فستیوال موسیقی” In the city” که هرساله در منچستر برگزار می شود به بررسی و معرفی گروه های تازه کار موسیقی اختصاص دارد، این فستیوال در برنامه های امسالش اجرای یک گروه ایرانی را نیز گنجانده بود. جوانانی که فعالیت شان را در ایران آغاز کرده اند و ادامه می دهند. گفت و گویی داشته ایم با “اشکان کوشا”، عضو اصلی گروه” Take it easy hospital”، پیرامون جنبش های موسیقی زیرزمینی ایران و موانع موجود بر سر راه جهانی شدن این موسیقی.
گفت و گو با اشکان کوشا
موسیقی زیرزمینی یعنی اعتراض
قبل از اینکه سراغ موسیقی تو و کلاً موسیقی زیرزمینی ایران برویم کمی از خودت بگو…
من اشکان کوشا هستم، حدود هشت، نه سال است که موسیقی را به صورت جدی دنبال می کنم… یعنی حدوداً از پانزده سالگی… زمانی که تصمیم گرفتم تنها به موسیقی به فکر کنم.
منظورت از اینکه می گویی به صورت جدی چیست؟
یعنی دیگر به موسیقی به عنوان هنری سرگرم کننده نگاه نمی کردم که تنها چند ساعت از روزم را به آن اختصاص دهم، موسیقی برایم شده بود زندگی و آینده و خلاصه همه چیز، شروع کردم به آموختن سازهای مختلف، سبک های مختلف، حس و حال های مختلف… از موسیقی متال تا سنتی، از موسیقی دنس تا موسیقی متن فیلم. و از زمانی که در هجده سالگی به کنسرواتوار تهران رفتم، دیگر موسیقی برایم جنبه عملی پیدا کرد… یعنی یواش یواش اجراهایم شروع شد…
برسیم به این فستیوالی که در منچستر برگزار شد، از چند و چون این فستیوال موسیقی برایمان بگو و اینکه تو و گروهت چطور سر از این فستیوال در آوردید…
من دو سال پیش دست به تجربه جدیدی زدم و بعضی از کارهایم را با همراهی صدای یک خانم اجرا کردم که چون این کارها، تجربه های جالب و تازه ای از سبک “ ایندی- الکترو” بودند و همگی هم تجربه اول ما، از کارها خوشم آمد و آنها را بر روی سایت “My Space “، قرار دادم، تا اینکه چند ماه پیش ای میلی از مسئولین برگزار کننده این فستیوال( اف- ام- اس- پروموشنز) دریافت کردم که من را برای این فستیوال دعوت کرده بودند… بعد از دریافت آن ایمیل بود که من سعی کردم که گروهی تازه جمع و جور کنم… تا عده بیشتری موفق به تجربه کردن این فستیوال شوند… اما متاسفانه همگی اعضای گروه موفق به دریافت ویزا نشدند…
این فستیوالی که گفتی، غیر از موسیقی ایران موسیقی کشورهای دیگر را هم معرفی می کرد؟
نه! این فستیوال “ in the city ” نام دارد و بیشتر متعلق به گروه های تازه کار انگلیسی است که هر ساله تنها چند گروه میهمان فرصت حضور در این فستیوال را پیدا می کنند، امسال هم تنها خارجی های فستیوال ما بودیم و گروه دیگری از کشور ایتالیا.
حالا که سطح کیفی جوان های انگلیسی را دیدی، آنها را در مقایسه با جوان های ایرانی چطور ارزیابی می کنی؟
جوان های ما، فاصله زیادی با اینها ندارند، تنها فرق اینها با ما این است که گروه هایی که در اینجا فعال هستند به خاطر اجرای زیاد، قدرتمند و مسلط شده اند، اما ما در ایران نمی توانیم کارمان را جایی اجرا کنیم و همین مهم ترین دلیل ایجاد فاصله بین ما و آنهاست.
حالا برویم سراغ کارهای تو و قبل از هر چیز اشعار متن کارهایت که همگی سروده خودت هستند و به انگلیسی… این اشعار را مستقیماً به انگلیسی می نویسی؟
بله…
آشنایی ات با ادبیات انگلیس و غرب چگونه و تا کجا بوده است که تصمیم گرفتی ترانه ات را مستقیماً به انگلیسی بنویسی؟
راستش، خودم هم نمی دانم این ماجرا از کجا و چگونه آغاز شد، شاید از کودکی… زمانی که سعی می کردم از متن ترانه ها سر در بیاورم، اما وقتی که خواستم حس و حالم را در ترانه بیاورم، دیدم با زبان انگلیسی راحت ترم…
گمان نمی کنی که زبان موسیقی به کل جدا از زبان های رایج بشر باشد و برای خودش مستقل، حالا که قرار است با مردم دنیا صحبت کنیم و برای این ارتباط هم زبان “موسیقی” را انتخاب کرده ایم، چه فرق می کند که زبان ترانه ها فارسی باشد یا انگلیسی یا فرانسوی و یا هر زبان دیگری…
این را قبول دارم که متن ترانه ها می توانست به فارسی هم باشد اما این کار در واقع کار من نیست. یعنی من خودم را در این موقعیت زمانی و مکانی به گونه ای نمی بینیم که بخواهم به فارسی کار کنم…شاید بعدها با استفاده از قدرت این موسیقی، بتوانیم زبان فارسی را هم معرفی کنیم و دیگر اینکه باید بگویم در ایران امروز همه جور موسیقی کار می شود، چه موسیقی هایی که به تازگی اعلام وجود کرده اند و چه آنها که از قدیم بوده اند، مثل موسیقی سنتی… اما تنها اتفاقی که در زمینه موسیقی در ایران اتقاق نمی افتد، ساختن موسیقی ای است، صرفاً برای شنونده جهانی…
باشد، اما باور نداری که این به اصطلاح جذب مخاطب جهانی، باعث می شود تا تو مخاطبین ایرانی ات را از دست بدهی؟
نه، من این طور فکر نمی کنم. چون جوانان هم نسل من در ایران با این زبان بین المللی آشنایی دارند و می توانم بگویم امروز اکثر جوان های زیر بیست سال موسیقی غیر ایرانی گوش می کنند…
این جوان هایی هم نسل تو که از آنها گفتی، نسبت به جمعیت جوانان ایران هم در اکثریت هستند؟ یا منظورت تنها تهران است و جوان های بالای شهرش؟
نمی دانم، راستش به گمانم اکثر جوان های ایرانی زیر سی سال، با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشند، شاید هم اشتباه کنم و این مخاطبین درصد زیادی از جامعه ایران را به خود اختصاص ندهند.
