موسیقی ♦ چهار فصل ‏

محمد صفریان
محمد صفریان

sefrian.jpg

فستیوال موسیقی” ‏In the city‏”‏‎ ‎‏ که هرساله در منچستر برگزار می شود به بررسی و معرفی گروه های تازه کار ‏موسیقی اختصاص دارد، این فستیوال در برنامه‎ ‎های امسالش اجرای یک گروه ایرانی را نیز گنجانده بود. جوانانی که ‏فعالیت شان را در ایران آغاز کرده اند و ادامه می دهند. گفت و گویی داشته ایم با “اشکان کوشا”، عضو اصلی گروه” ‏‎ ‎Take it easy hospital‏”، پیرامون جنبش های موسیقی زیرزمینی ایران و موانع موجود بر سر راه جهانی شدن این ‏موسیقی.‏

ashkankosha1.jpg

گفت و گو با اشکان کوشا

‎ ‎موسیقی زیرزمینی یعنی اعتراض‏‎ ‎

‎ ‎قبل از اینکه سراغ موسیقی تو و کلاً موسیقی زیرزمینی ایران برویم کمی از خودت بگو…‏‎ ‎

من اشکان کوشا هستم، حدود هشت، نه سال است که موسیقی را به صورت جدی دنبال می کنم… یعنی حدوداً از پانزده ‏سالگی… زمانی که تصمیم گرفتم تنها به موسیقی به فکر کنم.‏

‎ ‎منظورت از اینکه می گویی به صورت جدی چیست؟‎ ‎

یعنی دیگر به موسیقی به عنوان هنری سرگرم کننده نگاه نمی کردم که تنها چند ساعت از روزم را به آن اختصاص ‏دهم، موسیقی برایم شده بود زندگی و آینده و خلاصه همه چیز، شروع کردم به آموختن سازهای مختلف، سبک های ‏مختلف، حس و حال های مختلف… از موسیقی متال تا سنتی، از موسیقی دنس تا موسیقی متن فیلم. و از زمانی که در ‏هجده سالگی به کنسرواتوار تهران رفتم، دیگر موسیقی برایم جنبه عملی پیدا کرد… یعنی یواش یواش اجراهایم شروع ‏شد…‏

‎ ‎برسیم به این فستیوالی که در منچستر برگزار شد، از چند و چون این فستیوال موسیقی برایمان بگو و اینکه ‏تو و گروهت چطور سر از این فستیوال در آوردید…‏‎ ‎

من دو سال پیش دست به تجربه جدیدی زدم و بعضی از کارهایم را با همراهی صدای یک خانم اجرا کردم که چون این ‏کارها، تجربه های جالب و تازه ای از سبک “ ایندی- الکترو” بودند و همگی هم تجربه اول ما، از کارها خوشم آمد و ‏آنها را بر روی سایت “‏My Space‏ “، قرار دادم، تا اینکه چند ماه پیش ای میلی از مسئولین برگزار کننده این فستیوال( ‏اف- ام- اس- پروموشنز) دریافت کردم که من را برای این فستیوال دعوت کرده بودند… بعد از دریافت آن ایمیل بود که ‏من سعی کردم که گروهی تازه جمع و جور کنم… تا عده بیشتری موفق به تجربه کردن این فستیوال شوند… اما متاسفانه ‏همگی اعضای گروه موفق به دریافت ویزا نشدند…‏

‎ ‎این فستیوالی که گفتی، غیر از موسیقی ایران موسیقی کشورهای دیگر را هم معرفی می کرد؟‏‎ ‎

نه! این فستیوال “ ‏in the city‏ ” نام دارد و بیشتر متعلق به گروه های تازه کار انگلیسی است که هر ساله تنها چند ‏گروه میهمان فرصت حضور در این فستیوال را پیدا می کنند، امسال هم تنها خارجی های فستیوال ما بودیم و گروه ‏دیگری از کشور ایتالیا.‏

‎ ‎حالا که سطح کیفی جوان های انگلیسی را دیدی، آنها را در مقایسه با جوان های ایرانی چطور ارزیابی می ‏کنی؟‎ ‎

