تعدد نامزدهای اصلاح طلب به سود احمدی نژاد‏

فایننشیال تایمز
فایننشیال تایمز

» مقاله ای از فایننشال تایمز

از دست دادن وقایع انتخابات ریاست جمهوری در ایران آسان است و عواقب زیادی ندارد. هرچه باشد، کسی در ‏جمهوری اسلامی ایران قدرت واقعی را در دست دارد، آیت الله علی خامنه ای، رهبر و مردی است که سرنوشت اتمی ‏ایران در دست اوست و مقامی که دارد،هرگز از از طریق انتخابات تعیین نمی شود.‏

اما اینکه محمود احمدی نژاد برنده و دوباره انتخاب شود، مهم نیست. بسیاری از دولت های جهان از شکست او توسط ‏چهره ای میانه رو تر استقبال می کنند، بعضی ها هم می گویند که هر کسی از تندرو ها بهتر است.‏

ریاست جمهوری در ایران، تعیین کننده سرنوشت برنامه های اتمی این کشور نیست اما آنها اداره کننده روز به روز ‏مسائل دولت هستند و تاثیر داشتن شان بر روی تصمیم های بزرگ، ناچیز است.‏

‏ انتخابات امسال از همیشه مهم تر است. ایران در زمانی که دولت جدید آمریکا تصمیم گرفته است که وارد مذاکره ‏بشود، درمورد مسائل اتمی اش در آستانه نقطه ای بی بازگشت قرار گرفته است. اما آیا اصلاح طلبان قادر خواهند بود ‏ریاست جمهوری را در کنترل خود در بیاورند؟

در هفته ای که گذشت، عرصه کاندیدا های ریاست جمهوری اصلاح طلب به شکل خطرناکی شلوغ شد، و این فضا با ‏ورود سومین کاندیدا، تنگ تر شد. اگر اصلاح نتوانند تا زمان تعیین شده در ماه مه در مورد دادن رهبری به یک نفر به ‏توافق برسند، پیروزی را دو دستی به آقای احمدی نژاد، تقدیم کرده اند.‏

اصلاح طلبان که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی از سال 1997 تا 2005 که جنبش تغییرات را در کشور به ‏عهده داشتند، با دلهره شاهد این بودند که هر آنچه در این دوران در عرصه بین الملی بدست آورده بودند توسط رئیس ‏جمهور فعلی خراب شد و بنیاد اقتصادی کشور نفت خیزی مثل ایران متلاشی شد.‏

برای اکثر آنها پاسخ دادن به گرفتاری مردم ایران، بازگرداندن آقای خاتمی است. یک روحانی نجیب، که همواره در ‏تلاش بوده است که بجای حکومت کردن، نظریه “ گفتکوی تمدن ها” را توسعه بدهد و با مشکلات زیادی در دوران ‏ریاست جمهوری اش مواجه شد. رویای او که ایجاد آزادی و قانون سالاری در جامعه عجیب ایران که ترکیبی از دین ‏سالاری و مردم سالاری است، به دست تندرو های نترس که حتی ممکن بود موجب به پایان رسیدن جمهوری اسلامی ‏بشوند، بر باد رفت.‏

اگرچه بسیاری از ایرانیان از ناتوانی او در مقابله با مخالفانش در داخل حکومت ناراضی بودند اما مشاورین خاتمی به ‏این نتیجه رسیده اند که او همچنان چهره محبوبی در ایران است و احتمالا تنها کسی است که می تواند تعداد رای ها را ‏آنقدر بالا ببرد که احمدی نژاد را از دور بیرون کند.‏

اما آقای خاتمی در این رقابت تنها نیست. مهدی کروبی روحانی دیگری که حزب اصلاح طلب خودش را راه انداخته ‏است و در سال 2005 در مقابل احمدی نژاد قرار گرفت و ادعا کرد که در دور اول تقلب مانع از راه یافتنش به دور ‏بعدی شده است و حالا مصمم است که بار دیگر شانسش را امتحان بکند. او قول داده است که تا آخر کار مبارزه کند.‏

با این حال از همه مهم تر کسی است که این هفته وارد میدان شد. میرحسین موسوی، نامی است که تعداد کمی از جوانان ‏ایرانی آن را می شناسند اما والدین شان به آنها خواهند گفت که در سال های 1988-1980 در دوران جنگ ایران و ‏عراق توانست بخوبی از عهده بحران اقتصادی بر بیاید. آقای موسوی در آن دوران نخست وزیر بود، که این مقام بعد از ‏او از بین رفت. آقای موسوی با گرایش های سوسیالیستی اش می تواند رقیب جدی برای آقای احمدی نژاد بعنوان چهره ‏ای متواضع و پوپولیست باشد که معتهد به عدالت اجتماعی است.‏

آقای موسوی الزاما یک اصلاح طلب نیست و می تواند مورد توجه محافظه کاران هم قرار بگیرد. چیزی که او را در ‏اردوگاه اصلاح طلبان قرار می دهد چیزی نیست بجز اینکه بزرگترین حامی او قبل از اینکه خودش کاندیدا بشود، آقای ‏خاتمی بوده است. اینکه چطور شد هر دو آنها با هم کاندیدا شدند، یک معماست. یکی از مشاوران خاتمی می گوید که او ‏امیدوار است که راهکاری بوجود بیاید تا بر سر یک کاندیدا به توافق برسند.‏

این یک اقدام هوشمندانه است. تعدد کاندیدا ها این حس را ایجاد می کند که آنها متعلق به یک استراتژی بزرگ تر هستند. ‏با شروع سفر های تبلیغاتی، کاندیدا ها می توانند میزان محبوبیت خود را تخمین بزنند و علی رغم حمایت رهبر و نهاد ‏های تندرو رژیم، انتخاب مجدد آقای احمدی نژاد حتمی نخواهد بود.‏

اما ممکن است استراتژی در کار نباشد و هر سه سیاستمدار آنقدر از تبلیغات خوششان بیاید که برای ادامه دادن اصرار ‏کنند تا به روز رای گیری در ماه ژوئن برسند. در این صورت، رای اصلاح طلبان می شکند و کابوسشان ادامه می یابد ‏و آقای احمدی نژاد به صندلی ریاست جمهوری اش باز می گردد.‏

منبع: فایننشال تایمز، سیزده مارس