وضعیت مخالفان پس از سرکوب

نویسنده

» مقاله تایم درباره دورنمای جنبش سبز در ایران

اسکات مک لئود 

 

خیابان های تهران که شاهد حضور هزاران معترض در دو هفته اخیر بود، اینک در سکوت سنگینی فرو رفته است. هرچند شهر ظرف روزهای گذشته صحنه اعتراضات کوچکی بوده است، اما دولت با نشان دادن آمادگی استفاده از خشونت و تهدید به استفاده از آن علیه معترضان به نتایج انتخاباتی، کنترل اوضاع را در دست گرفته است. با این حال، عدم حضور معترضان در خیابان ها، به معنای پایان بحران سیاسی نیست؛ بحرانی که از زمان وارد شدن اتهام سرقت انتخاباتی 22 خرداد به محمود احمدی نژاد از سوی میرحسین موسوی و طرفدارانش ، گریبان رژیم را گرفته است.

مسلم است که سرکوب معترضان کارآئی داشته است: شبه نظامیان بسیج در سراسر کشور پخش شدند و معترضان را قبل از به پیوستن به یکدیگر، مورد ضرب و جرح قرار داده و بازداشت کردند. پلیس به بازداشت صدها فعال سیاسی، طرفداران کلیدی و مشاوران ارشد آقای موسوی دست زده است. آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی کشور بلافاصله و به دفعات از نتایج بحث انگیزانتخابات حمایت کرد و نسبت به ادامه اعتراضات هشدار داد. شورای نگهبان تندروی کشور 8 تیر پس از بازشماری نمادین آراء، بر پیروزی احمدی نژاد مهر تأیید زد.   

هرچند به نظر می رسد رژیم در کنترل خیابان ها موفق عمل کرده، اما جنبش اصلاح طلبی ایران به پیروزی خیره کننده اخلاقی و سیاسی دست یافت که می تواند به پیشبرد بیشتر تلاش ها در مسیر تغییرات آزادی خواهانه منجر شود.

نادر هاشمی نویسنده کتاب «اسلام، سکولاریسم و دموکراسی لیبرال: به سوی یک نظریه دموکراتیک برای جوامع مسلمان» می گوید: «این یک نقطه عطف است. جمهوری اسلامی در حال حاضر با بحران عمیق مشروعیت روبرو است. یک جامعه بسیاری سیاست زده و ناراضی وجود دارد که برای تغییرات بیشتر و پاسخگو کردن نظام سیاسی ایران، فشار وارد می کند.»

احیای جنبش اصلاح طلبی بر پایه مطالبه تغییر در ایران، ریشه دیرین و عمیقی دارد. اعتراضات چشمگیر ماه ژوئن در واقع در ادامه جنبش مردمی است که از 12 سال پیش با پیروزی خیره کننده محمد خاتمی روحانی میانه رو آغاز شد. خاتمی در انتخابات سال 1997 به برکت حضور توده عظیم جوانان و زنانی که به دنبال آزادی فردی و سیاسی بیشتر و تعامل با دنیای خارج بودند، جناح محافظه کار را شکست خورده و مغموم ساخت. تندروها در خلال سال های بعد به دستور کار اصلاح طلبی خاتمی حمله کردند و نیروهای امنیتی به سرکوب اعتراضات گاه و بیگاه دانشجویان دست زدند. با این حال، تجمعات ماه ژوئن نشان داد درخواست برای تغییر از سوی میلیون ها ایرانی، غیرقابل سرکوب است.

این بار، ائتلاف اصلاح طلبی بسیار گسترده تر است و شامل طیفی از روحانیون، سیاستمداران و چهره های فرهنگی است که پیشتاز انقلاب سلامی سال 1979 بودند، اما اینک احساس می کنند وعده های انقلاب تحت الشعاع حضور مسؤولان خاصی در مرکزیت رژیم قرار گرفته است. «موج سبز» موسوی بیشتر از آنکه انقلابی در برابر جمهوری اسلامی باشد، کشمکش اصلاح طلبان درون نظام علیه جناح غیرانتخابی تشنه قدرت، محسوب می شود.

موسوی بدون وقفه خواهان ادامه اعتراضات است. هرچند ممکن است این اعتراضات کوچک باشد و در محدودۀ قوانین مربوط به کسب مجوز بگنجد، اما روح اعتراض را زنده نگه می دارد. طرفداران گروه مخالف در ایران نیز به سهم خود سعی می کنند با نوشتن نام موسوی بر روی اسکناس ها و سردادن شعار «الله و اکبر» به عنوان شعار نمادین انقلاب در سال 1979  بر روی پشت بام ها و پشت پنجره های منازل شان، جنبش را زنده نگه دارند. مخالفان در عین حال، درخواست اعتصابات عمومی می کنند. قرار است دو سال دیگر انتخابات مجلس انجام شود که خود برای اصلاح طلبان، فرصتی است تا دلمشغولی های خود را به پای صندوق های رأی و شاید هم به خیابان ها بکشانند. 

هاشمی می گوید: «ما نمی دانیم همه این کارها به کجا ختم می شود، اما طبقه حاکم متحمل خدشه بزرگی در اعتبار خود شده است. با درنظر گرفتن مخالفت ها و جنبش های مردمی، سرکوب دائمی مخالفان و بازگشتن به شرایط سابق، بسیار مشکل خواهد بود. اکنون یک رهبر مخالف وجود دارد که مایل به ایستادگی در برابر حاکمیت ایران است، مرعوب نمی شود و تسلیم شرایط هم نمی شود.» بنابراین سؤال این است که انقلاب سبز، چگونه ادامه خواهد یافت و نه اینکه آیا ادامه خواهد یافت.

 

منبع: تایم- 1 ژوئیه