جوان های ما، فاصله زیادی با اینها ندارند، تنها فرق اینها با ما این است که گروه هایی که در اینجا فعال هستند به خاطر ‏اجرای زیاد، قدرتمند و مسلط شده اند، اما ما در ایران نمی توانیم کارمان را جایی اجرا کنیم و همین مهم ترین دلیل ایجاد ‏فاصله بین ما و آنهاست.‏

‎ ‎حالا برویم سراغ کارهای تو و قبل از هر چیز اشعار متن کارهایت که همگی سروده خودت هستند و به ‏انگلیسی… این اشعار را مستقیماً به انگلیسی می نویسی؟‎ ‎

بله…‏

‎ ‎آشنایی ات با ادبیات انگلیس و غرب چگونه و تا کجا بوده است که تصمیم گرفتی ترانه ات را مستقیماً به ‏انگلیسی بنویسی؟‎ ‎

راستش، خودم هم نمی دانم این ماجرا از کجا و چگونه آغاز شد، شاید از کودکی… زمانی که سعی می کردم از متن ‏ترانه ها سر در بیاورم، اما وقتی که خواستم حس و حالم را در ترانه بیاورم، دیدم با زبان انگلیسی راحت ترم… ‏

‎ ‎گمان نمی کنی که زبان موسیقی به کل جدا از زبان های رایج بشر باشد و برای خودش مستقل، حالا که قرار ‏است با مردم دنیا صحبت کنیم و برای این ارتباط هم زبان “موسیقی” را انتخاب کرده ایم، چه فرق می کند که زبان ‏ترانه ها فارسی باشد یا انگلیسی یا فرانسوی و یا هر زبان دیگری…‏‎ ‎

این را قبول دارم که متن ترانه ها می توانست به فارسی هم باشد اما این کار در واقع کار من نیست. یعنی من خودم را ‏در این موقعیت زمانی و مکانی به گونه ای نمی بینیم که بخواهم به فارسی کار کنم…شاید بعدها با استفاده از قدرت این ‏موسیقی، بتوانیم زبان فارسی را هم معرفی کنیم و دیگر اینکه باید بگویم در ایران امروز همه جور موسیقی کار می ‏شود، چه موسیقی هایی که به تازگی اعلام وجود کرده اند و چه آنها که از قدیم بوده اند، مثل موسیقی سنتی… اما تنها ‏اتفاقی که در زمینه موسیقی در ایران اتقاق نمی افتد، ساختن موسیقی ای است، صرفاً برای شنونده جهانی…‏

‎ ‎باشد، اما باور نداری که این به اصطلاح جذب مخاطب جهانی، باعث می شود تا تو مخاطبین ایرانی ات را ‏از دست بدهی؟‎ ‎

نه، من این طور فکر نمی کنم. چون جوانان هم نسل من در ایران با این زبان بین المللی آشنایی دارند و می توانم بگویم ‏امروز اکثر جوان های زیر بیست سال موسیقی غیر ایرانی گوش می کنند…‏

ashkankosha2.jpg

‎ ‎این جوان هایی هم نسل تو که از آنها گفتی، نسبت به جمعیت جوانان ایران هم در اکثریت هستند؟ یا منظورت ‏تنها تهران است و جوان های بالای شهرش؟‏‎ ‎

نمی دانم، راستش به گمانم اکثر جوان های ایرانی زیر سی سال، با زبان انگلیسی آشنایی داشته باشند، شاید هم اشتباه کنم ‏و این مخاطبین درصد زیادی از جامعه ایران را به خود اختصاص ندهند.‏

‎ ‎خب، پس با ین حساب قرار است موسیقی تو جهانی باشد، اما تو در ایران بزرگ شده ای و ساز دستت گرفته ‏ای و این جامعه خواسته یا ناخواسته تاثیرش را بر ذهن تو گذاشته است، نشانه های این تاثیر را درکارت می بینی؟ ‏منظورم مشخصه های بومی کارت است…‏‎ ‎

شنونده خارجی، شاید دقیقاً متوجه نشود که من ایرانی هستم، اما این “ فرق ” یقیناً دستگیرش می شود چه در شیوه ‏نواختن ساز و چه در متن ترانه ها که همگی قصه تنهایی اجتماعی جوان ایرانی است و این فاصله زمانی که ما با دنیا ‏داریم… من سعی می کنم در متن اشعارم بگویم که ما جوانان ایرانی هم خواهان دنیای بدون مرز هستیم… ما می خواهیم ‏عضوی از جامعه جهانی باشیم و می کوشیم تا این انزوا و فاصله، روزی پایان بگیرد. ‏

