یک سال قبل مردم ایران در یکی از عظیم ترین و گسترده ترین تحرکات سیاسی و اجتماعی تاریخ خود، به خیابان رفتند تا از حق رای خود دفاع کنند. این جنبش به گفته رهبران نظامی ایران، تا سرحد سقوط حکومت پیش رفت. یک سال بعد مردم مصر، بدون اینکه مقدمه خاصی جز تغییر حکومت تونس در کار باشد، با یک حضور 50 هزار نفره مخالفت خود را با حکومت حسنی مبارک آغاز کردند. در ابتدا به نظر می رسید رهبری این جنبش با اسلامگرایان مصری، و عمدتا اخوان المسلمین باشد، اما واقعیات نشان داد که اخوان المسلمین پس از یک هفته و البرادعی یکی از منتقدان جدی مبارک، پس از پنج روز تازه متوجه ابعاد وسیع اعتراضات شدند. در میان مردم ایران بسیاری از پیروزی سریع مردم مصر شگفت زده شده و برخی آن را منتسب به دلیری مردم مصر و برخی دیگر آن را حاصل سازماندهی نیروهای مخالف گذاشتند. بیاییم ببینیم با این فرض که اگر در واقعه امسال مصر حکومت مبارک، حکومتی شبیه حکومت ایران بود، چه می کرد و اگر در سال گذشته به جای دولت ایران، دولت مصر بر صندلی قدرت در ایران نشسته بود، چه اتفاقی می افتاد؟
حکومت جمهوری اسلامی در مقابل مردم مصر
اول، تظاهرات اول در اعتراض به حکومت مصر: مردم مصر هیجان زده از جنبش تونس علیه مبارک تظاهرات کردند، دولت مبارک هم علیه مردم دست به مقاومت زد. در ایران، مردم ایران علیه دولت جنبشی را شروع کردند که در آن رعایت قانون را می خواستند. در مصر دولت مردم را به گلوله نبست، در ایران دولت همه را عامل خارجی خواند.
دوم، اخوان المسلمین از مردم مصر حمایت کردند: در مصر وقتی جریانهای مذهبی مثل اخوان المسلمین از مردم حمایت کردند، دولت اصلا به روی مبارک نیاورد، در ایران روحانیون هم مثل سایر مردم دستگیر، یا زندانی شدند، یا خانه شان تبدیل به زندان شد.
سوم، ارتش مصر اعلام بی طرفی کرد: در مصر وقتی حکومت به ارتش دستور داد مردم را نابود کند، ارتش مصر اعلام بی طرفی کرد و معلوم شد مصر ارتشی برای سرکوب مردم تدارک ندیده است، در ایران وقتی دولت تصمیم گرفت با مخالفان برخورد قانونی کند، سپاه علیه مردم کودتا کرد، فرماندهانش رئیس زندان و بازجو شدند و معلوم شد بخش اعظم سپاه نیروی ضد شورش است، نه نیرویی برای جنگ با دشمن خارجی.
چهارم، البرادعی علیه مبارک سخن گفت: در مصر وقتی البرادعی که برنده جایزه نوبل صلح بود، از جنبش مردم دفاع کرد، مردم از او طرفداری کردند. در ایران وقتی شیرین عبادی که برنده جایزه صلح بود، از جنبش مردم طرفداری کرد، خودش، دخترش، همسرش، همسایه اش، همکارانش، و سایر کسانی که بیش از یک بار او را دیده بودند، وجودشان غیرقانونی شد و شیرین عبادی برای زنده ماندن مجبور شد از ایران برود.
پنجم، حسنی مبارک دولت را تغییر داد: وقتی حسنی مبارک با نارضایتی مردم مواجه شد، دولت را تغییر داد و مردم گفتند مبارک باید برود. اما در ایران وقتی آیت الله خامنه ای متوجه شد مردم دولت دیگری را دوست دارند، از دولتی که مردم از آن ناراضی بودند حمایت کرد و گفت که مهم نیست دولت توانایی نداشته باشد، مهم این است که دوست ما باشد.
