پایان اعتصاب غذا، ادامه اعتراض

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» مصاحبه روز با خانواده فاطمه رهنما

خانواده فاطمه رهنما در مصاحبه با “روز” اعلام کردند این زندانی سیاسی دوسال است علی رغم بیماری شدید بدون مرخصی در زندان به سر می برد واز حداقل حقوق انسانی و قانونی یک زندانی  محروم است.

خواهر خانم رهنما به “روز” گفت که مادرش از 40 روز پیش به دلیل فشارهایی که بر سر پرونده خانم رهنما متحمل شده به کما رفته است و علیرغم درخواست و پی گیری ها باز هم اجازه مرخصی به خانم رهنما نمیدهند تا بر بالین مادر بیمارش حاضر شود.

همزمان، 12 زندانی سیاسی بند 350 زندان اوین که از روز شنبه، 28 خرداد دست به اعتصاب غذا زده بودند اعتصاب خود را شکستند و در عین حال اعلام کردند که “پایان اعتصاب غذا به معنای پایان اعتراض به نقض حقوق شهروندی نیست.

از وضعیت 6 زندانی سیاسی زندان رجایی شهر که در همراهی با زندانیان اوین، از روز پنج شنبه دست به اعتصاب زده بودند خبری در دست نیست و هنوز مشخص نیست آیا آنها هم اعتصاب خود را شکسته اند یا نه.

عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، حشمت الله طبرزدی، کیوان صمیمی، جعفر اقدامی و علی عجمی، 6 زندانی سیاسی زندان رجایی شهر هستند که از روز پنج شنبه دست به اعتصاب غذا زده اند.

عیسی سحرخیز و مسعود باستانی روز یکشنبه به بهداری زندان اوین منتقل شده بودند و با اینکه از بهداری مرخصی شده اند اما خانواده های آنها هیچ خبری از وضعیت آن دو ندارند.

اما گزارش ها ازادامه اعتصاب  سه زندانی کردی که از 26 روز پیش در زندان رجایی شهر دست به اعتصاب زده اند حکایت دارد.

النور خضری، کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی، سه زندانی سیاسی کرد هستند که در اعتراض به شرایط نگهداری شان دست به اعتصاب غذا زده اند. این سه نفربیش از دو سال است که در شرایط بلاتکلیفی نگه داری می شوند و خواهان رسیدگی هرچه سریع تر به پرونده خود هستند.

مسئولان زندان رجایی شهر تاکنون توجهی به وضعیت این سه زندانی و اعتصاب غذای آنها نداشته اند.

 

فاطمه رهنما؛ قربانی سناریوی امنیتی ها

فاطمه رهنما از 6 تیرماه 88 بازداشت و به گفته خانواده اش قربانی سناریوی امنیتی دستگاه های امنیتی و نظامی علیه میرحسین موسوی و خانواده اش شد.

او به ده سال حبس در تبعید در زندان ایذه محکوم شده و از مهرماه 89 در زندان سپیدار اهواز زندانی است.

ناهید رهنما، خواهر خانم رهنما به “روز” می گوید: هیچ تغییری در وضعیت خواهرم ایجاد نشده و علیرغم بیماری شدیدی که دارد همچنان از مرخصی محروم است. از 40 روز پیش هم مادرم به کما رفته و هرچه پی گیری و اصرار کردیم که بگذارند حداقل خواهرم بر بالین مادر حاضر شود باز اجازه ندادند.

او می افزاید : مادر من بیمار و روی ویلچر بود و توان اینکه تا اهواز برای ملاقات با خواهرم برود را نداشت. او آخر اردیبهشت ماه دچار کما شد و همچنان در کما است؛ما اعلام وضعیت کردیم و از طریق وکیلمان، آقای علیزاده طباطبایی به دادستان تهران درخواست دادیم که حداقل به خواهرم مرخصی بدهند تا مادر را ببیند اما مرخصی ندادند.

خانم رهنما وضعیت روحی خواهرش را بد توصیف می کند و می گوید: خواهرم خیلی از این وضعیت ناراحت است در اهواز و گرمای سوزان انجا در زندان است و مرتب می گوید چرا من باید اینجا باشم چرا باید به جرم نکرده با من چنین کنند؟ وضعیت روحی اش به شدت خراب است و هر چند وقت یکبار به شدت به هم می ریزد و به زور دارو خود را کنترل میکند. چند روز پیش از آقای علیزاده طباطبایی می پرسیدم اینها چه خصومتی با خواهر من دارند و چرا چنین می کنند. گفت من سه پرونده دارم که  از هر طرف می روم به در بسته میخورم دو نفر مرد هستند و یک نفر هم خواهر شما.

