رسانه ها دروغ هایشان را درباره ایران افزایش داده اند

نویسنده

دیوید سوانسن

توجیه اخیر رسانه های خبری اصلی در مورد این که کاخ سفید، درباره ایران راست می گوید و باید جنگی جدید را آغاز کرد، این است که دولت بوش در مورد جنگ عراق دروغ می گفته است. درست است! بنا بر آخرین گزارش آسوشیتد پرس: “هرکس که اطلاعات را دیده است، می گوید شواهد کم نیستند. اما مقامات رسمی، که از اینکه با دادن اطلاعات غلط، دولت را در سال 2003 درگیر جنگ عراق کرده بودند خجالت زده اند، از نحوه دسته بندی اطلاعات راضی نیستند.”

می بینید؟ مسئله فقط نحوه ارائه دلایل است. آنها ادله محکمی در اختیار دارند و بیش از پیش در ارایه دادن آن به ما، احتیاط می کنند، چون آخرین بار نسبت به آنها سختگیر بودیم. در واقع، شما از اینجا می توانید بفهمید که این مقامات رسمی [که از شواهد دخالت ایران در عراق سخن گفته اند] چقدر محتاط هستند که حتی در همه مقالات روزنامه ها، تعداد زیادی از آنها ( که شاید هم تمام آنها یک نفرند) هرگز نامش را فاش نکرده است.

نیویورک تایمز حتی خط مشی خودش را رها کرده تا بدون ذکر منبع بتواند این اظهارات را به سرعت پخش کند. جاناتان شوارتز، گزارش بدون ذکر منبع مایکل گوردن، که مقاله روز شنبه اش درتایمز درباره ارتباط ایران و شورش های عراق با انتقاد رو به رو شده بود، به سختی قابل تشخیص از رونویسی از اظهارات بدون نام مقامات دولتی است که روی پیام گیر تلفن گذاشته شده باشد. گوردن در ایمیلی که آخر این هفته برای خوانندگان تایمز فرستاده بود از خودش دفاع کرد. این گزارشگر نوشت:

“من بخوبی از تناقضات موجود در اطلاعات مربوط به سلاح های کشتار جمعی آگاهم. اما من فکر می کنم این مورد فرق دارد. مجامع اطلاعاتی آمریکا مثل مورد اطلاعات سلاح های کشتار جمعی، از بیرون به این قضیه نگاه نمی کنند. آمریکا در عراق است و اطلاعاتی را که در میدان وسیع جنگ بدست آورده است، منعکس می کند. در هر حال من با گروه های مختلفی از مقامات درباره این موضوع گفتگو و اطلاعات شان را دقیقا برآورد کرده ام”.(نقل به مضمون)

حالا دیدید؟ این مورد فرق می کند. این بار ما می توانیم به منابع اطلاعاتی اطمینان داشته باشیم. چون آخرین بار ما تعداد زیادی مفتش تعلیم دیده را طی سال ها، گروه گروه به عراق فرستادیم و آنها گزارش دادند که هیچ سلاح کشتار جمعی آنجا نبوده است. این بار ما بازرسان آماتوری داریم که در بین سربازان و در وسط جنگ قرار دارند و می گویند که شواهد خوبی دارند که نمی توانند افشا کنند. پس می بینید که این بار فرق می کند.

خبر اصلی آسوشیتد پرس حاکی از آن بود که “آمریکا شواهد را درمورد ایران درنظر می گیرد: دولت، فاش کردن ارتباط آن را با عراق، درنظر خواهد گرفت”. نویسندگان این مقاله، کاترین شریدر و آن گیران، به ما اطمینان می دهند که 200 صفحه سند وجود دارد که متاسفانه و به شکلی غیر منتظره، محرمانه هستند. مسلم است، “هر کس که پرونده ها را دیده است معتقد است که شواهد کم نیستند”. یا بهتر بگوییم:“هرکس که معتقد باشد که شواهد کم است، اجازه دیدن پرونده ها را ندارد”. این روش گفتن، حساسیت کمتری را بر می انگیزد.

چه کسی این 200 صفخه را دیده است؟ خب، شریدر و گیران گزارش داده اند که: “مقامات آژانس های اطلاعاتی متعدد، نحوه ارائه اطلاعات را به دقت بررسی کرده اند تا مطمئن شوند که به اندازه کافی روشن است و به گفته سخنگوی دولت، شان مک کورمیک:“ما به هیچ طریقی نمی توانیم منابع و روش هایمان را در ارائه این اسناد، به خطر بیاندازیم”. حالا، آیا کسی یادش می آید که کسی نگران این بوده باشد که ارائه اسناد قبلی مبهم بود یا نه؟ تا آنجا که من به یاد دارم تنها دلیلی که برای شلوغ کاری های دولت وجود داشت، این بود که آنها دروغ می گفتند و نه اینکه نحوه ارائه اسناد روشن نبود. و از چه زمانی روابط عمومی وزارت امور خارجه وظیفه بیان نگرانی های آژانس های اطلاعاتی را به عهده گرفته است؟

استفن هدلی، مشاور امنیت ملی اعلام کرد که کاخ سفید تنها دلیل برای تاخیر در ارائه شواهد به عموم است. وی می گوید که کاخ سفید تلاش می کند تا مجامع اطلاعاتی (از کی آنها”مجامع” اطلاعاتی شدند؟) گفته های او را به جای تقویت، تضعیف کنند. در هر حال نشنال جورنال گزارش می دهد که:

“کاخ سفید دست کم دو بار در ماه گذشته، گزارش ها اولیه که برای ارتش جزئیات شواهد و تردید هایی که نسبت به حمایت مالی و مادی ایران به نظامی های عراق وجود دارد را به تاخیر انداخت. این گزارش قرار بود در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد و در اولین هفته ماه فوریه ارائه شود. مقامات هیچ تاریخ جدیدی را تعیین نکردند، اما می گویند که این اتفاق همین روزها می افتد. حتی مقامات آمریکایی در بغداد هم آماده بودند، اما اعضای اصلی دولت در آمریکا که باید پرونده را ارائه می کردند، در مقابل فشارهای مجامع اطلاعاتی تسلیم شدند و گفتند که باید یک بار دیگر پرونده را بررسی بکنند.”

