دلفین مینویی
رهبر انقلاب از طرفداران “نرمش قهرمانانه” است: رویکردی که براساس آن باید در برابر رقیب انعطاف به خرج داد تا درنهایت در رقابت برنده شد.
طبق معمول، کمیته استقبال “ضد شیطان بزرگ” سر قرار حاضر شده بود. حسن روحانی روز شنبه ۲۸ سپتامبر همین که از کنار هواداران خود در فرودگاه تهران عبور کرد، با گروهی از شعاردهندگان علیه آمریکا مواجه شد که سنگ، تخم مرغ و گوجه فرنگی را چاشنی شعارهای خود کرده بودند تا از آنها علیه اتومبیل روحانی استفاده کنند.
با این حال، به جز روزنامه کیهان، اکثر رسانه های محافظه کار به شکلی عجیب از برخورد با سیاست گشایش او در سفر به نیویورک خودداری کردند. عجیب تر از آن اینکه، در خطبه های نماز جمعه، چند ساعت قبل از مکالمه تلفنی رؤسای جمهور آمریکا و ایران، از تلاش های رییس جمهور جدید اصلاح طلب قدردانی شد. سپاه پاسداران، به عنوان ارتش ایدئولوژیک حکومت نیز، نسبت به این رویکرد با روی باز استقبال کرد. در ایران، نشانه ها و علائم اشتباه نمی کنند. از دید کسانی که به “شیوه دریافت پیام از لابلای خطوط” عادت دارند، “چراغ سبز” آیت الله خامنه ای به حسن روحانی مشهود است. ولی رهبر انقلاب تا چه حد قادر است در این گشایش پیشروی کند؟ و به واقع هدف اصلی او چیست؟
تضمین های روحانی
پرواضح است که دیدار روحانی از نیویورک را باید در صفحات تاریخ نوشت. اگر شاهد آن نبودیم که دو رئیس جمهور دست یکدیگر را بفشارند، در عوض می توان گفت که او اولین رییس جمهوری بوده که پس از قطع روابط با واشنگتن، با رییس جمهور آمریکا صحبت کرده است. چند روز قبل از آن، در تریبون سازمان ملل، مکالمه میان آنها ازطریق سخنرانی رد و بدل شد: روحانی بر “داشتن روابط جدید با ایالات متحده” تأکید کرد و اوباما نیز از “اتخاذ گزینه دیپلماتیک” سخن گفت. در این میان، جمهوری اسلامی نیز ضمانت هایی را از حسن نیت خود نشان داد: کمک به آرژانتین برای انجام تحقیق درباره سوءقصد علیه مرکز همیاری یهودیان در بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ که به ایران نسبت داده شد و استرداد وام بانک جهانی که موعد آن عقب افتاده. در مورد برنامه اتمی، به عنوان اختلاف اصلی میان دو کشور، معاون وزیر خارجه اعلام آمادگی کرد که می توان در رابطه با میزان غنی سازی اورانیوم به مباحثه پرداخت. ولی به این شرط که این فعالیت ها به مانند سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ تعلیق نشوند.
تغییر شرایط
برای درک این تغییر جهت باید به یکی از سخنرانی های اخیر علی خامنه ای و بیان یک رویکرد جدید رجوع کنیم: رویکرد “نرمش قهرمانانه”. براساس این ایده، باید در برابر رقیب قدری نرمش به خرج داد تا درنهایت او را در رقابت مغلوب کرد که البته در این راستا از برخی خطوط قرمز نیز نباید گذشت. بدین ترتیب، از دید ایران، پیش شرط های گذشته همچنان بر قوت خود باقی هستند: انصراف آمریکا از “تغییر حکومت” که در زمان جرج بوش بسیار مطرح می شد، و همچنین تجدید نظر در سیاست “برد- برد”، به ویژه درخصوص برنامه هسته ای. ولی برعکس، لحن تغییر کرده. با وجود روحانی، دیگر از اظهارات آتشین و جنگ طلبانه محمود احمدی نژاد خبری نیست.
شرایط نیز متفاوت شده. جمهوری اسلامی که امروز در برنامه غنی سازی اش پیشرفت کرده، خود را در موضعی می بیند که دیگر نیازی نیست به طور کامل از این برنامه چشم پوشی کند. ولی ازسوی دیگر به شدت از انزوای اقتصادی ناشی از تحریم ها رنج می برد. در این راستا، روحانی شخصیت ایده آل برای انجام مذاکرات به نظر می رسد. این روحانی میانه رو که مدت ها با پرونده اتمی دست و پنجه نرم کرده، هم از اطمینان شخص رهبر برخوردار است و هم توانایی های لازم برای مذاکره با غرب را دراختیار دارد. اکنون کارشناسان و دیپلمات ها که طی سال ها مذاکره و وعده های توخالی بدگمان شده اند، دیگر اشتیاقی برای خوش بینی زودرس ندارند. ولی مقامات آمریکایی همچنین بهتر از هر کس دیگری می دانند که گفتگو [حتی اگر حساب شده باشد] می تواند به ثمر بنشیند و نتیجه دهد. به عنوان مثال می توان به اقدامات سازنده ایران در کنار واشنگتن برای تشکیل دولت حامد کرزای پس از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ اشاره کرد. بدین ترتیب در اوج بحران سوریه، گفتگو با ایران می تواند از حجم مشکلات بکاهد و تعادلی را در برابر نفوذ فزاینده عربستان سعودی در منطقه رقم زند.
منبع: فیگارو، اول اکتبر