امید معماریان
الهه کولایی استاد دانشگاه تهران و کارشناس روابط بین الملل درگفت وگو با روز از بی حاصل بودن انعطاف سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی درقبال کشورهای عربی همسایه در شرایطی که ایران تحت فشارشورای امنیت وآمریکاست، سخن گفته است.
خانم کولایی معتقد است نه تنها دراجلاس اخیر شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، بلکه دراجلاس تهران درخصوص دریای خزرنیز کشورهای دور ونزدیک از وضعیت تحت فشار ایران برای پیشبرد منافع خود استفاده کرده اند و ظاهرا سیاست درهای باز وآغوش گشاده مقامات جمهوری اسلامی برای کشورهای عربی حوزه خلیج نیز ـ با توجه به اجلاس اخیردوحه - کمکی به حفظ منافع کشورنکرده است. به اعتقاد این استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم با تغییر رویکرد دولت بعد از دوره محمد خاتمی، ازسیاست تنش زدایی به سیاست تشدید تقابل و رویارویی با آمریکا، متحدان این کشور درمنطقه نیزبه سیاست های پیشین خود مبنی بر تقابل با ایران بازگشته اند؛ روندی که دردوران اصلاحات متوقف شده بود. این گفت وگو را می خوانید.
طی سالهای گذشته، جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است که آغوش بازی برای کشورهای همسایه داشته باشد. اما همواره رویکردهای غیردوستانه ای را از این کشورها شاهد بوده است. نمونه این رویکرد غیردوستانه تکرار ادعاهای جعلی امارت درکنفرانس اخیر دوحه آن هم با حضور محمود احمدی نژاد دراین نشست بود. رابطه ایران با کشورهای عربی آیا تابع مقدار انعطاف ونرمش ایران است یا اتحاداستراتژیک آنها با آمریکا؟
کشورهای حوزه خلیج فارس بعد ازانقلاب اسلامی با تشکیل شورای همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس ـ که هیچ وقت حاضرنشدند کلمه فارس را به کار بگیرند وهمواره کلمه خلیج را به کاربردند- به عنوان کشورهایی که تحت نفوذکامل آمریکا هستند عمل کردند و درمقاطع مختلف سعی کردند منافع خاص خودشان را درقبال ایران دنبال کنند وبا توجه به نفوذ آمریکا دراین کشورها، شکل گیری سیاست آنها بیانی از سیاست آمریکا علیه جمهوری اسلامی و تحت تاثیر رویکرد حاکم برسیاست خارجی آمریکا درقبال ایران عمل کرده اند. درواقع آنها از این مخاصمه همواره به نفع خود بهره برداری کرده اند.
این نکته که شورای همکاری کشورهای حوزه خلیج فارس همواره درنشست های خود بر ادعای جعلی امارات درقبال جزایر ایرانی تاکید کرده و بحث اشغالی بودن این جزایر را درنشست های خود تکرار کرده شاهدی است از فرصت طلبی این کشورها در قبال اعمال فشارهای آمریکا برایران برای به دست آوردن امتیازات یا مزایایی که تاریخ وجغرافیا برآن صحه نمی گذارد. ولی به هرحال ازاین چارچوب برای پیگیری این سیاست همواره استفاده کرده اند.
آیا این مدل از روابط فرصت طلبانه برای به دست آوردن امتیازات جغرافیایی وحتی تاریخی (مانند جعل وتغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی) همواره بعد ازانقلاب اسلامی برقراربوده است؟
دردوران اصلاحات روابط ایران با این کشورها در سطح بسیارقابل توجهی بهبود وگسترش پیدا کرد تا جایی که پیمان های متعدد همکاری های سیاسی اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و این کشور ها ـ به ویژه عربستان سعودی- شکل گرفت که روابط ایران را به شکل بی سابقه ایی با این کشورها بعد ازانقلاب اسلامی گسترش داد وارتقا بخشید. سیاست اعتماد سازی منطقه ای آقای خاتمی زمینه رابرای سوء استفاده وفرصت طلبی دربین این کشورها ازمیان برد واز طریق تقویت این سیاست دستاوردهای قابل توجهی برای دیپلماسی ایران به وجود آورد که با بعد وقبل از این دوران قابل تشخیص است.
