اخبار کشمکش میان جناح راست و روحانی بالا گرفته تا جایی که مراسم عید غدیر برگزار نشده است. همان طور که محورهای اختلاف بیت رهبری و دولت مدام گسترده می شود. در اینجا۳ محور مورد اختلاف وجود دارد:۱-نوع رابطه با امریکا و غرب در مسئله هسته ای ۲- مسئله دوره احمدی نژاد و بحران مالی در کشور ۳- مسئله رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی؛ اختلافاتی که موجب شد مراسم عید غدیر برگزار نشود که در نوع خود بی سابقه است.
با این حال با سخنان اخیر رهبری در مورد تائید مشروط مذاکرات به ناگهان خبرهای خوشبینانه ای شنیده شده است که نشان از شرایط متحول جامعه ما در نزد ارباب قدرت دارد. به نظر می رسد هم قهر و هم چانه زنی موجب شده که رهبری با تائید مذاکرات هسته ای رفتار افراطی ها را کمی کنترل کرده است. همچنین شنیده می شود که دو باره قول آزادی تدریجی زندانیان و رفع حصر رهبران جنبش سبز و همچنین کمک به دولت برای تقویت نهاد خود برای غلبه بر مشکلات، داده شده است.
. تا این حد نوسان در موضع گیری ها در نزد جناح راست و بیت رهبری که چند دسته می نماید نشان از آن دارد که دولت و مردم در صورت رفتار درست می توانند باز به برخی از خواسته های خود برسند. با این وصف مرور موارد این اختلاف ضروری می نماید.
۱- نوع رابطه با غرب در مسئله هسته ای
به نظر می رسد که تردید رهبر نظام در مورد رفتار مناسب غرب با نرمش قهرمانانه بوسیله راست افراطی تحریک شده است. در نتیجه میدان برای تاخت و تاز تندروان راست فراهم شده که به دولت بتازند تا به قول خود مانع از عزت شکنی ایران در برابر غرب شوند.
این رفتار دوگانه رهبری مورد مخالفت روحانی و هاشمی قرار گرفته اما به همراهی مناسب آقای خامئه ای منجر نشده است. او اگرچه اجازه مذاکره داده است، اما به راست افراطی هم مجوز مانورعلیه دولت را داده که از نظر روحانی در راه گفتگوها اشکال ایجاد می کند.
البته برخی گمانه زنی ها بر آن است که این مدیریت فردی رهبر نظام است که به امریکائی ها بگوید در درون ایران و حکومت هم مخالفان رابطه وجود دارند. برخی را هم گمانه بر این است که رهبر نظام به علت تردید در موضع گیری قاطع، تحت تاثیر جو قرار گرفته است و مطابق با این جو و شرایط موضع گیری می کند.
بخصوص بعد از دیدار اوباما با نخست وزیر اسراییل که وی بازتاکید کرد همه گزینه ها روی میز است. این جمله رهبر جمهوری اسلامی را برانگیخت که در سخنرانی اخیر خود به اوباما واکنش نشان دهد. البته بعد از اعتراض خصوصی روحانی به رفتار راست، رهبری در سخنان اخیر خود باز مذاکرات را تائید کرد، اما همزمان به جریان راست فرصت داد تا سخنان خود را بیان کند؛ سیاستی که از نظر روحانی نادرست است.
چرا که روحانی و هاشمی را تحلیل براین است که با توجه به وضع اقتصادی کشور و موقعیت ایران، این رفتار دوگانه چون از موضع قدرت نیست به ضرر کشور تمام و موجب امتیاز دادن بیشتر ایران می شود. بی دلیل نیست که هاشمی به شکل علنی با مخالفان رابطه و گفتگو با غرب و امریکا برخورد انتقادی می کند.