ششم، برخی رهبران مخالف دولت به کشور بازگشتند: وقتی در مصر مردم علیه مبارک به خیابان آمدند، مخالفان مبارک از فرنگ برگشتند و به کمک مردم شان در خیابان ها رفتند، دولت مبارک هم کاری به آنها نداشت، چون دردسرش بیشتر از این حرفها بود. وقتی در ایران مردم به خیابان رفتند و دولت محض تفریح در همان هفته اول هفتاد نفرشان را کشت، مخالفان دولت که در خیابان بودند برای حفظ جانشان به فرنگ رفتند تا به اپوزیسیون ایران در فرنگ کمک کنند، دولت هم چون دسترسی به آنها نداشت، کارمندان سفارتخانه های خارجی را دستگیر و زندانی کرد.
هفتم، مخالفان مبارک با طرفدارانش درگیر شدند: وقتی مخالفان دولت مبارک که اکثرا طبقه متوسط و تحصیلکرده بودند، به خیابان آمدند، دولت مبارک طرفدارانش را به خیابان فراخواند و آنها بدون اینکه ارتش دخالت کند، با هم درگیر شدند. در ایران، وقتی مخالفان دولت که برخی از آنها از خود دولت یا ارتش بودند، به خیابان آمدند، ارتش و پلیس اراذل و اوباش را استخدام کرد تا در کنار ارتش علیه مردم بجنگند و در عوض پول نفت را به لبنانی ها داد تا با فلسطینی هایی که مخالف اسرائیل بودند مبارزه کنند.
هشتم، عربستان سعودی از مبارک حمایت کرد: وقتی مردم مصر برای مخالفت با مبارک به خیابان رفتند، عربستان سعودی از مبارک حمایت کرد تا در مقابل مردم مصر بایستد، در عوض وقتی دولت ایران با مردمش جنگید و کسی از دولت حمایت نکرد، دولت ایران به حزب الله لبنان و دولت چاوز و بولیوی پول داد تا از دولت حمایت کنند تا بتوانند مردم را سرکوب کنند.
نهم، آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان از مبارک خواستند از اعمال خشونت علیه مردم مصر خودداری کند: وقتی مبارک تصمیم به سرکوب مردم گرفت دولت های آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان به حسنی مبارک هشدار دادند که از سرکوب آنها خودداری کند، دولتهای اروپایی یواشکی گفتند که اگر مبارک مردم اش را سرکوب کند، حمایت مالی اروپا از مصر قطع می شود. اما وقتی خامنه ای اقدام به سرکوب مردم کشور خودش کرد، فرانسه و انگلیس و آلمان و آمریکا از دولت ایران خواستند سرکوب مردم را متوقف کنند، دولت ایران هم تعدادی توریست آمریکایی و استاد دانشگاه فرانسوی و کارمند انگلیسی سفارت را گرفت تا آنها دیگر از این غلط ها نکنند، ضمنا یواشکی به اروپا گفت که اگر با سرکوب مردم ایران مخالفت کنند، قراردادهایش را با آنها قطع می کنند، آنها هم رفتند سر جای شان نشستند.
دهم، الجزیره و بی بی سی و رسانه های جهان مستقیما خبرهای مصر را پخش کردند: وقتی مخالفان حکومت مصر اعلام کردند که قصد برگزاری تظاهرات علیه حسنی مبارک را دارند، الجزیره اقدام به پخش مستقیم تظاهرات کرد و بی بی سی خبرنگار خودش را برای گزارش این تظاهرات به مصر فرستاد، اما وقتی دو میلیون نفر از مردم ایران در خیابان علیه حکومت شعار می دادند، بی بی سی فارسی هنوز مطمئن نبود که باید گزارش این تظاهرات را پخش کند یا نه و الجزیره نیز به جای اینکه طرف سرکوب شدگان را بگیرد، طرف سرکوب کنندگان را می گرفت.
نتیجه گیری اخلاقی: وقتی پول نفت دارید، سر سبیل البرادعی نقاره می زنید، ولی وقتی پول نفت ندارید البرادعی سر سبیل شما نقاره می زند.
نتیجه گیری سیاسی: مبارزه با حکومتی که به قوانین جهان متعهد است، مثل مسابقه کشتی بین دو نفر است، ولی وقتی یکی از طرفین به هیچ قاعده ای در جهان معتقد نیست، جنگیدن با او مثل جنگ آدم با تانک است، در هر حال توپ و تانک و مسلسل اگر چه اثر ندارد، ولی آدم را می کشد.