خب، پس با ین حساب قرار است موسیقی تو جهانی باشد، اما تو در ایران بزرگ شده ای و ساز دستت گرفته ای و این جامعه خواسته یا ناخواسته تاثیرش را بر ذهن تو گذاشته است، نشانه های این تاثیر را درکارت می بینی؟ منظورم مشخصه های بومی کارت است…
شنونده خارجی، شاید دقیقاً متوجه نشود که من ایرانی هستم، اما این “ فرق ” یقیناً دستگیرش می شود چه در شیوه نواختن ساز و چه در متن ترانه ها که همگی قصه تنهایی اجتماعی جوان ایرانی است و این فاصله زمانی که ما با دنیا داریم… من سعی می کنم در متن اشعارم بگویم که ما جوانان ایرانی هم خواهان دنیای بدون مرز هستیم… ما می خواهیم عضوی از جامعه جهانی باشیم و می کوشیم تا این انزوا و فاصله، روزی پایان بگیرد.
معمولا آنچه ترکیب “موسیقی زیر زمینی” به ذهن القا می کند، آنگونه موسیقی است که خارج از فرم های موسیقی معمول است و آنچه در روی زمین مجال حضور پیدا نمی کند، با آنچه که تو از موسیقی ات گفتی: “ یک موسیقی با فرم معمول و برای جذب مخاطب جهانی “، چه مشکل یا مشکلاتی در راه اجرای آن در روی زمین داری؟
مشکلات که زیاد است، مثلاً اینکه صدای دوم گروه، صدای یک خانم است که در ایران مجوز ندارد و دیگر اینکه موسیقی ما، موسیقی “ دنس ” است… و از اینها که بگذریم، می ماند متن ترانه ها که معمولاً نگاهی کنایه آمیز دارند به آنچه که در جامعه اتفاق می افتد… البته من این را بگویم که در ایران مفهوم “ موسیقی زیرزمینی” بسیار متفاوت است با آنچه غرب به عنوان موسیقی زیرزمینی می شناسد. در ایران هر کاری که مجوز نگیرد زیرزمینی به حساب می آید که اکثر گونه های موسیقی را شامل می شود، مثلاً موسیقی “روز” انگلستان یا آمریکا، به ایران که می رسد می شود “ زیرزمینی”. اما در اینجا به جنبش های موسیقیایی اعتراض آمیزی که مخالفتشان را با یک فرد یا سیاست های حکومت اعلام می کنند، موسیقی زیرزمینی گفته می شود… و چه بسا که آن موسیقی بتواند در روی زمین هم اجرا شود اما خواننده به خاطر اعتراض موسیقی اش را زیرزمینی کرده است…
اما غالب گروه های موسیقی زیرزمینی ایران، در سبک “ رپ ” فعال هستند، سبکی که که در وجودش نوعی “ شورش ” و “ نه ” گفتن به سیاستهای سیستم حاکم وجود دارد… و این سبک رپ به تازگی در ایران طرفداران زیادی پیدا کرده است… تو با این گروه های رپ آشنایی داری؟
تا حدودی… به نظر من برداشت مردم از موسیقی رپ در ایران متفاوت است با موسیقی رپ واقعی… همان طور که اشاره کردید موسیقی رپ یک موسیقی شورشی و کنایه آمیز است که آشکارا در متن ترانه هایش اعتراض می کند… اما در ایران موسیقی رپ تبدیل شده است به موسیقی پارتی و میهمانی و بیشتر جنبه سرگرم کننده پیدا کرده است تا یک موسیقی جدی و این باعث شده است موسیقی رپ ایران با آنچه سیاهان آمریکایی به راه انداختند و هنوز هم ادامه دارد، فاصله بسیار زیادی داشته باشد و ترانه هایی که در واقع باید وارد حوزه های ممنوعه می شدند بیشتر به مسایل روزمره می پردازند… با تمام این تفاسیر در ایران امروز هستند گروه های انگشت شماری که موسیقی واقعی رپ ارائه می دهند، به گمانم آقای “سروش لشکری” ( گروه هیچ کس) در راس این داستان اعتراض آمیز قرار دارد.
و حرف آخر، دورنمای موسیقی زیر زمینی ایران…
این موسیقی هر روز چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی قوی تر از روز قبل می شود، من همین امروز که در کافی نت نشسته بودم، چند گروه جدید پیدا کردم که صدایی واقعاً متفاوت داشتند… می شود انتظار داشت که این موسیقی روزی به روی زمین بیاید، اجرا شود، شنیده شود و ارتباط برقرار کند، من از همه جوانها می خواهم که از آرزو کردن نهراسند.