اسکارلت حداد
“طوفان قاطعیت” همان طور که سریع آغاز شده بود، پس از صدور بیانیه وزارت دفاع عربستان نیز سریعاً خاتمه یافت. این خبر مانند صاعقه فرود آمد؛ به ویژه اینکه چند دقیقه قبل از آن، ملک سلمان دستور شرکت در درگیری های گارد مرزی را که معمولاً به لحاظ سنتی وظیفه وزارت کشور است، صادر کرده بود. درواقع فرض بر آن بود که جنگ به صورت حملات زمینی ادامه خواهد یافت. ولی موضوع بیانیه وزارت دفاع چیز دیگری را دنبال می کرد… بلافاصله طرفداران عربستان و انصارالله در لبنان از پیروزی سخن گفتند؛ درست به مانند ۱۴ اوت ۲۰۰۶ که درگیری ها میان لبنان و اسراییل پایان گرفت. این مناقشه همچنان جریان دارد و بسیار محتمل است که جنجال درخصوص یمن و لبنان ادامه دار باشد و بیلان این طوفان نیز سنگینتر شود.
با این حال می توان به برخی موارد اشاره ای اجمالی کرد.
“طوفان قاطعیت” یک ماهی پیش توسط سفیر عربستان در واشنگتن آغاز شد و با اعلام نظر معاون وزیر خارجه ایران، حسین امیرعبداللهیان، که اولین کسی بود که روز چهارشنبه به آتش بس قریب الوقوع اشاره کرد، پایان پذیرفت. این یادآوری بسیار قابل تأمل است، زیرا ارتباط جدید به وجود آمده میان نیروهای منطقه را به خوبی نشان می دهد. به وضوح قابل مشاهده است که حملات آغاز شده توسط عربستان سعودی به دستور ایالات متحده انجام شده، ولی درنهایت پایان پذیرفت، زیرا ایران از تهدید مداخله مستقیم در یمن سخن گفت. منابع دیپلماتیک در لبنان خاطرنشان می سازند که ایران ناوهای جنگی خود را به کرانه های باب المندب اعزام کرده و به شیوه دیپلماتیک به آمریکایی ها و اروپایی ها نشان داده که آماده است تا در صورت پایان نیافتن بمباران ها علیه انصارالله و مردم یمن، به طور مستقیم در درگیری های این کشور وارد عمل شود. تهدیدهای ایران از هم اکنون جدی گرفته شده و ایالات متحده نیز به نوبه خود ناوهای جنگی اش را، نه برای انجام نبرد، بلکه برای جلوگیری از وقوع جنگ، به منطقه گسیل ساخته. خواسته آمریکا کاملاً واضح است: آمریکایی ها نمیخواهند یک درگیری همگانی در منطقه آغاز شود.
درعین حال، همان منابع دیپلماتیک اظهار داشته اند که بمباران های هوایی سعودی تمامی آماج های بالقوه را تضعیف کرده، بدون اینکه باعث عقب نشینی انصارالله شده باشد. اگر قرار باشد جنگ علیه یمن ادامه یابد، باید راه حل را در یک حمله زمینی جستجو کرد، زیرا نزدیک به ۲۵۰۰ حمله هوایی در ظرف ۲۷ روز به نتایج مشخص و قانع کننده ای ختم نشده. این درحالی است که این حمله که مقامات سعودی به شدت به آن تکیه می کردند، به دلیل عدم مشارکت پاکستان و مصر عملی نشد. پارلمان پاکستان به انجام چنین عملیاتی رأی نداد و برای این مخالفت دلایل خاص خود را داشت: جنگ در خاک خود در استان وزیرستان در نزدیکی افغانستان علیه طالبان، درحالی که این کشور در برابر هندوستان در کشمیر نیز در موقعیت اضطراری قرار دارد. بهانه مصریها نیز درگیری علیه تروریست های داخل کشور و همچنین شبه جزیره سینا بود. مقامات سعودی از زبان برخی مسؤولان اماراتی نسبت به رفتار پاکستانی ها و مصری ها انتقاد کردند که البته این انتقادات تأثیری در تغییر موضع این کشورها نداشت.
در برابر این تحولات سیاسی و نظامی، “طوفان قاطعیت” به ناگهان قطع شد و برای هر دو اردوگاه ابهامات بسیاری را در سخن گفتن از پیروزی باقی گذاشت. بی شک خیلی زود است که بیلان این جنگ که می توانست کل منطقه را شعله ور سازد مشخص شود، ولی نکته مسجل این است که رییس جمهور عبدالرب منصور هادی که ازسوی عربستان به عنوان رییس جمهور مشروع یمن شناخته می شود، هنوز به این کشور بازنگشته و نیروهای ارتش که به همراه پیکارجویان انصارالله با وی دشمنی دارند، همچنان صنعا و شهر استراتژیک عدن را در چند کیلومتری باب المندب دراختیار دارند.
منابع دیپلماتیک در لبنان براین باورند که وضعیت در گام بعدی بسیار سخت تر خواهد بود. سعودی ها تلاش خواهند کرد تا ازطریق مذاکره و اعمال فشار، آنچه را که بوسیله بمباران هوایی نتوانسته اند به دست آورند، از آن خود کنند. ممکن است که آنها تلاش کنند فرمانبرداری برخی قبایل و عشیره های یمنی را به دست آورند تا بتوانند اردوگاه رقیب را از داخل تضعیف سازند. که البته معمولاً این گونه تسویه حساب ها و اختلافات سیاسی پس از جنگ های نظامی روی می دهند. مثال لبنان پس از جنگ ۲۰۰۶ دراین خصوص تعیین کننده است که البته تنها مورد از این دست نیز نیست. در کشوری فرسایشیافته و نابود شده، آسان تر آن است که در نزد مردم آسیب دیده چند دستگی ایجاد کرد و فضا را برای موضع گیری ناراضیان و انتقامجویان هموار ساخت.
پس می توان اذعان داشت که جنگ یمن هنوز تمام نشده، ولی ازاین پس وجهه جدیدی به خود می گیرد؛ وجهه ای به مراتب زیرکانه تر و درعین حال نابودگرانه تر. با این حال، عنصر مثبت این است که پس از این تحولات و پس از آنچه عربستان از آن به عنوان تعادل جدید منطقه ای یاد می کند، سران سعودی و مسؤولان ایرانی ممکن است درنهایت گفتمانی را آغاز کنند که منفعت آن در سراسر منطقه بسط یابد. ایرانیان به نوبه خود همواره خواستار گفتمان و راه حل های سیاسی بوده اند؛ چه درخصوص یمن و چه درخصوص سوریه؛ ولی عربستان همراه با شورای همکاری خلیج فارس همواره این موضوع را رد کرده اند. شاید طوفان در صحنه خونبار یمن طلسم این وضعیت را بشکند…
منبع: لوریان لوژور، ۲۳ آوریل