‎ ‎معمولا آنچه ترکیب “موسیقی زیر زمینی” به ذهن القا می کند، آنگونه موسیقی است که خارج از فرم های ‏موسیقی معمول است و آنچه در روی زمین مجال حضور پیدا نمی کند، با آنچه که تو از موسیقی ات گفتی: “ یک ‏موسیقی با فرم معمول و برای جذب مخاطب جهانی “، چه مشکل یا مشکلاتی در راه اجرای آن در روی زمین ‏داری؟‎ ‎

مشکلات که زیاد است، مثلاً اینکه صدای دوم گروه، صدای یک خانم است که در ایران مجوز ندارد و دیگر اینکه ‏موسیقی ما، موسیقی “ دنس ” است… و از اینها که بگذریم، می ماند متن ترانه ها که معمولاً نگاهی کنایه آمیز دارند به ‏آنچه که در جامعه اتفاق می افتد… البته من این را بگویم که در ایران مفهوم “ موسیقی زیرزمینی” بسیار متفاوت است ‏با آنچه غرب به عنوان موسیقی زیرزمینی می شناسد. در ایران هر کاری که مجوز نگیرد زیرزمینی به حساب می آید ‏که اکثر گونه های موسیقی را شامل می شود، مثلاً موسیقی “روز” انگلستان یا آمریکا، به ایران که می رسد می شود “ ‏زیرزمینی”. اما در اینجا به جنبش های موسیقیایی اعتراض آمیزی که مخالفتشان را با یک فرد یا سیاست های حکومت ‏اعلام می کنند، موسیقی زیرزمینی گفته می شود… و چه بسا که آن موسیقی بتواند در روی زمین هم اجرا شود اما ‏خواننده به خاطر اعتراض موسیقی اش را زیرزمینی کرده است…‏

‎ ‎اما غالب گروه های موسیقی زیرزمینی ایران، در سبک “ رپ ” فعال هستند، سبکی که که در وجودش ‏نوعی “ شورش ” و “ نه ” گفتن به سیاستهای سیستم حاکم وجود دارد… و این سبک رپ به تازگی در ایران طرفداران ‏زیادی پیدا کرده است… تو با این گروه های رپ آشنایی داری؟‎ ‎

تا حدودی… به نظر من برداشت مردم از موسیقی رپ در ایران متفاوت است با موسیقی رپ واقعی… همان طور که ‏اشاره کردید موسیقی رپ یک موسیقی شورشی و کنایه آمیز است که آشکارا در متن ترانه هایش اعتراض می کند… اما ‏در ایران موسیقی رپ تبدیل شده است به موسیقی پارتی و میهمانی و بیشتر جنبه سرگرم کننده پیدا کرده است تا یک ‏موسیقی جدی و این باعث شده است موسیقی رپ ایران با آنچه سیاهان آمریکایی به راه انداختند و هنوز هم ادامه دارد، ‏فاصله بسیار زیادی داشته باشد و ترانه هایی که در واقع باید وارد حوزه های ممنوعه می شدند بیشتر به مسایل روزمره ‏می پردازند… با تمام این تفاسیر در ایران امروز هستند گروه های انگشت شماری که موسیقی واقعی رپ ارائه می ‏دهند، به گمانم آقای “سروش لشکری” ( گروه هیچ کس) در راس این داستان اعتراض آمیز قرار دارد.‏

‎ ‎و حرف آخر، دورنمای موسیقی زیر زمینی ایران…‏‎ ‎

این موسیقی هر روز چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی قوی تر از روز قبل می شود، من همین امروز که در کافی نت ‏نشسته بودم، چند گروه جدید پیدا کردم که صدایی واقعاً متفاوت داشتند… می شود انتظار داشت که این موسیقی روزی به ‏روی زمین بیاید، اجرا شود، شنیده شود و ارتباط برقرار کند، من از همه جوانها می خواهم که از آرزو کردن نهراسند.‏