نگاهی به نمایش “پسران آفتاب” نوشته نیل سامون و به کارگردانی سیامک صفری
وفاداری نامتناسب به جهان درام
نیل سایمون ،نمایشنامه نویس آمریکایی “پسران آفتاب” یکی از برجسته ترین درام نویسان معاصر است که همواره در آثار خود دست بر روابط جزیی انسان های جهان خود می گذارد و بسیاری از موقعیت ها و وضعیت های درامش را از طریق این روش می آفریند.
هر چند ساختمان ظاهری و دیالوگنویسیهای سایمون بسیار ساده است و از هر پیچیدگی در آثارش دوری میکند تا مفاهیم اجتماعی و انسانی را به مخاطبش منتقل کند، اما اندیشههای ناب و عمیقی در داستانهای نمایشی او وجود دارد. با وجود شهرتی که این نمایشنامهنویس درعرصه کمدینویسی دارد اما برخی آثار او از جمله”سه گانه اوژن” و”پسران آفتاب” به خاطر پرداختن به تجارب آمریکاییان یهودی تبار در قرن بیستم مورد توجهاند.
سایمون به صورت کاملا دقیقی به جزییات رفتارها و تردیدهای جامعه میپردازد و با ذرهبینی که به عنوان یک جامعهشناس در دست دارد مسائل و اتفاقات را بزرگنمایی کرده و پرداخت آنها را به عنوان سرمشق کارهای خود قرار میدهد. وی نه تنها درجامعه شناسی نمایشنامههایش تبحر خاصی دارد بلکه به زیرکی روانشناسی و برخوردهای افراد موجود در متون خود را طراحی کرده و با فرضیات متعدد و دیالوگنویسی مینیاتورگونه خود تصاویر قابل اعتنایی را خلق میکند.
“پسران آفتاب” از جمله نمایشنامه های مشهور این نویسنده است که در آن اشاره به چگونگی در هم آمیختگی روابط میان آدم های نمایش جذابیت های بی شماری وجود دارد.نمایشی که این روزها به کارگردانی سیامک صفری بر صحنه است.نمایشی که با همه استواری چهارچوب های دراماتیک در اجرا با چالش های متعددی مواجه است.
یکی از مهم ترین اشکالات اجرای سیامک صفری در سالن اصلی تئاتر شهر چگونگی طراحی میزانسن ها بر صحنه است.
پاتریس پاویس، نظریه پرداز تئاتر، در کتاب “نقد دراماتیک در مواجهه با میزانسن” می گوید: “ تحقیقات به ما نشان دادهاند که در هر مورد، “میزانسن” مفیدترین و مهمترین عنصر برای ارزیابی یک اثر نمایشی است و نهتنها برای تحلیل آن، بلکه برای قضاوتهای زیباییشناسانه نیز اهمیت دارد. اندیشهای که در طراحی “میزانسن” وجود دارد، برای همه یکسان نیست، بلکه بنا بر دوره و زمان و همچنین فرهنگ و عقیده تفاوت دارد”.
این نمونه را درباره این نمایش به خوبی می توانیم کشف کنیم.با وجود ظرفیتی که ایده اولیه نمایشنامه داشته است، نمایشی که بر صحنه اجرا می شود به آن اندازه تاثیرگذار نیست. یکی از دلایل آن مربوط به نمایشنامه و دیالوگ هایی است که گاه شعاری، گاه شعرگونه و گاه به شکل صحبت های روزمره گفته می شود. دلیل دیگر آن مربوط به کارگردانی است؛ با توجه به این اشاره، می توان گفت نه همه نمایش، اما بخش عمده ای از آن دچار یکنواختی است. یکی از دلایلی که منجر به این یکنواختی شده، نبود میزانسن های خاصی برای بازیگران است و آن هایی هم که تعریف شده اند از نظر مفهومی و حتی زیبایی شناسی قدرت کافی را ندارد. به همین دلیل در بخش هایی، نمایش مشابه فضاسازی های نمایش های رادیویی می شود و این موضوع ریتم نمایش را کند می کند.
به همین ترتیب شخصیت پردازی های اجرا نیز با کاستی های عمده ای روبروست.
هنری فیلدینگ، داستان سرا، نمایشنامه نویس و روزنامه نگار بریتانیایی، درباره موضوع شخصیت می گوید: “ تنها راه هایی که از رهگذر آن ها می توانیم درباره آن چه در ذهن دیگران می گذرد، اطلاع حاصل کنیم، همانا گفتار و کردار خود آنان است”.
با این مقدمه باید گفت که با همه اهمیتی که شخصیت پردازی در نمایش دارد، در “پسران آفتاب”شخصیت پردازی ها یکدست نیست، ابعاد شخصیت ها آشکار نمی شود و نقاط گنگ زیادی را در ذهن مخاطب باقی می گذارد. نمایش بدون اشاره دقیق به پیشینه و آنچه طی برهه های زمانی بر او گذشته پیش می رود و مخاطب باید تمام تردیدهایی که او دارد، تمام تغییرات و التهابات روحی و روانی اش را حدس بزند و آنچه در نمایش می بیند خیلی کمرنگ تر از آن چیزی است که باید در چنین داستانی، با این عمق درگیری عاطفی و فکری، باشد. بنابراین ما با درون افراد- بازیگران- از طریق گفتار، رفتار و چهره شان آشنا می شویم و این درون تحت تاثیر اتفاقات بیرونی است که برای شخصیت اتفاق می افتد. هر شخصیت ویژگی ها و مختصات خود را دارد و همین جزئیات متفاوت است که شخصیت ها را در نمایشنامه ها جذاب و باورپذیر می کند و شبکه ارتباطی میان آن ها را برای مخاطب درگیرکننده و مهم جلوه می دهد.اتفاقی که در صحنه رخ نمی دهد.
صفری در اجرای نمایش نیل سایمون وفاداری خود به متن را به شکل کامل و دقیق نشان می دهد.این وفاداری تا آن جا پیش می رود که حتی پیشنهادات نویسنده در قالب توضیح صحنه عین به عین بر صحنه اجرا می شود.به این ترتیب فضایی برای حذف پرگویی و روده درازی های نمایشنامه در برخی از صحنه ها باقی نمی ماند و کمترین فضاسازی خلاقانه از سوی گروه مجری شکل می گیرد.
طراحی صحنه اثر نیز در طول دوساعت کمترین تغییری را در خود نمی بیند و تماشاگران در همان پانزده دقیقه ابتدایی اجرا به همه جزییات صحنه آرایی عادت می کند.این موضوع شامل عناصری چون لباس،شکل بازی بازیگران و حتی نورپردازی نمایش هم دیده می شود.