حال سخن این است که آیا رهبر نظام توان کنترل افراطی ها را ندارد یا به دنبال مدیریت رفتار دوگانه با غرب است؟ آن هم در حالیکه از نظر روحانی، با توجه به شرایط کشور، این نوع مانور دادن نیرو های داخلی در مخالفت و موافقت با امریکا و غرب به نفع ایران در گفتگوها نیست. و البته استدلال رفتار روحانی درست تر می نماید.
هر گونه ثبات در موضع رهبری نظام در مورد مسئله هسته ای نسبت به توازن قوایی که روحانی نسبت به جناح مقابل پیدا می کند، هم منوط به رفتار روحانی و هم نوع برخورد امریکا و غرب است. به عبارتی ابتکار عمل دراین مذاکرات در دست جناح راست و رهبری نیست، اما آنها از قدرت مانوربرخوردارند.
۲- بحران مالی و صندوق خالی دولت
اما مسئله بحران مالی کشور موضوعی ساده نیست. همه گزارشات از خالی بودن جیب دولت خبر می دهد والبته پول دار بودن باند های قدرتمند؛ وضعیتی که این نهاد ها رادارای قدرت مانوربیشتری در برابر دولت روحانی می کند.
در عوض روحانی اعلام می کند که کسر بودجه بیش از ۱۰۰هزار میلیارد تومان از بودجه ۲۳۰ هزار میلیارد تومانی است. این کسری بودجه را بر بدهی بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به دو صندوق تامین اجتماعی وبازنشستگی اضافه کنید تا عمق مشکل خود را نشان دهد.
از طرفی روحانی متهم است که سیاه نمائی می کند. این نکته را حداقل دو بار رهبری به وی تذکر داده و پاسخ روحانی این بوده است که آمار و ارقام چنین می گویند. او اما نتیجه ای را شاهد نبوده است.
از طرفی بر آورد دولت این است که ۲۰۰ میلیارد دلار از در آمد نفت در عمل نیست و کسی هم نمی تواند پاسخگو باشد.
در دوره ۸ ساله احمدی نژاد، گروه های در قدرت در عمل دولت به مفهوم کلاسیک آن را از دور خارج کرده اند. پول نفت به کانال های دیگری وارد شده و در نتیجه سازمان تشکیلاتی سرکوب از وضع مناسبی برخوردار است. برخی نهاد ها و باند ها ثروت فراوانی دارند و امکانات خوبی برخوردار هستند. این افراد و نهاد ها از تغییر شرایط ناراضی هستند.
توانایی این جریانات تا حدی است که می توانند جدا از دولت روحانی ریخت و پاش و خود را حفظ کنند و حتی به دولت در ازای گرفتن امتیاز پول قرض بدهند.
در چنین وانفسایی راهبرد روحانی در کنار بازسازی ساختار دولت، کاهش تحریم ها و آزاد سازی بخشی از درآمد نفتی است که در چین و هند گیر افتاده شده است؛ پولی که در چین بیش از ۲۰ میلیارد یورو می باشد.
روحانی راهبرد خود را بر رضایت افکار عمومی گذاشته و این افکار عمومی به دنبال بهبود وضع اقتصادی است. پیروزی در این راهبرد، به مصالحه با غرب در مورد انرژی هسته ای نیاز دارد. او در صورت موفقیت در این میدان می تواند با قدرت در مورد مسائل در دیگر با راست و بیت رهبری وارد چانه زنی شود.
این پیروزی اما هم نیاز به همراهی غرب و هم افکار عمومی و بخشی از حاکمیت در ایران دارد.
خواست اصلی رهبری نظام حفظ تنش با غرب و در عین حال حل مسئله هسته ای است. روحانی در چنین شرایطی قرار دارد، از همین رو مذاکرات نمی تواند زیاد طولانی شود؛ نکته ای که غرب و روحانی به آن توجه دارند، منتها هنوز در غرب سیاست روشنی در این مورد اتخاذ نشده وکسی حاضر به ریسک در این مورد نیست. در واقع از سوی غربی ها رفتار محکمی دیده نمی شود.