او سپس به بیماری خواهرش اشاره می کند و می گوید: یک تومور در سینه اش است که باید سه ماه تا 6 ماه یکبار توسط پزشک بررسی شود که یکباره این تومور به شکل بدخیم در نیاید. در رحم خواهرم هم توده میوم هست که باید تحت نظر پزشک باشد اما دو سال تمام است که هیچ کنترل و معاینه ای نشده و واقعا این موضوع نگران کننده است. تمام پرونده های پزشکی اش دست آقایان است و میدانند که نزد سه متخصص در تهران پرونده پزشکی دارد اما اصلا توجهی ندارند و برای مداوا هم مرخصی نمیدهند.

 

محروم از حقوق زندانی

خواهر خانم رهنما، مرخصی را حق قانونی خواهرش می داند و می گوید: خواهرم را از بدیهی ترین حقوق انسانی یک زندانی محروم کرده اند. الان مادرم در کماست باز مرخصی نمیدهند آقای دولت آبادی، دادستان تهران به آقای علیزاده طباطبایی، وکیل خواهرم گفته که کارشناس پرونده با مرخصی مخالفت میکند. در اصل بازجوی خواهرم مانع است و من مانده ام بازجو چه قدرتی دارد که روی حرف دادستان تهران هم حرف میزند؟آقای دولت آبادی حداقل دو بار جلو ما دستور مرخصی برای خواهرم نوشت، اما باز اجازه مرخصی ندادند و ما میخواهیم بدانیم چرا؟ خواهر من چه خطری دارد که به او مرخصی نمیدهند تا مادر بیمارش را که در کما است ببیند؟

خانم رهنما می افزاید: هر هفته زندان سپیدار اهواز ملاقات دارد اما مدتهاست نتوانسته ایم به ملاقات برویم یعنی 40 روز است که درگیر مادرم هستیم. از طرفی با این وضعیت، هزینه ها واقعا کمر شکن است و خانواده من هم در شرایطی نیستند که بتوانند مدام به اهواز رفت و آمد کنند. اینقدر گرفتار شده ایم که خدا نصیب کسی نکند. مادرم از غصه این دختر اینجوری شد و اینقدر گوشه صندلی نشست و غصه خورد و چشم به راه ماند که به این وضعیت دچار شد.

فاطمه رهنما به گفته خانواده اش، 6 تیر88  بازداشت شد. رسانه های حکومتی از جمله خبرگزاری ایرنا و روزنامه های ایران و جوان از خانم رهنما به عنوان معشوقه شاپور کاظمی، برادر زهرا رهنورد یاد کردند، اماخانواده خانم رهنما در مصاحبه با “روز” اعلام کردند فاطمه رهنما، همسر شرعی و رسمی آقای کاظمی بوده و قربانی سناریویی شده که برای میرحسین موسوی برنامه ریزی کرده بودند.

به گفته آنها، امنیتی ها، خانم رهنما را به دلیل سابقه محکومیت سیاسی اش در دهه 60،  طعمه ای برای تخریب و پرونده سازی علیه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد قرار داده اند.

ناهید رهنما به “روز” می گوید که “آقای کاظمی اکنون مدتهاست آزاد شده و زندگی عادی خود را از سر گرفته اما خواهر من بدون هیچ دلیلی باید 10 سال در زندان بماند. خب اگر ادعاهای آقایان درست بود چطور آقای کاظمی را آزاد کردند؟ این نشان میدهد که تمام اینها سناریو بوده و هیچ کدام از این مسائلی که گفتند واقعیت نداشته است. حتی یک سند و مدرک در پرونده خواهر من نیست و ما واقعا متاسف هستیم دربه این راحتی زندگی انسان ها را به بازی می گیرند”.

او می افزاید: بارها با آقای کاظمی حرف زدم و او هم بسیار ناراحت بود و می گفت فاطمه بی گناه است اما هیچ کاری از دستش ساخته نیست.

 

آقای خامنه ای از آبروی افراد می گوید؛ آبروی ما چی؟

شاپور کاظمی، برادر خانم رهنورد بعد از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 بازداشت شد و رسانه های حکومتی مدعی شدند که “او در حال آتش زدن ۷ دستگاه موتور سیکلت در میدان ونک به همراه معشوقه‌اش خانم فاطمه رهنما که یک منافق با سابقه محکومیت ۸ سال زندان بخاطر اقدامات تروریستی در گروهک منافقین است دستگیر شده و از خانه تیمی مشترک و مجلل این دو نفر در شمال تهران مشروبات الکلی و ابزار لهو و لعب کشف گردید”.

این رسانه ها همچنین نوشتند: “این دو نفر (آقای کاظمی و خانم رهنما) در اعترافات خود اعلام نموده اند که به منزل آقای میرحسین موسوی تردد داشته اند و با توجه به جهت نسبت خانوادگی خیلی نزدیک مراوده‌ای فعال داشته است در تحریک میرحسین موسوی به دست زدن به اقدامات افراطی پس از انتخابات موثر بوده اند”.