به نظر می رسد که شریدر و گیران در آسوشیتد پرس با این نکته که مجامع اطلاعاتی مسبب این تاخیر بوده اند و نه کاخ سفید، موافق اند. مسلما ما هم بدون فکر و بی آنکه به ما گفته شود، آن را می دانستیم. شریدر و گیران در مقاله شان نوشته اند: “مقامات رسمی به طور خصوصی گفته اند که می خواهند از گافی که کالین پاول، وزیر امورخارجه، در سال 2003 در مقابل سازمان ملل انجام داد، پرهیز کنند.”

خب، این خیلی زیباست، و نشانه خوبی آنهاست که مسائل خصوصی شان را به شکل عمومی مطرح می کنند. اما، آیا آنها اصلا نگران گاف های بوش در سخنرانی سال 2002 اش در سین سیناتی یا گاف های بیشمارش در برنامه های تلویزیونی که در آنها حاضر شده بود و گاف هایش در سخنرانی به یاد ماندنی اش برای ملت آمریکا، و یا گاف های بیشمار چنی و رایس که بارها و بارها برای اطمینان دادن به مردم و کنگره، سلاح های کشتار های جمعی عراق را به یازده سپتامبر نسبت داده بودند، هستند؟ به عبارت دیگر، آیا کسی متوجه شده است که همان کسانی که در جنگ قبلی دروغ گفته اند هنوز در مصدر کارند؟

حالا، رابرت گیتس، وزیر دفاع، اعلام می کند که شماره سری اسلحه هایی را بدست آورده که “بدرستی” اثبات می کند که ایران از عراقی ها حمایت می کند. و یک کسی چیزی را به اعضای منتخب کنگره نشان داده است که درنتیجه آن، سناتور جو لیبرمن اعلام کرده است: “چیزی که دیدم من را متقاعد کرد که ایرانی ها به عراقی هایی که سربازان ما را در عراق می کشند، کمک مالی می کند”. در هر حال لیبرمن به نفع جنگ اخیر در عراق رای داده بود و اخیرا گفته بود که از اینکه به نفع جنگ رای داده است، پشیمان نیست و از جنگ حمایت می کند و با تعیین زمان برای خاتمه جنگ، مخالف است.

در میان چیزهایی که هنوز به آنها نگاهی نیانداخته ایم، یکی روشی است که کاخ سفید، جنگ عراق را به ما انداخت و دیگر، روشی که رسانه ها آن دروغ ها را منتشر کردند… چرا آسوشیتد پرس شش ماه صبر کرد – زمانی که کشته های آمریکا رو به افزایش گذاشت - تا مقالات چارلز هنلی را که اظهارات پاول را به چالش می کشیدند منتشر کند؟ و چرا هنلی تا زمانی که بتواند از قید خودسانسوری که سردبیرش او را از دادن اخبار منفی درمورد عراق منع کرده بود رها شود، تا این حد آزرده بود؟

لازم است پرسیده شود که چرا آسوشیتد پرس - بعد از اینکه مقاله آگاه کننده هنلی را از درباره دروغ های جنگ عراق منتشر کرد- با جنگ جدید بازی دیگری را آغاز کرده است؟ آیا این هم قسمتی از برنامه ارائه این عقیده است که جنگ قدیمی مهم نیست؟ به نظر می رسد که می خواهند اهمیت آن را حتی بیشتر جلوه بدهند. در جایی که شواهد کافی وجود ندارد، رسانه ها به افکار عمومی یاد آوری می کنند که روشی که ما وارد جنگ عراق شدیم هنوز ادامه دارد و تا به امروز بدتر شده است.

مجموعه دروغ ها درباره جنگ ایران، با فهرست تمام نشدنی دروغ های جنگ با عراق، تکمیل می شود.

اما بهتر است درحالی که در مورد هر دو سری دروغ ها ، دروغ هایی که توسط همان آدم های قبلی گفته شده است، تحقیق می کنیم، یک چیز را بخاطر داشته باشیم؛ با استناد به هیچ یک از موارد، حتی آنهایی که صد درصد درست و دقیق بود، نمی توان جنگی به راه انداخت. اگر فقط به واسطه اینکه کشوری سلاح کشتار جمعی دارد باید با آن جنگید، باید فورا به آمریکا حمله کرد.

پس، در حالی که اظهارات ناشی از توهم بوش، چنی و گیتس باعث تفریح می شود، اگر ما آنها را کنار بزنیم و بگوییم که حتی اگر اظهاراتشان درست هم باشد، بی اهمیت است، کار درستی انجام داده ایم. کمک به یک کشور برای رهایی از اشغال خارجی، دلیل جنگ نیست. آمریکایی ها هنوز ار اینکه چنین کاری را شصت سال پیش در قبال فرانسه انجام داده اند، به خود می بالند. اگر ایران، امروز چنین اقدامی را در عراق می کند، که البته هنوز هیچ مدرکی در مورد آن در دست نیست، مجرم، آن کشور اشغال کننده ای است که از ترک کردن عراق، سر باز می زند، نه کمکی که ایران به عراقی ها می کند.

منبع: آلترنت، 12 فوریه 2007