فعلا جنگ تن به تن برسر میزان سرعت اینترنت که هفته قبل از کوچه پس کوچه های قم از خانه آقای مکارم شیرازی آغاز شده بود، به تهران رسیده و جدال میان نیروهای طرفین ادامه دارد. حسن روحانی در حالی که هی کلید هایش را در قفل اینترنت می چرخاند، گفت: “ما از آن دورانی که رادیو را در قفسه میگذاشتند عبور کردهایم و نمیتوانیم دروازههای دنیا را به روی نسل جوانمان ببندیم.” البته حسن آقا در این مورد همان اشتباه تاریخی- ادبی رایج را تکرار می کند. ایشان به جای اینکه بگوید “نباید” دروازه های دنیا را به روی نسل جوان مان ببندیم، می گوید “نمی توانیم” ببندیم. البته که دولت می تواند درهای دنیا را به روی جوانها ببندد، شاید نتواند کاملا ببندد، ولی می تواند روی آن چهار تا قفل بزند، بعد چون پریرو تاب مستوری ندارد، در را می بندند و ملت از پنجره ویندوز رفت و آمد می کنند. روحانی گفت: “نمی توانیم در دنیای امروز اینترنت را کنار بگذاریم.” از یک نظر حرف درستی است. کشورهایی مثل کره شمالی و کوبا و بسیاری کشورهای دیگر درش را کاملا قفل کردند و اصلا چیزی به نام دنیای دیجیتال در کشورشان وجود ندارد، اما وقتی در یک کشور اینترنت بیست سال وجود داشت، دیگر جلوی آن را نمی توان گرفت. یکی از مهم ترین دلایلی که اینترنت توسط مخالفان آزادی بسته نمی شود این است که آدمخورهایی مثل داعش خودشان بیش از همه به آن احتیاج دارند. اصولا ابزار تبلیغی اسلامگراها در اغلب جهان و ایران همین اینترنت است.
دست و پای بسته دولت
تازه الآن می فهمم چرا دست و پای دولت را بسته اند ولی مغزش چون دیده نمی شود، تا حدی خوب کار می کند. مرتضی حاجی گفت: “اصلاح طلبان دست و پا یا مغز دولت روحانی هستند.” یکی از پزشکان وابسته به دولت سابق که تخصص اش در شناخت آناتومی است و نخواست اسمش فاش شود، در یک اظهار نظر غافلگیرانه برخی ناگفته های دولت احمدی نژاد را درباره وضعیت جسمانی این دولت چنین توضیح داد.
“سردار نقدی دست دولت بود، همه را کتک می زد. فیروزآبادی بدنه دولت بود، از فرط پهناور شدن تکان نمی توانست بخورد. مصباح یزدی پای دولت بود، دائم به عقب حرکت می کرد. احمد جنتی زبان دولت بود، یا ددمنشیشوایمندانه می گرفت، یا دائم جیغ می کشید. مصلحی وزیر اطلاعات، چشم و گوش دولت بود، چشمش به بیت دوخته شده بود، و گوشش به دولت بدهکار نبود. باقری لنکرانی جیگر دولت بود، وی که هلو هم نامیده می شد، بالاخره در یک اقدام آشکار توسط مصباح یزدی خورده شد. بقایی مغز دولت بود، به نظر می رسید وجود دارد، ولی معلوم نبود کار می کند یا نه. مشائی بیضه دولت بود، کسی او را به هیچ حساب نمی کرد. علی آبادی آپاندیس دولت بود، به هیچ دردی نمی خورد، فقط درد می گرفت و بالاخره هم عملش کردند. مهدی کلهر ناخن دولت بود، گاهی لاکش می زدند که خوشگل به نظر برسد، و وقتی زیادی دراز شد کوتاهش کردند و انداختندش دور. بابک زنجانی شکم دولت بود، دائم کار می کرد و کارش هم بخوربخور بود. احمدی نژاد هم باسن دولت بود، فقط می رید.”
هدیه رو وانکرده پس فرستاد، پس فرستاد (الی آخر)
تا حالا شده که در روز تولدتان کسی برایتان چادر هدیه بیاورد، در حالی که از مانتو و روسری هم بیزار هستید؟ آدم می خواهد هدیه را بکوبد توی سر هدیه دهنده ای که با یک لبخند پهناور و تمام دندان به چشمهای عاجز شما نگاه می کند. یا مثلا در روز تولدتان یک دستبند هدیه بگیرید. بیخودی خوشحال نشوید، منظورم دستبند طلا نیست. منظورم دستبند زندانی هاست. این هم شد هدیه؟ همین است که ابی می گوید: “هدیه رو وانکرده پس فرستاد، پس فرستاد، پس فرستاد.” بقول مجریان تلویزیونی رسانه ملی در همین راستا، حجت الاسلام محسن حیدری، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان، که احتمالا مردم این استان او را نمی شناسند و یادشان نمی آید چه زمانی انتخابش کردند، در مراسم کلنگ زنی پارک بانوان شهراهواز گفت: “تفکیک جنسیتی بهترین هدیه به بانوان است.” این هم معضلی است. حالا اگر زنان چنین هدیه ای را نخواهند، باید چه کسی را ببینند؟ اصلا هدیه را به آدم می دهند که لطفی کنند، نه اینکه عذابش بدهند. یک بانوی هموطن گفت: “اینی که برای من آوردی ببر برای عمه جان صغرای خودت.” آقای حیدری که از پس دادن هدیه ناراحت شده بود، گفت: “بانوان انسان هایی متمدن و فاخر هستند که تمایل دارند با رعایت حدود شرعی و با آرامش و شادی زندگی کنند.” اصلا بگو آدم با رعایت حدود شرعی مگر می تواند با آرامش و شادی زندگی کند؟ مثل این می ماند که برای قدم زدن بروی وسط میدان مین و در کمال شادمانی وسط مین ها قدم بزنی. بوووووووم.