بعد از پایان دوران اصلاحات وبا تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران براساس تشدید تقابل و رویارویی با آمریکا و به دنبال آن مسائلی که درسیاست خارجی آمریکا مطرح شد - دررابطه با کشورهای اروپایی وروند تشدید تقابل- به نظر می رسد این کشورها هم برگشتند به سیاست های پیشین. یعنی فضا وشرایط برای تبلیغات آمریکا علیه ایران در منطقه به ضررجمهوری اسلامی بهبود پیدا کرد و آمریکایی ها با برجسته کردن و بزرگ نمایی تهدید جمهوری اسلامی مجال بستن قراردادهای حیرت انگیز فروش تسلیحات با این کشورها را به دست آورند.
دولت آمریکا از تیره شدن روابط جمهوری اسلامی با بسیای از کشورهای جهان دراین منطقه بهره برداری های بسیار قابل ملاحظه ای را توانست تحقق بخشد ازجمله دربستن قراردادهای نظامی گسترده و یا سیستم های مدرن وپیشرفته نظامی به این کشورها انعکاس آن را می توانیم مشاهده کنیم. درشرایط جدید آمریکایی ها تلاش کردند با طرح تهدید بسیار عظیم از سوی جمهوری اسلامی زمینه را برای اجرای سیاست های خود فراهم کنند.
طرح ادعای جعلی امارات درخصوص جزایر ودیگر رویکردهای غیردوستانه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مبتنی برچه استراتژی در عرصه سیاست خارجی این کشورهاست؟
به نظر می رسد تعارضات ژئوپلیتیکی وتفاوت هایی که ریشه درتاریخ وفرهنگ منطقه دارد در شرایط مناسب بروز پیدا کرده و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که در طول تاریخ کوتاه حیات خود ایران را همواره یک قدرت اثر گذار درمنطقه یافته اند تلاش کرده اند با استفاده از شرایط اعمال فشار بین المللی برعلیه ایران موقعیت خود را درمنطقه بهبود بخشند وبا بهره گیری از تعارضات ایران وآمریکا سیاست های خود را دنبال نمایند.
ضمن اینکه این کشورها درطول دهه های اخیر از تحولات داخلی ایران وتقابل آن با جامعه جهانی و تلاش آمریکا برای انزوای ایران بهره های بسیاری برده اند. دراین رابطه تنها به فرصت های استنثنایی برای دوبی می توان اشاره کرد که تحت تاثیر تحولات داخلی درایران از فرصت های عظیم سرمایه گذاری برخوردار شده وتبدیل شده به پایگاه سرمایه گذاری مجدد برای ایران واز این راه توانسته موقعیت های بسیارویژه ایی را درمنطقه به دست بیاورد که این تنها بخشی ازمزایای استراتژیک ویژه کشورماست که درمنطقه ازآن به خوبی بهره برداری شده است. یعنی توانایی های ژئوپلیتیکی ایران به فرصت های استثنایی برای برخی کشورهای منطقه تبدیل شده است. ضمن آنکه اقتصاد وجغرافیا همکاری کشورهای منطقه ای را الزامی می سازد وهمان گونه که دردوران اصلاحات شاهد بودیم توسعه روابط همه جانبه بین همه کشورها یک الزام غیرقابل انکار است اما نوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وسیاست های آمریکا درقبال ایران به فرصتی بی نظیر برای برخی کشورهای عربی این حوزه تبدیل شده تا منافع خاص خود را دنبال نمایند. طرح ادعای جعلی جزایر ایرانی و مسائل مربوط به روابط با کشورهای دیگر منطقه نیز رابطه ایران را با این کشورها به صورت جدی تحت الشعاع قرارداده است.
چگونه می توان راه را براین سوء استفاده ها بست؟
از طریق توسعه روابط همکاری آمیز با جامعه جهانی واین کشورها امکان کوتاه کردن دست آمریکا از منطقه وتامین شدن منافع همه جانبه کشورمان فراهم خواهد شد.
طی دوسال گذشته دولت آقای احمدی نژاد ازیک سو با اعمال سیاست خارجی منحصربه فرد خود به تقابل باغرب دامن زده است وازسوی دیگرتلاش کرده است که به کشورهای عربی ـ بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس ـ نزدیکی داشته باشد به گونه ای که حتی چندی پیش اعلام کردند که حاضرند دانش هسته ای ایرانی را دراختیار این کشور بگذارند. چنین انعطافی آیا باعث تقویت روابط شده یا آنکه موقعیت ایران را تضعیف کرده است؟ با توجه به اینکه مقامات دولتی ازاین مساله به عنوان یک موفقیت نام می برند.
