در انتظار دود سفید

نویسنده

mbastani489.jpg

در حالی که احزاب و تشکل‌های سیاسی هر دو جناح خود را برای حضور در رقابت‌های سخت و نفسگیر انتخابات مجلس هشتم آماده می‌کنند، رهبران اردوگاه اصولگرایی همچنان در آرزوی خروج دود سفید از دودکش این جناح به سر می‌برند.

اصولگرایان که طی چند سال اخیر و به دنبال پیروزی‌های پی در پی فرزندان آبادگر‌شان در انتخابات شورای دوم، مجلس هفتم و ریاست جمهوری توانستند سکان قدرت سیاسی و مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را در کشور به دست بگیرند، این روزها با وحشت از تجربه تلخ چند دستگی و بروز اختلافات درون گروهی که در سومین دوره انتخابات شوراهای شهر رخ داد، تنها راه نجات و بقای خویش در عرصه قدرت را، ائتلاف می‌خوانند. اما قصه اختلا‌ف‌های درون گروهی اصولگرایان و ناتوانی ایشان در دستیابی به وحدت و همدلی قصه پرغصه‌ای است. اینک رهبران سیاسی این اردوگاه هم دریافته‌اند تنها با شعار سیاسی و رویکردهای پدر سالارانه قادر به مهار آن نیستند.

ظهور و رشد سریع گروه‌های جوانی که از دل اردوگاه محافظه‌کاری بیرون آمدند و روزگاری پدران اصولگرای ایشان در احزاب سابقه‌دار این جناح، عرصه را برای ایفای نقش این آبادگران جوان مهیا کردند و بر این گمان بودند که با حمایت از آنان خواهند توانست درهای فروبسته بازگشت به قدرت سیاسی را در برابر خود بگشایند، اکنون به بزرگترین مانع بر سر راه ائتلاف سراسری اصولگرایان تبدیل شده‌اند. اگر چه بزرگان اردوگاه اصولگرایی این روزها با تاکید بر لزوم و ضرورت ائتلاف دائما بر طبل وحدت می‌کوبند و شوراهای 5 نفره یا 9 نفره راه می‌اندازند، اما واقعیت غیر قابل انکار این است که موانع ساختاری موجود در میان اصولگرایان و شکاف‌های شکل گرفته ناشی از حضور در مراکز قدرت اجازه دستیابی به تاکتیک ائتلاف را به ایشان نخواهد داد.

رفتار یکسویه دولتمردان که بدون احساس نیاز به هماهنگی با سایر اصولگرایان با سرعت به سوی اجرای برنامه‌های انتقادبرانگیز خود پیش می‌روند از یک سو و شکل‌گیری شکاف‌های فکری در میان آبادگران اصولگرایی که در سال‌های پیش با وحدت نظر به پارلمان راه یافتند از سوی دیگر، آغاز ماجرایی است که می‌تواند تحولات غم انگیزی را در اردوگاه اصولگرایان رقم بزند.

بازگشت جناح راست سنتی که در دوران اصلاحات و حضور اصلاح‌طلبان در قوه مجریه و مقننه ناچار به حاشیه نشینی و دوری از قدرت سیاسی شده بود و آغاز راهی که فعالان این جناح این بار و در قالب گفتمان اصولگرایی آن را در فضای سیاسی کشور تئوریزه کرده اند و با اتکا به همین تئوری‌ها سعی در حفظ قدرت سیاسی خود دارند، عطشی برای دستیابی به قدرت و تداوم آن را در میان جوانان جویای نام این اردوگاه به دنبال داشت که اکنون مهار آن غیر ممکن به نظر می‌رسد.

اصولگرایان در حالی سکانداری قدرت و اداره امور کشور را تجربه می‌کنند که هنوز هیچ نشانه‌ای از برنامه‌های منسجم و منشور فکری در کارنامه دوران اخیر ایشان ثبت نشده است. از سوی دیگر بنابر آنچه در طول عمر دولت نهم و مجلس هفتم مشاهده می‌شود، می‌توان گفت که این فرزندان نوظهور اردوگاه محافظه کاری راهی جدا از پدران خود برگزیده اند و اگر چه بر مفاهیمی چون عدالت اجتماعی، ولایتمداری و حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی تاکید دارند اما در مسیر دستیابی به آنها حاضر به تکرار تجربه پدران و اجرای راهکار‌های تجویز شده از سوی بزرگان این جناح نیستند و نسخه هایی جدید با خود به همراه آورده‌اند.

فاصله قابل توجه آبادگرانی که به قدرت سیاسی رسیده‌اند در کنار اختلافاتی که ایشان با بزرگان اردوگاه اصولگرایی درباره برخی از مفاهیم و شیوه‌های رفتار اصولگرایانه پیدا کرده‌اند، چالشی است است که هیچ گاه شورای‌های وحدت جو و مقطعی اصولگرایان قادر به محو آن نخواهند بود.

اختلاف در اجرای برنامه‌های اصولگرایانه و بروز دیدگاه‌های جدید در برداشت از مفاهیم اصولگرایی بخشی از آن چیزی است که می‌توان از آن تحت عنوان مشکلات ساختاری و اساسی اصولگرایان نام برد؛ مشکلات و چالش‌هایی که خروج دود سفید از دودکش جناح اصولگرایان را به آرزویی دست نیافتی تبدیل کرده و می تواند در آینده‌ای نه چندان دور، شکاف‌های ایدئولوژیک را هم در میان آنها به دنبال بیاورد.