جنگ بی پایان
در نقطه مرکزی تهران، درگیری میان دولت و مجلس بدون دخالت لیاخوف همچنان ادامه دارد. اعضای جبهه پایداری ظاهرا دارند تلاش می کنند که دولت روحانی را قبل از اینکه مجلس تاریخ مصرف اش تمام شود، زمین بزنند. البته تا وقتی مذاکره با آمریکا به بن بست نرسیده احتمال زمین زدن این دولت تقریبا صفر است. حالا به فرض زمین هم بزنند، بعدش می خواهند چه کنند؟ فعلا دو سه تا نقطه بحرانی درگیری وجود دارد. پرونده های فساد مالی یک عامل درگیری است که بخشی از مجلس و حکومت در صورت رسیدگی به آن عملا زندگی و ثروت شان را از دست می دهند، یک موضوع دیگر افزایش نفوذ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در بدنه حکومت است که باعث از دست دادن قدرت و ثروت نیروهای جبهه پایداری و سپاه می شود که به خاطرش طبیعی است که این افراد تا پای مرگ هم تلاش می کنند. سومی هم به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران با پنج باضافه یک و آمریکاست که همین یکی موجب می شود بسیاری از تاجران دولتی و شبه دولتی که ثروت کلانی از تحریم به دست می آورند، برای حفظ خودشان سعی در ساقط کردن دولت کنند. عراقچی عضو مشکوف هیئت مذاکره ایران گفته که هم تندروهای اسرائیلی و آمریکایی از رسیدن به توافق هسته ای ناراحتند، هم تندروهای داخل ایران که چنین توافقی باعث از بین رفتن کسب و کار طلایی آنها می شود. کریمی قدوسی که هشت سال عمر ناقابل خودش را صرف حفظ رفتارهای بی نتیجه احمدی نژاد کرده بود، گفته: “ دولت حسن روحانی در یک سال گذشته وقت خود را صرف “مذاکرات بینتیجه هستهای” کرده و در حوزه سیاست داخلی نیز از “خط قرمز” نظام عبور کرده است.” آدم نمی فهمد این جبهه پایداری که دارند خودشان را به چهار قطعه مساوی تقسیم می کنند و از فرق سر تا زیر خشتک به رهبری معتقدند، چطور می توانند یک هفته بعد از حمایت خامنه ای از هیئت مذاکره و حمایت او از دولت روحانی، چنین نظری بدهند. حالا ما از رهبری خوشمان نمی آید، ولی آنها که دلباخته او هستند. البته یک خبر خوب اینکه حداد عادل گفته که برنامه استیضاح های زنجیره ای واقعیت ندارد و نشریات اصلاح طلبان چنین شایعاتی را دامن می زنند و مجلس برنامه ای برای استیضاح های گسترده ندارد. دست شان درد نکند. ولی کاش حداد عادل می گفت این نشریات اصلاح طلب که به شایعات دامن می زنند کجا هستند که ما هم برویم آنها را بخوانیم.
م. ر. و م. ه. و س. ع. در دادگاه
بالاخره محسنی اژه ای زبان هیروگلیف اش را ترک کرد و اسم محمدرضا رحیمی را آورد. البته او گفته که محمدرضا رحیمی به زندان و جزای نقدی محکوم شده، ولی جزئیات حکم دادگاه چون قطعی نشده نمی تواند میزان زندان و جریمه را بگوید. وکیل مهدی هاشمی هم گفته که هیچ کدام از اتهامات مهدی هاشمی اقتصادی و امنیتی نیست، اما گفته چون دادگاه تمام نشده جزئیات آن را نمی شود اعلام کرد. یعنی ده سال است که همه نشریات راستگرایان و اصولگرایان و جبهه پایداری کلیه دزدی های مهدی هاشمی را چنان جزء به جزء توصیف کردند که الآن مردم از مقدار دزدی های مهدی هاشمی از مقدار پولی که در حساب بانکی شان دارند، بیشتر خبر دارند، ولی وقتی پای محاکمه او می رسد، تازه معلوم می شود طرف اصلا اتهام اقتصادی ندارد. حالا اینکه چرا ده پانزده سال است که این آقایان جزئیات چیزی که به گفته دادگاه وجود ندارد، همه جا مطرح کردند، معلوم نیست. البته من نمی خواهم بگویم که فساد ملی وجود داشته یا نداشته، ولی مطمئنم که اگر وجود داشت حتما دادگاه درباره آن تصمیم می گرفت و اعلام می کرد. از همه جالب تر در دادگاههای دیروز، جلسه مربوط به مرتضوی بود که با محافظ به دادگاه رفت تا به شکایت افرادی که توسط محافظان حکومت در کهریزک کشته شدند، رسیدگی شود. در این دادگاه مرتضوی به مدت دو ساعت تفهیم اتهام شد، آگاهان گفتند علت اینکه تفهیم اتهام دو ساعت طول کشید، این بود که هر چه به مرتضوی می گفتند نمی فهمید، برای همین یک نفر پنج دقیقه مثل “نکیر” اتهاماتش را گفت و سی نفر مثل “ منکر” به او اتهاماتش را فهماندند. فعلا دادگاه گفته که ممنوعیت خروج مرتضوی تمدید شده و با سه میلیارد وثیقه آزاد است و احتمالا هفتاد سال بقیه محاکمه طول می کشد.