کارول جاکومو
تصور این موضوع وحشتناک است اما احتمال حمله نظامی به ایران به دلیل برنامه های اتمی اش، حتی اگر بصورت تئوری مطرح شد ، فقط به تحریک دولت بوش نبود.
مسلما رئیس جمهور و یا کسی که قرار است در آینده رئیس جمهور بشود، گزینه حمله نظامی را منتفی نمی داند و باراک اوباما و جان مک کین هم از این قاعده مستثنا نیستند.
باید توجه داشت که این روزها درحلقه سیاستمداران آمریکا، در برنامه های تحقیقاتی، انتقادات، جلسات، کنگره ها و کنفرانس ها، افراد منطقی از هر دو حزب، گزینه نظامی را در کنار راه حل های دیپلماتیک می بینند.
در گزارشی که از مرکز سیاسی دوحزبی در واشینگتن که دو سناتور جمهوری خواه، رابرت دال و هاوارد بیکر و دو سناتور دموکرات، تام دچل و جورج میچل، موسس آن هستند، رسیده است چنین بنظر می رسد که این مرکز از این بحث استقبال می کند.
در گزارش هشدار داده شده است که دولت بعدی باید زمانی را برای مواجه با این تهدید در نظر بگیرد. در این گزارش آمده است که ممانعت از صدور گاز توسط ایران یک راه حل است اما حمله نظامی یک گزینه محتمل است که بهتر است بعنوان آخرین راه در نظر گرفته شود. در میان نویسندگان این گزارش دنیس راس، مشاور عالی آقای اوباما در مسائل خاورمیانه و سناتور سابقدن کوتس، مشاور مک کین هم بودند.
اشتون کارتر، افسر ارشد پنتاگون در زمان ریاست جمهوری کلینتون، نامه ای به مرکز امنیت جدید آمریکا، گروه فکر معتبر دو حزبی، نوشته است که طی آن خاطر نشان کرده است که حمله نظامی باید بعنوان یک بخش از استراتژی گسترده دیده شود، اما این گزینه را نمی توان نا دیده گرفت.
در کنفرانس ماه سپتامبر در ویرجینیا که موسسه سیاسی خاورمیانه واشنگتن میزبان آن بود، نمایندگان آقای اوباما و مک کین اصرار داشتند که آمریکا باید تمرکزش را بر روی جلوگیری از دستیابی ایران به بمب بگذارد نه اینکه اجازه بدهد ایران بمب را تولید کند و بعد مانع از استفاده کردن آن بشود.
مکس بوت، از گروه مک کین می نویسد: “جان مک کین صبر نمی کند تا این اتفاق بیافتد”. سناتور آریزونا اخیرا اعلام کرده است که به جان خریدن خطر حمله اتمی شاید بهتر از کنار آمدن با ایران اتمی باشد و با شوخی ای از سر تاثر این ترانه را هم خواند ( بمب، بمب، بمباران ایران).
ریچارد دنزیگ، نماینده آقای اوباما، گفت که کاندیدای او معتقد است حمله نظامی به ایران یک انتخاب وحشتناک است، اما در یک دنیای وحشتناک ممکن است بجایی برسیم که دست به این انتخاب بزنیم». در روز های اول مبارزات انتخاباتی، آقای اوباما اعلام کرد که به عنوان رئیس جمهور، در اولین سال ریاست جمهوری اش با رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، ملاقات خواهد کرد.
با بحران اقتصادی جهانی و بحران های دیگری که پیش آمده است، عجیب نیست اگر مردم آمریکا در جریان این موضوع قرار نگرفته باشند اما آنچه مرا عصبی می کند عجله ای بود که برای حمله به عراق می کردند.
در آن روزها آمریکایی ها هنز در شوک یازده سپتامبر بودند و همه چیز روی القائده در افغانستان متمرکز شده بود. اما در واشنگتن هدف حمله به سرعت تغییر کرد و آنها با عراق حمله کردند.
مقامات دولت بوش، بحث را پیش بردند اما همه آگاهان به این موضوع خود در آن دست داشتند. سووالات مطرح می شد و حلقه سیاست آمریکا قبل از اینکه اکثر مردم آمریکا بدانند که چه اتفاقی در شرف وقوع است، به آن پاسخ می دادند. آیا دشمن آمریکا صدام حسین بود؟ البته.
من بعنوان خبرنگار سیاسی در آن زمان برای رویترز کار می کردم و احساس مسئولیت می کردم که کاری نکنم که تصمیم وحشتناک حمله به عراق عاقلانه بوده است.
این بار مباحث یک جانبه نیست. اکثر کارشناسان معتقدند که حمله نظامی خطرات زیادی را به همراه دارد و هیچ تضمینی برای از بین رفتن تاسیسات اتمی ایران در این حمله، وجود ندارد.
هر دو کاندیدای ریاست جمهوری قول داده اند که راه حل های دیپلماتیک جدیدی را در نظر بگیرند. آقای مک کین صحبت از تحریم های شدید تر می کند و آقای اوباما پیشنهاد تنبیه های فراگیر، مشوق های قابل اجرا و گفتگوی مستقیم با ایران را در نظر دارد.
آقای راس که گفتگو کننده ارشد آمریکا در امور خاورمیانه در زمان جورج بوش پدر و بیل کلینتون بود ، می گوید پیش از حمله به عراق همه گفتگو حول محور حمله نظامی می چرخید. او گفت این بار کارشناسان نگاهی سختگیرانه و سیستماتیک به همه راه حل ها دارند زیرا تلاش های دیپلماتیک برای باز داشتن و یا کند کردن روند برنامه اتمی ایران، بی نتیجه مانده است. او می گوید:« من قصد داردم به مردم بفهمانم که این موضوع کاملا جدی است و ما نباید فقط با دو گزینه روبرو باشیم».
با این نکته که ایران قصد دارد تا سال 2010 به سوخت اتمی لازم برای بمب اتمی برسد، رئیس جمهور آینده باید تمرکزش را فورا بدست بیاورد. ما امیدواریم که او برخلاف جورج بوش، همه گزینه های آمریکا را با مردم درمیان بگذارد متوجه بهای گزافی که بابت یک جنگ دیگر باید بپردازد، باشد. من مسلما با تردید بیشتری موضوع را دنبال خواهم کرد.
منبع: نیویورک تایمز 3 نوامبر