جامعه ای به سوی میانه روی

نویسنده
لوموند

» تحلیل لوموند از تحولات درونی ایران

کریستف ایاد

ایران از زمان تظاهرات اعتراض آمیز سال ۲۰۰۹ که به دلیل انتخاب مجدد سؤال برانگیز محمود احمدی نژاد روی داد، مجدداً به کشوری تبدیل شده که توهمات و هراس هایی را ایجاد می کند. به دلیل محدودیت در دسترسی مطبوعات خارجی به این کشور و نظارت شدید بر این مسأله، تصاویر بسیار اندکی از وضعیت این کشور مخابره می شود.

مسؤول این وضعیت قبل از هر چیز مقامات ایرانی هستند که به صورت قطره چکانی برای مطبوعات خارجی ویزا صادر می کنند و با راه انداختن کمپین های دستگیری بخاطر تماس با رسانه هایی مانند بی بی سی فارسی، که “دشمن” قلمداد می شوند، سعی در ارعاب و ایجاد وحشت دارند.

از زمان انتخاب حسن روحانی در ژوئن ۲۰۱۳، شرایط اندکی بهتر شده که البته این بهبودی شرایط به شکلی نامنظم و متناوب اتفاق می افتد. گروه “ناظران سیاره”، مجله ژئوپلیتیکی شبکه فرانس ۲، از لطفی بهره برد و مجوز ساخت یک برنامه در محل را به مدت یک ساعت و نیم به دست آورد. البته این میزان برای کنکاش پیرامون اسرار این کشور پرتناقض بسیار کم است، ولی برای خالی نبودن عریضه کافی است.

اولین گزارش از میان چهار گزارش مربوط به ایران امروز به یکی از جنبه های جمهوری اسلامی مربوط می شود که کمتر شناخته شده است: برتری نظام آموزشی و به ویژه تحقیقاتی این کشور. با نگاهی به سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران که تمامی محققان را گرد هم آورده است، بهتر می توان به دلیل آن پی برد. به نظر می رسد که تحریم های بین المللی اعمال شده علیه این کشور “مرحمتی” بوده تا تهران بتواند ماهواره به فضا بفرستد و در یاخته های بنیادین یا فن آوری های نانو به پیشرفت هایی دست پیدا کند. ایران همچنین کشوری در خاورمیانه است که استفاده از اینترنت در آن رشد بسیار سریعی دارد. یک جوان ایرانی که در زمینه اقتصاد اینترنتی فعالیت می کند می گوید: “سانسور مشکلی نیست. همه از فیلترشکن استفاده می کنند.” این تعارض میان ممنوعیت ها و استراتژی های جلوگیری از ممنوعیت ها در طول برنامه به طور مداوم دیده می شود.

تحریم های غربی باعث آن نشده که یک طبقه متوسط یا حتی مرفه ظهور نیابد. این درحالی است که اختلاف طبقاتی به شدت در شهرها و روستاها رو به افزایش است؛ درست به مانند دوران شاه در سال های ۱۹۷۰. ساکنان روستاها که همچنان یک سوم جمعیت ایران را به خود اختصاص می دهد، به طور مرتب نگران قحطی و کمبودند، درحالی که فرزندان طبقه مرفه بدون هیچ مانعی به دنبال تحقق بخشیدن به رؤیاهای خود هستند.

این عطش برای تجدد و تهدید گروه های افراط گرای سنی دولت اسلامی که با غرب و شیعیان خصومت جدی دارد، باید ایران را در زمره “دوستان جدید ما” قرار دهد. با وجود آنکه این کار آسانی است، ولی تفاوت ها بسیار عمیق اند و از آن جمله می توان به اظهارات یکی از نزدیکان رهبر انقلاب توجه کرد: “دولت اسلامی توسط اسراییلی ها و آمریکایی ساخته شده تا مردم منطقه را ازبین ببرد.”

این سخن ورزی ویژه که مملو از پارانویا و پرداختن به انواع توطئه هاست، به شکلی بی وقفه بر جوانان این کشور [هر ساله ۶۰۰ هزار جوان وارد بازار کار می شوند] که مدام در معرض اذیت و آزارهای پلیس مذهبی قرار دارند، سنگینی می کند. به نظر می رسد جوانان که از تجربه سال ۲۰۰۹ دلسرد شده اند، از انجام هرگونه شورش یا فعالیت سیاسی منصرف گشته اند. ولی این برای پیشروی بهتر است، چرا که نسبت به ممنوعیت های اخلاقی و مذهبی بی اعتنا هستند. در همین راستا، گروهی از جوانان را می بینیم که روند زندگی خود را آن طور که می خواهند پیش می برند، جشن می گیرند و دختران بدون روسری در مقابل دوربین اظهارنظر می کنند یا می رقصند. گویی حکومت اصلاً وجود خارجی ندارد. شاید این بهترین پاسخ به سرکوب ها و ارعاب ها باشد.

اکنون ایران به جنب و جوش افتاده و معصومه ابتکار بهترین نمونه از این دست است. سخنگوی دانشجویان تندرو در زمان گروگانگیری سفارت آمریکا در سال ۱۹۸۰، امروز معاون رییس جمهور است و تنها یک سخن بر زبانش جاری است: “اعتدال” و “م ی ا ن ه ر و ی”. گویی این تنها راه حل ممکن پیش روی ایران و ایرانیان است.

منبع: لوموند، ۱۳ اکتبر