تقویت ایران، حاصل جنگ پنج ساله عراق

نویسنده

‏ برونو ریپوش

الیویه روآ، کارشناس مسایل ایران و آسیای میانه و مشاور منطقه در وزارت خارجه فرانسه در مصاحبه ای با روزنامه “اوست ‏فرانس” به بحث پیرامون خطاهای دولت بوش در عراق پرداخته و راه حل رفع تنش های خاورمیانه را، مذاکره با تهران می داند.‏

‎ ‎چندی پیش جرج بوش سالروز آغاز جنگ در عراق را جشن گرفت و آن را به عنوان یک “پیروزی بزرگ ‏استراتژیک” قلمداد کرد. به نظر شما این پیروزی چه بوده است؟‏‎ ‎

بوش در جنگ علیه عراق سه هدف را دنبال می کرد: 1) آزاد کردن مردم عراق از دست صدام حسین 2) خنثی کردن تسلیحات ‏کشتارجمعی عراق 3) از بین بردن حمایت ها نسبت به تروریسم بین المللی. به نظر می رسد که به دو هدف آخر نرسیده. البته اولین ‏هدف نیز یک بهانه بوده است: اطرافیان نومحافظه کار بوش معتقد بودند که دموکراسی در بغداد به مثابه الگویی برای دولت های ‏ایران و سوریه خواهد شد و بدین ترتیب موقعیت اصولگرایان و تندروها متزلزل می شود. و اینکه دولت های دموکراتیک نیز آسان ‏تر می توانند با اسراییل مذاکره کنند. این رویکرد بسیار صادقانه، ولی درعین حال ایدئولوژیک بود و به شکست انجامید.‏

‎ ‎واشنگتن کاهش خشونت ها در بغداد را یک نتیجه مثبت می داند…‏‎ ‎

اعزام 30 هزار نیروی کمکی طی 6 ماه اخیر نتیجه بخش بوده است. ولی بیایید کمی به عقب بازگردیم: عراق به هیچ وجه به ثبات ‏نرسیده و دموکراتیک و طرفدار غرب نیز نشده. این جنگ پیامدهای استراتژیک غیرقابل تصوری داشته است. نکته مهم این است ‏که عراق دیگر به مثابه یک دولت سنی عرب شناخته نمی شود. آن دوران به پایان رسید. ما اکنون با دو گزینه روبرو هستیم: یا ‏کشور عراق در یک جنگ داخلی تقسیم خواهد شد و از بین خواهد رفت یا دولت آن بر امور کشوری تسلط خواهد یافت، ولی تعداد ‏اعراب در این دولت بی شک ناچیز خواهد بود [به دلیل حضور کردها] و اکثریت آنان را شیعیان متحد ایران تشکیل خواهند داد. ‏این مسأله چندان خوشایند کشورهای حوزه خلیج فارس و سنی های اصولگرا نیست. امریکایی ها به طور ناخواسته باعث تشدید ‏اختلاف و تفرقه گرایی بین مردم شده اند و این موضوع به ایران فرصت داده تا به طرز چشمگیری دامنه نفوذ خود را در عراق ‏گسترش دهد.‏

‎ ‎چگونه بوش و اطرافیانش تا این حد راه خود را گم کرده اند؟ چرا کنترل امور از دستشان خارج شده؟‎ ‎

به دلیل یکی کردن اصول ایدئولوژیکی و اخلاقی، مانند “جنگ علیه تروریسم” یا “محور شرارت”. آنها تمام اشخاص و گروه هایی ‏را که مطلوب شان نبوده در این “محور” دسته بندی کردند: حماس، حزب الله، دولت ایران، طالبان، القاعده و … حال آنکه اینها هیچ ‏کدام رویکردهای مشترکی با یکدیگر ندارند. امریکایی ها هیچ وقت نخواسته و نمی خواهند شاهد پیچیده تر شدن واقعیات باشند. ‏

‎ ‎مک کین، نامزد جمهوری خواه، می گوید امریکا 100 سال در عراق خواهد ماند. از طرف دیگر، اوباما و کلینتون ‏وعده خروج نیروها از عراق را داده اند. به نظر شما جانشین بوش تا چه حد در این رابطه قدرت مانور خواهد داشت؟‎ ‎

اوباما و کلینتون گرفتار خواسته های رأی دهندگان خود شده اند. مک کین نیز وانمود می کند که در عراق خواهد ماند تا راه برای ‏القاعده باز نشود. این واقعاً غیرمنطقی است، زیرا خطر واقعی وقوع یک جنگ داخلی است. خروج نیروها؟ از دیدگاه کارشناسانه و ‏فنی، هرگز 130 هزار نفر را از جایی خارج نمی کنند. هیچ کس نمی خواهد شاهد تکرار ماجرای ویتنام باشد: امریکایی ها دارای ‏منافع اقتصادی و متحدانی از جمله سعودی ها هستند و به هیچ وجه حاضر نیستند جای خود را به شخص دیگری بدهند. آنها نمی ‏توانند از عراق خارج شوند.‏

‎ ‎خروج نیروهای امریکایی در چه زمانی امکان پذیر است؟‎ ‎

ارتش و پلیس عراق چندان آموزش دیده و با انگیزه نیستند. به علاوه، دولتی به معنای واقعی نیز وجود ندارد: کسانی که اکنون زمام ‏امور را در دست دارند یا رهبران قوم های مختلف اند یا رؤسا و کارفرمایان بزرگ. در واقع آنان از یک طبقه سیاسی برنخاسته ‏اند. اکنون باید یک دولت مرکزی ساخته شود، درآمد نفت تقسیم و توافقی درخصوص وضعیت شهرهای چند نژادی، از جمله ‏موصل و کرکوک، یافت شود. مسایل بسیاری برای انجام دادن باقی مانده. خروج نیروهای امریکایی حداقل قبل از 5 سال آینده ‏چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد.‏

‎ ‎‏”جنگ علیه تروریسم” باعث تشدید تنش ها در غزه، لبنان و افغانستان شده. چگونه می توان این تنش ها را از میان ‏برداشت؟‎ ‎

در این رابطه، القاعده مسأله اصلی نیست. مسأله اصلی ایران است. جنگ لبنان، عراق، مسأله نفت… هیچ کدام حل نخواهد شد، ‏مگر اینکه تهران از انزوا خارج و به عنوان یک شریک شناخته شود. غربی ها با این موضوع مخالف اند و تا زمانی که ایران ‏برنامه هسته ای خود را متوقف نکرده باشد به این مخالفت ادامه خواهند داد. ولی ایران برنامه خود را متوقف نمی کند، زیرا غربی ‏ها در موقعیتی نیستند که بتوانند علیه آن اعلام جنگ کنند. اکنون غرب به یک تجدیدنظر نیاز دارد و این تا زمانی که یک دولت ‏روشن بین با عملکردی شفاف در واشنگتن روی کار نیاید، امکان پذیر نخواهد بود.‏

منبع: اوست فرانس، 2 آوریل ‏

مترجم: علی جواهری