من چنین تصوری ندارم و فکر می کنم هرگونه انعطافی ازسوی جمهوری اسلامی دربرابر این کشورها دروضعیت تشدید فشارهای بین المللی و به ویژه تحت فشار قراردادن ایران از طریق شورای امنیت و کشورهای آمریکا و اروپا بیشتر به ایجاد فرصت برای کشورهای عربی منطقه برای کسب منافع بیشتر ازایران منجر خواهد شد تا اینکه درچنین شرایطی توسعه روابط دوستانه با این کشورها به منافع ما یاری رساند. به نظر می رسد با تشدید فشارهای اروپا و آمریکا بیشتر بهره برای این کشورها افزایش خواهد یافت تا اینکه برای کشورها زمینه های ارتقا منافع به وجود بیاید.
همان طور که اشاره کردم تجربه سیاست خارجی دوران اصلاحات ونتایج آن پیش روی ما قراردارد این تجربه به خوبی نشان می دهد که درشرایط بهبود روابط با جامعه جهانی، فرصت سوء استفاده برخی کشورهای این منطقه نیزکاهش پیدا خواهد کرد. عکس آن هم صادق است یعنی درشرایط افزایش تنش با جامعه جهانی امکان بهره برداری برخی کشورهای منطقه ای نیز افزایش خواهد یافت. نوع روابط با این کشورها باید درمحتوای روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تنظیم روابط کشورما با رابطه جهانی مورد توجه قرارگیرد. هر چه این روابط اعتماد آمیز تر ورفع شبهات موفقیت آمیزترباشد، زمینه برای سوء استفاده درمنطقه کمتر خواهد بود. درچنین مسیری از طریق بهبود روابط با جامعه بین المللی در یک رویکرد همکاری جویانه و نه تقابل می توان امکان بهره مندی ویژه این کشورها وپیگیری منافع آنها درتقابل با جمهوری اسلامی ایران را محدود کرد و کاهش داد و به نظر می رسد کشورما از چنین ظرفیت هایی برخوردارباشد که در این خصوص با این تغییرات امکان دستیابی به منافع ایران وارتقاء منافع ایران کاملا قابل دسترسی باشد. دراین خصوص اگر تغییرات لازم به وجود بیاید برای مردم ایران مزایای قابل قبول ودسترسی خواهد داشت.
اینکه درحضور رییس جمهوری کشورمان دراین اجلاس بیانیه ای صادر می شود که ادعای جعلی درخصوص جزایر سه گانه ایرانی تکرار می شود چگونه قابل تفسیراست؟
نه تنها کشورهای منطقه بلکه همه کشورهای دورو نزدیک ایران ازرویکرد حاکم برسیاست خارجی کشورمان ونوع تعامل با جامعه جهانی درجهت منافع خودشان استفاده خواهند کرد همان طور که تا به حال استفاده کرده اند. تصور من این است که کشورما از چنان ظرفیت ژئوپلیتیکی برخوردار است که می تواند از رقابت دیگر کشورهای جهان به نفع مردم ایران بهره برداری کند واین فقط به این منطقه محدود نمی شود. بلکه جمهوری اسلامی می تواند و باید سیاست خارجی خود را به گونه ای طراحی کند که ازتعارض منافع میان همه کشورهای دور ونزدیک جهان به نفع خود بتواند بهره برداری کند. طبیعی است که مصادیق مختلفی را می توان به شاهد مثال ارائه کرد، اما به صورت مشخص درمورد کشورهای عربی همسایه با تشدید فشارهای بین المللی برعلیه کشورما آنها هم برسوء استفاده خود وتلاش برای به دست اوردن منافع بیشتر خواهند افزود.
لذا این برعهده ما قرارمی گیرد که به گونه ای روبط خود را با کشورهای دیگر تنظیم کنیم که به جای آنکه آنها فرصت سوء استفاده از شرایط حاکم برجامعه جهانی درقبال کشورمان را به دست آورند ما بتوانیم با شناخت علائق وملاحظات این کشورها از رقابت ها ومنازعات انها به نفع کشورخود استفاده کنیم. نکاتی که اشاره کردید به خوبی بیان می کند که اگر این فشارها برکشورما افزایش پیدا کند کشورهای دور ونزدیک تلاش خواهند کرد تا منافع خود را ازقبل ما دنبال کنند. شاید این همان چیزی است که دراجلاس اخیر تهران درخصوص دریای مازندران هم شاهد بودیم. به هرحال این قاعده ای است که روابط همه کشورهای جهان راتعیین می کند وما نیز از آن مستثنی نیستیم.