گفت وگو♦ سینمای ایران

نویسنده
مهدی کیانیان

فرهاد آئیش یکی از معدود بازیگران سینمای ایران است که تحصیلات و سابقه ای درخشان در خارج از ‏کشور نیز دارد. آئیش علاوه بر بازیگری، بارها در عرصه کارگردانی و نویسندگی هم قابلیت ها و توانایی ‏های خود را به معرض نمایش گذاشته است. از ویژگی های بازی وی استفاده گیرا و جذابش از چشم ها -‏‎ ‎متناسب با هر کاراکتری- و تسلط بی نظیرش بر بدنش می باشد. او این روزها با فیلم “در شهر خبری هست، ‏نیست” بر پرده سینماها حضور دارد، به همین بهانه گفتگویی را با او در تهران انجام داده ایم. ‏

aeeshfarhad1.jpg


گفت وگو با فرهاد آئیش

‎ ‎هیچ جاده ایی یک طرفه نیست!‏‎ ‎

‎ ‎علت کم کاری شما و گزیده کاریتان در سینما چیست؟‎ ‎

ببینید، فیلمنامه رکن اساسی و اصلی یک فیلم است، در واقع یک عنصر اصلی و زیربنایی است اگر به این ‏عنصر زیربنایی به درستی توجه نشود و به آن پرداخته نشود، ما با آثاری تکراری و مبتذل مواجه می شویم. ‏و در واقع با داستانها و تم های تکراری، که مدام تکرار می شوند زیرا بعضی از آنها در گیشه موفق عمل ‏کرده اند و بنابراین تهیه کننده برای بازگشت سرمایه اش باز هم به سراغ چنین موضوعاتی می رود. بر اثر ‏چنین اتفاقی سوژه های ناب بیشماری نادیده گرفته می شوند و پشت خط می مانند وقتی چنین چیزی روی می ‏دهد، به من بازیگر هم مربوط می شود و تسری پیدا می کند چون من به عنوان یک بازیگر با فیلمنامه و ‏داستان جدید و جذابی مواجه نمی شوم و مجبورم یکی پس از دیگری فیلمنامه ها را رد کنم. ‏

‎ ‎فکر نمی کنید با راه اندازی کارآگاه های فیلمنامه نویسی تا حدودی این معضل سینمای ایران مرتفع ‏شود؟‎ ‎

بله، دقیقا با نظر شما موافقم. اگر برنامه ریزی بلند مدت و درستی در این زمینه انجام گیرد مطمئنا نتیجه ‏بسیار خوبی دربرخواهد داشت. وقتی چنین مکان هایی برای تبادل آراء و افکار و طرح های پیشنهادی ‏نویسندگان جوان موجود باشد مطمئنا سودمند خواهد بود. ‏

‎ ‎برویم سراغ فیلم “در شهر خبری هست، نیست”. شما در این فیلم نقشی تقریبا متفاوت نسبت به آثار ‏دیگرتان ارائه کردید. فیلمنامه شما را مجاب به همکاری با این پروژه کرد و یا گروه و عوامل حرفه ای آن؟‏‎ ‎‎ ‎

هر دوی آنها. وقتی که فیلمنامه به من سپرده شد تا آن را مطالعه کنم، چند فیلمنامه دیگر هم همزمان به من ‏پیشنهاد شده بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، دیدم داستان و فیلمنامه از جای کار بسیار زیادی برخوردار است. ‏مخصوصا نقش پیشنهادی من، در واقع آنقدر این نقش مرا سر ذوق آورد که شروع به ایده نوشتن و نت ‏برداری در متن کردم. و عامل دوم هم که به آن اشاره کردید عوامل و گروه تولید کار بود که دیگر جای نه ‏گفتنی برای من باقی نگذاشت. ‏

aeeshfarhad2.jpg

‎ ‎شما به عنوان کسی که هم کارگردانی می کنید وهم بازیگری، چقدر وقتی که در مقام بازیگر هستید ‏به کارگردان مقابل تان اجازه دخالت در کارتان را می دهید. در واقع چقدر با او تعامل دارید؟‎ ‎

ببینید وقتی من در مقام بازیگر به پروژه ای ملحق می شوم سعی می کنم خودم را به طور کامل در اختیار ‏کارگردان قرار دهم. یعنی سعی می کنم کاملا خواسته های او را انجام دهم، اگر هم در زمینه هایی اختلاف ‏نظر وجود داشت، با بحث و گفتگو آن را حل و فصل می کنیم و به یک تعامل می رسیم. وقتی هم که در مقام ‏کارگردان در پروژه ای حضور داشته باشم دوست دارم چنین رابطه ی نزدیکی با بازیگرم داشته باشم. زیرا ‏در این وادی هیچ جاده ایی یک طرفه نیست. ‏

‎ ‎قبول دارید در بعضی از لحظات کمیک فیلم، مخاطب بجای آنکه به رویداد بخندد، به لوده بازی ‏بعضی از بازیگران می خندد.‏‎ ‎

نه، ببینید شاید منظورتان بخش هایی ست که عنصر اصلی و قالب اتفاقات دیالوگ می شود. اتفاق جالبی که در ‏این کار افتاد، استفاده همزمان از چند تمهید برای خلق لحظات کمیک بود. یعنی کارگردان در این فیلم استفاده ‏بجایی از کمدی موقعیت، کمدی کلامی و کمدی اسلپ استیک کرده است. این اتفاقی که کمتر در این چند ساله ‏در سینمای ایران افتاده است، و اگر ضعفی هم در این زمینه مشاهده می کنید مربوط به بی تجربه گی سینمای ‏ایران در بعضی از این زمینه هاست. ‏

‎ ‎شما ارتباط خوبی با بازیگران مقابل تان در این فیلم داشتید. مخصوصا خانم افسانه بایگان، این ‏ارتباط و هماهنگی در بازی چگونه شکل گرفت؟‎ ‎

ترکیب بازیگران دریک فیلم دقیقا شباهت بسیاری به یک ارکسترسمفونیک دارد. اگر کل گروه به درستی نت ‏هایشان را بنوازند مخاطب با اثری گوش نواز رودررو می شوند. اما اگر هر کدام از نوازنده ها به تکنوازی ‏بپردازند هر چقدر هم که زیبا بنوازند بازهم مخاطب با اثری گوش خراش و ناهماهنگ مواجه می شوند. در ‏خلال این کار ما ارتباط خوبی در مقابل و پشت دوربین با یکدیگر داشتیم. ‏