سیاست مسلط از دید رهبری نظام و جریان راست به طور کلی حفظ رهبری مبارزه با امریکا وغرب است منتها با تنش کمتر؛ سیاستی که با برنامه دولت روحانی همراه نیست اما در سخنرانی اخیر رهبری نظام هم باز این ویژگی خود را نشان داد. البته نگاه مقابله با ایران در امریکا هم طرفدار دارد؛ نگاهی که می خواهد سطحی از تنش با ایران حفظ شود.
حصر رهبران جنبش سبزآزادی زندانیان سیاسی
ایران هوای بهاری و متنوع دارد. ناگهان در حالیکه همه وعده آزادی می دادند، همه چیز متوقف شد. به روحانی گفته شده که تقاضای چانه زنی و برنامه پیشنهادی تو برای رفع حصر و آزادی زندانیان دخالت در کار قوه قضائیه است پس مسئله به دولت ربطی ندارد.
قرار بوده است که رفع حصر و آزادی زندانیان حساب شده انجام شود اما ناگهان متوقف شده است.
در این مورد دو نظر است: ۱- جریان راست رهبری را با خود هم تحلیل کرده است که نرمش قهرمانانه در رابطه با خارج است و اگر همزمان در داخل و خارج رخ دهد، کنترل از دست می رود. در نتیجه روحانی باید در رابطه با خارج مذاکرات را پیش ببرد چون چاره ای جز این روش ندارد. دلیل ظاهری اتخاذ این سیاست هم آن است که وزارت اطلاعات در تحلیل خود تصریح کرده که با رفع حصر و آزادی زندانیان در مورد ثبات جامعه تضمینی نمی دهد.
۲- تحلیل دوم هم این است که رفع حصر و آزادی زندانیان نباید به نام روحانی یا هاشمی تمام شود پس به زمان دیگر برای امتیاز گرفتن و دادن واگذار شده است.
اگر چه باز زمزمه تدریجی آزادی زندانیان و رفع حصر، بعد از سخنان اخیر رهبری نظام مطرح شده که نشان دهنده رفتار بی ثبات در نزد اصحاب قدرت در ایران است.
برنامه روحانی، جامعه مدنی و افکار عمومی
روحانی بنا را بر اولویت دادن به رضایت افکار عمومی گذاشته است نه بر همراهی جامعه مدنی، در حالیکه وی به حمایت جامعه مدنی نیاز دارد.
اگر چه این موضع قابل درک است اما نباید از جامعه مدنی جوانان و دنیای مجازی و نخبگان هم غفلت کرد هر چند در راهبرد باید به سمت عامل اصلی رفت، ولی می توان با ظرافت بیشتری عمل کرد.
از طرف دیگر همراهی انتقادی جامعه مدنی با روحانی لازم است. جامعه مدنی می داند که اگر روحانی شکست بخورد ایران عقب تر خواهد رفت. در این جا است که برخوردی مرزی با دولت روحانی از سوی جامعه مدنی و نخبگان و روشنفکران و جوانان و دنیای مجازی شروع می شود. آنان باید چگونه برخورد کنند که نقدشان به کمک روحانی بیاید؟
برنامه راست افراطی ناامید کردن مردم از روحانی و در گیر کردن وی با روشنفکران و دنیای مجازی است؛ در گیری ای که در دوره خاتمی رخ داد و به نفع کسی تمام نشد. به نظر می رسد جامعه مدنی و روشنفکران تا حدی به این ظرافت توجه دارند اما عملی کردن این تجربه در تاریخ ایران که زود روابط قطبی می شود به حوصله و استمرار و تمرین نیاز دارد. در این راه اولین قدم مدیریت مطالبات است و دومین آن سمت دهی مطالبات به سوی قوای قضائیه و مقننه، همراه با نقد همدلانه و مستقل از دولت.
بی گمان چنین نگاهی به جامعه محوری نیاز دارد که هنوز در جامعه ما چندان باب نیست، اما در حال مزه مزه کردن این تجربه است. راه درست پیمودن دموکراسی خواهی هم همین است.