دامنه و عمق فشارها و تحریمها علیه تهران و سیاستهای هستهای جمهوری اسلامی در حوزههای گوناگونی درحال بسط و اعمال است؛ اگرچه وجوهی از آثار و پیامدهای چالش بهوجود آمده و تاکید سیاستگزاران ایران و غرب بر مواضع خود، آشکار و محسوس است، اما لایههایی از آن بهگونهای نامحسوس و در سطوحی کمپیدا، مردم ایران را در تنگنا و تهدید تدریجی قرار داده است؛ در این عرصه، صنایع دارویی کشور قابل اشاره است.
هرچند برطبق اظهارنظر مقامهای مسئول، درحال حاضر حدود 96درصد داروی مورد نیاز کشور در داخل تهیه و تولید میشود، اما همین گزارشها اذعان میکند که مواد اولیهی 99درصد داروهای تولید داخل، وارداتی است (1). آشکار است که مشکلات و محدودیتهای شکلگرفته در مورد گشایش اعتبار (LC) و افزایش قیمت مادهی اولیه، صنایع داروسازی کشور را بهسوی تهیه و خرید مواد اولیه از کشورهایی چون چین و هند و پاکستان و… سوق داده است؛ آنجا که مواد ارزان ولی فاقد کیفیت، پرشمارست. این وضع، درکنار افزایش قیمت لوازم جانبی تولید دارو، خروجی مشخص و قابل پیشبینی را در حال حاضر و آیندهی نزدیک بههمراه دارد:“گرانی، کمبود و کیفیت نازل داروها”.
اخبار ناگوار و نگرانکننده در این خصوص، متاسفانه کم نیستند؛ بهعنوان نمونه، گفته میشود که در پاییز امسال تولید آنتیبیوتیک متوقف خواهد شد (2). تصور تعطیلی تدریجی صنایع داروسازی و روآوردن شرکتها به واردات دارو -آنهم داروهایی با کیفیت پایین و فاقد استانداردهای جهانی_ چندان دشوار نیست. اما بیکارشدن کارگران و کارمندان صنایع دارویی کشور و افزایش وابستگی حوزهی دارو و درمان به خارج از کشور، تنها وجهی روبنایی از بحران شکل گرفته است؛ وجه ناگوارتر و مخاطرهآمیزتر آن، تهدید سلامت شهروندان است. تصور روبرو شدن با زمستانی که در آن “آموکسی سیلین” و دیگر آنتیبیوتیکها کمیاب یا نایاب شدهاند، بهقدر لازم دلهرهآور است.
شاید در مورد داروهایی که از اولویت درجه یک برخوردار نیستند و حیاتی محسوب نمیشوند (مانند استامینوفن کدیین) بتوان با اغماض به مشکل بهوجود آمده نگریست، اما در مورد آن دسته از بیماریهایی که صعبالعلاجاند یا مصرف داروهای آن، حیاتی و ضروری ارزیابی میشود (مانند بیماران قلبی) معلوم نیست تداوم این وضع سخت در حوزهی دارو چه پیامدهای هولناک و غیرانسانی دربر داشته باشد. هرچند کمیابی همان داروهای بهظاهر غیرمهم و معمولی (چون استامینوفن کدیین) با توجه به سطح بسیار بسیار بالای مصرف اینگونه داروها در ایران، بهقدر لازم قابل تامل است و باید روزهایی سخت و دشوار را انتظار کشید.
این واقعیتها و وضع ناگوار روبه تشدید و تزاید، بهگونهای قابل حدس، از چشم مسئولان و صاحبان قدرت پوشیده نیست؛ چنین است که در یک سطح، “ذخیرهسازی دارو” در دستور کار قرار دارد؛ و در سطحی دیگر (کلانتر) جمهوری اسلامی میکوشد به توافق با غرب نایل آید.
مفروض است که نگارنده، حصول هرچه سریعتر به توافق با غرب (باوجود هزینههای تحمیلی) را از تشدید بحران و سوق یافتن چالش کنونی به ستیز نظامی و جنگ، کمهزینهتر ارزیابی، و از آن استقبال میکند. اما باید امیدوار بود که نیل به این توافق چندان به درازا نکشد که نتایج ناگوار آن، و پیامدهای افزایش تحریمها و گسترش محدودیتها و تعمیق فشارها، از گرانی درحال افزایش مواد غذایی و تورم درحال صعود کنونی، پا به عرصههایی بگذارد که با جان انسانها در پیوند است؛ جان نوزادان و کودکان معصوم، جان بیماران بستری در اتاقهای عمل، جان کسانی که به بیماریهای سخت و صعبالعلاج دچارند، جان زنان باردار، جان بیماران محتاج و دردمند نقاط دورافتادهی کشور، و… و جان هرچه انسان است در این سرزمین اهورایی.
اگر انرژی هستهای حق مسلم مردم ایران است، زندگی سالم و بدون درد و بیماری نیز حق مسلم ایشان است. در یک ترازوی “هزینه-فایده” که خردمندانه ارزیابی میکند، و با محاسباتی مبتنی بر “منافع ملی” و نه از دریچهی ”مصالح حکومت و نظام سیاسی”، اقدام مینماید، باید به سیاستگزاری و سیاستورزی در جهان کنونی نشست. در غیر اینصورت، نمیتوان مدیریت کشور را به معنای دقیق، “مردمی” خواند.
پینوشت:
______
1.رسول دیناروند، معاون غذا و داروی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛ سرمایه 8مرداد1387
2.“داروسازی ایران،گرفتار تحریم و گرانی مواد اولیه” ، سرمایه، فریده غائب، 8مرداد1387