خواهر خانم رهنما با اشاره به این ادعاها که در رسانه های حکومتی منتشر شد می گوید: همین امروز شنیدم از تلویزیون که اقای خامنه ای گفته اند تا جرم افراد ثابت نشود نباید آنها را مجازات کرد و هر کسی اگر جرمی هم کرده باید محکومیت اش را بکشد و بعد از آزادی بتواند زندگی عادی داشته باشد و نباید با آبروی افراد بازی کرد و نباید در رسانه ها اسمش منتشر شود و…. آقای خامنه ای خیلی حرف های دیگری هم زده اند امروز. اما من میخواهم بپرسم چطور با آبروی ما بازی شد؟ همان اول که خواهر مرا بازداشت کردند هزار  مطلب غیر اخلاقی علیه خواهر من نوشتند ؛هم علیه خواهر من و هم علیه آقای کاظمی. خیلی ها آن موقع ما را مورد پرسش قرار میدادند حتی شوهر من با حالت بدی از من پرسید خواهر تو اینکارها را کرده؟ من مجبور بودم برای همه حتی شوهر خودم توضیح دهم که چنین مسائلی صحت ندارد. خب چطور با آبروی ما بازی کردند به این راحتی و کسی هم چیزی نگفت؟ بعد تازه امروز آقای خامنه ای از آبروی افراد حرف میزند؟

ناهید رهنما می افزاید: گاهی به برادرم می گویم ما در آن دنیا به جهنم نمی رویم  چون دو سال است دراین دنیا در جهنم واقعی هستیم. شما نمیدانید در این دو سال چه بر ما گذشته و می گذرد؛ اصلا قابل توصیف هم نیست.

او پیشتر به “روز” گفته بود که مسئولین قضایی در پاسخ به پی گیری های خانواده او گفته اند هیچ کاری نمی توان کرد: ما حتی با بیت رهبری نیز مکاتبه کردیم پدرم نامه نوشت و توضیح داد که او و مادرم در چه شرایطی هستند  و از طرفی فاطمه بی گناه است و اتهامات بی اساس بوده بعد با مشورت آقای علیزاده طباطبایی درخواست کردیم که رئیس قوه قضائیه هر کسی را که صلاح میداند تعیین کند تا او پرونده خواهرم را بخواند و ببیند که چه خبر است و خواهر من هیچ ارتباطی با منافقین نداشته اما از بیت رهبری پاسخ دادند که این مساله هیچ ربطی به ما ندارد و از قوه قضائیه پی گیری کنید و ما دخالت نمیکنیم. آدرسی هم دادند و گفتند آنجا بروید که مربوط به آقای حاجی علی، رئیس هیات عفو است. برادرم رفت اما او نیز گفت که ربطی به ما ندارد و ما درخواست کتبی قبول نمیکنیم و از این حرفها.

 

پایان اعتصاب

۱۲زندانی سیاسی بند 350 اوین که از روز شنبه، 28 خرداد دست به اعتصاب غذا زده بودند به اعتصاب خود پایان دادند.

انها در بیانیه ای اعلام کردند: “در پاسخ به پیام های محبت آمیز و ضمن ابراز احترام و تشکر از ایشان، اعلام می داریم که شب یکشنبه ۵ تیرماه ۱۳۹۰ به اعتصاب غذای خود پایان داده ایم. بدون شک این پایانی بر اعتراض های مدنی نسبت به نقض حقوق بشر و مظالم صورت گرفته نخواهد بود و اعتراض مردم سبز ایران تا دستیابی کامل به حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی خود ادامه خواهد داشت”.

بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زید آبادی، محسن امین زاده، عماد بهاور، قربان بهزدایان نژاد، محمد داوری، خسرو دلیر ثانی، فیض الله عرب سرخی، ابولفضل قدیانی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، عبدالله مومنی نوشته اند: ما اعتصاب کردیم به این امید که صدای اعتراض مان به گوش همگان رسیده و تبدیل به مانعی بر سر راه حاکمان برای نقض حقوق زندانیان شود… رفتار مسوولان در طی این مدت و در جریان احضار ما به مراجع قضایی نشانه ای روشن از بی مسوولیتی و عدم پاسخگویی و البته نا کارآمدی و ضعف دستگاه قضایی کشور است. جریانات اخیر بار دیگر آزمونی بود تا نشان دهد که جان انسان و حیات یک زندانی تا چه حد در نظر مسوولان و مقامات قضایی و امنیتی بی ارزش و فاقد اهمیت است.

همزمان 51 زندانی سیاسی زندان اوین در نامه ای به 12 زندانی اعتصاب کننده اعلام کردند که “بار دیگر بر شهادت مظلومانه هدی صابر بر اثر بی توجهی مسوولان شهادت می دهیم و بر اعتراض خود نسبت به شهادت هاله سحابی و هدی صابر پافشاری می کنیم”.