ضیافت مرگ

پروین بختیارنژاد
پروین بختیارنژاد

این بدنهای آویزان از طناب دار، قرار است درس عبرتی باشند برای دیگران. این تن های سرگردان در میان زمین و هوا، قرار است به دیگران بگویند که از خطا و رفتارهای مجرمانه بر حذر باشند.

 این عبرت آموزان بی جان، باید پیام قاضیان محکمه خود را درضیافت مرگی که برایشان تدارک دیده می شود، به گوش مردمانی که مرگ آنها را به نظاره می نشینند، برسانند.اما اینطور نمی شود. بجای آنکه این تن های بردار کشیده شده، مردم را از ارتکاب به جرم و جنایت انذار دهند، اتفاقا ترس آنها را از مرگ و مجازات ریخته و قبح آن را شکسته اند. این را من نمی گویم، آمار مجرمین تازه کار می گوید: در ۶ ماهه اول سال۱۳۹۰، ۱۲۵ حکم اعدام به اجرا درآمده که ۵۳ مورد آنها، در مراسم مرگهای خیابانی به اجرا درآمده است و از مجموع ۵۳ نفر اعدام شدگان در ملا عام، ۲۵ نفر آنها به دلیل ارتکاب به جرایم مواد مخدربه طنابهای دار سپرده شده اند.

غلامحسین اسماعیلی رییس سازمان زندانهای کشور در خصوص تعداد مجرمین مواد مخدر می گوید: هم اکنون نزدیک به ۴۸درصد زندانیان کشور مجرمین مواد مخدر هستند.

اسدالله گرجی مدیر کل زندانهای کردستان در خصوص افزایش آمار مجرمان زن در زمینه مواد مخدر نیز می گوید: آمار مجرمان زن در رابطه مواد مخدر در استان کردستان با رشد ۱۰۰درصدی مواجه است و این یک زنگ خطر برای استان کردستان قلمداد می شود.

 وی اضافه می کند که افرادی نیز بدون سابقه کیفری در حوزه جرایم مواد مخدر وارد شده اند که تعداد آنها رو به افزایش است.

همانطور که می بینید آمارو ارقام، شاهدان بی طرف هر رخدادی هستند که بهترین راه اصلاح هر کاستی را نیز در لابلای خود دارند اما متاسفانه از شهادت این شاهدان بی طرف بهره نمی گیریم تا بدانیم چه باید بکنیم.

 قضات این محاکم نیز وقت آن را ندارند که به زمینه های ارتکاب جرم فکر کنندو به فقر کریهی بیندیشند که دامن گیر مردم شده و آنها را برای لقمه ای نان وادار به انجام هر کاری می کند.

 این موضوعات، دغدغه ی قاضیان این محاکم نیست، حتی دغدغه مسئولینی هم که سکان کشتی این مملکت را به دست گرفته اند، نیست.اینها دغدغه مردمانی است که با معضلات متعدد دست و پنجه نرم می کنند و برای اندک درآمدی به هر ریسمانی چنگ می زنند، حتی ریسمان پوسیده جرم و بزهکاری.

علیرضا مرد 37 ساله ای که از 3 سال قبل به جرم حمل یک کیلو گرم مواد مخدر شیشه به اعدام محکوم شده بود، به ضیافت مرگی دعوت شد که به افتخار او تدارک دیده شده بود تا او نیز به جمع درس آموزان طناب دار اضافه شود.

کسی نمی داند که علیرضا به چه دلیل مسیر زندگی اش به فروش مواد مخدر کشیده شد. کسی نمی داند او به هنگام باز پرسی و محاکمه، وکیلی در کنار خود داشته یا نه؟ کسی نمی داند او چگونه از خود و عمل مجرمانه ای که مرتکب شده دفاع کرده؟

اما امروز همه میدانند که او از ضیافت مرگ، زنده بیرون آمده است. او به زندگی باز گشته و در صورتی زنده خواهد ماند که همه کسانی که از حق حیات و حق زندگی انسانها، حتی انسانهای مجرم دفاع می کنند به کمک او بشتابند، تا نه با روش انتقام که از طریق اصلاح، انسانهایی را که در شرایط ناهنجارمرتکب جرم و بزهکاری شده اند، به زندگی سالم و زیستی انسانی دعوت کنند. البته اگر او شانس داشتن معیشتی سالم را بیابد.