در تهران برای خزر چه کنیم؟

نویسنده

abbasmaleki.jpg

دریای خزر اگرچه از دیرباز مورد استفاده مردمان حاشیه این دریا برای ارتزاق از موجودات زنده آن و بهره ‏برداری همه مناطق به دلیل نقش ویژه آن در حمل و نقل قرار می گرفته است، اما در قرون جدید اهمیت آن ‏چندان شده است.‏

‏ ‏

‏ از شروع جنگ اول ایران و روسیه منتهی به 1813 تا معاهده مودت مابین ایران و جمهوری شوروی ‏روسیه در 1921 و در ادامه قرارداد بحرپیمایی و تجارت مابین اتحاد شوروی و ایران در 1940 و همچنین ‏فروپاشی شوروی در 1991 همواره ایرانیان دغدغه چگونگی استقاده از بزرگترین دریاچه جهان را داشته ‏اند. در سالهای اخیر توجه تصمیم گیران ایرانی به دریای خزر متناوبا با نگاه رسانه ای به دامنه های مورد ‏بحث در سطح جهانی کاهش و یا افزایش پیدا کرده است. ‏

‏ ‏

اکنون در حالتی قرار گرفته ایم که با توجه به افزایش حساسیت به تحولات خاورمیانه از یکسو و رشد ‏اقتصادی غول های آسیایی همچون چین و هند از سوی دیگر در دوره کم اعتنایی به تحولات خزر در رسانه ‏های جهانی و مآلا در اذهان مسئولان سیاست خارجی کشور هستیم. در آستانه اجلاس روسای کشورهای ‏حاشیه دریای خزر در تهران بنظر می رسد فراهم آوردن زمینه برای انجام بحث چندجانبه راجع به دریای ‏خزر مناسب باشد.‏

در این مقاله ابتدا نگاهی به سیر تحولات دریای خزر خواهیم داشت. سپس به روند مذاکرات در مورد رژیم ‏حقوقی دریای خزر پرداخته و نهایتا پیشنهادهایی در مورد دستور کار اجلاس سران مطرح خواهیم کرد.‏

‏ ‏

‎ ‎‏1- پیشینه خزر‎ ‎

دریای خزر، بزرگترین دریاچه درون خشکی در کره زمین، از شمال به جنوب دارای طول 1204 کیلومتر، ‏میانگین پهنای320 کیلومتر، و محیطی برابر 6500 کیلومتر است. مساحت آن 376000 کیلومتر مربع و ‏حدود 28 متر پایئن تر از سطح آب دریاهای آزاد واقع است. اکثر نقاط آن دارای ارتفاع کم، اما در بخش ‏ایران تا 1000 متر عمق آب دریاست.‏

‏ ‏

گرچه این دریا و یا دریاچه را به نام های مختلفی خوانده اند، اما آنچه که محرز است، از گذشته های دور ‏مردمان ایران از دریای خزر برای حمل و نقل استفاده میکردند. همچنین این دریا، محل ارتزاق ساحل نشینان ‏آن از راه صید ماهی و استفاده از آبزیان آن بوده است.‏

‏ ‏

‏ بجز مدت زمان مابین معاهده ترکمانچای در 1828 تا پیمان دوستی مابین ایران و جمهوری شوروی ‏سوسیالیستی روسیه در 1921(1300شمسی) که به نوعی دسترسی به این دریا برای ایرانیان محدودتر شده ‏بود، حکومت ها و مردمان ایران از دریای خزر بصورت انحصاری و یا مشترک با روسیه تزاری، اتحاد ‏شوروی و فدراسیون روسیه استفاده می نمودند. گرچه برخی از صاحبنطران را عقیده براین است که این دریا ‏برای ایرانیان اهمیت درخور نداشته است، اما این نظریه را نمی توان به ساکنان کناره خزر تعمیم داد.‏

‏ ‏

‎ ‎‏2-‏‎ ‎گذشته حقوقی خزر‏‎ ‎

در کنار دریای خزر تاقبل از فروپاشی اتحاد شوروی تنها دو کشور بودند: ایران و اتحاد شوروی. در اتحاد ‏شوروی برای تسهیل در کار اداره این دریا در امور شیلات، استخراج نفت و گاز و حمل ونقل آن را به شش ‏قسمت تقسیم نموده بودند که هرکدام به یکی از جمهوری های درون اتحاد شوروی تعلق داشت. از جمله بخش ‏آذربایجان، داغستان، کالمیکیا، روسیه، قزاقستان و ترکمنستان. ‏

‏ ‏

آیا در این دریا مرزی مابین ایران و روسیه تزاری و یا ایران و اتحاد شوروی وجود داشته است؟ برای روشن ‏شدن این نکته به دو چارچوب مفهومی در مورد استفاده از این دریا اشاره می نمائیم. برخی از کارشناسان ‏معتقدند، همانطور که در توافقات متعدد مابین دوکشور شوروی و ایران آمده است، در این دریا، رژیم ‏مشترک، مشاع و یا کاندومینیوم در موارد استفاده از کشتیرانی، ماهیگیری و فضای ماورای خزر وجود داشته ‏است.‏

‏ ‏

از ابتدای قرن نوزدهم، الکساندر امپراتور روسیه برآن شد که در قفقاز نفوذ روسیه را مجددا احیا نماید و ‏برای این منظور نیروی نظامی به قفقاز گسیل داشت. این مسئله باعث رویارویی ایران و روسیه گردید که ‏پیامد آن دو قرارداد گلستان در 1813 و ترکمانچای در 1828 گردید. به موجب این دو قرارداد، ایران کلیه ‏سرزمین های خود در قفقاز و ماورای آن از جمله دربند، گرجستان، باکو، گنجه، ایروان، نخجوان و قره باغ ‏را از دست داده و همچنین کشتیرانی در دریای خزر نیز محدود گردید. مطابق ماده 5 عهد نامه گلستان و ماده ‏‏8 عهدنامه ترکمانچای آزادی کشتیرانی بازرگانی برای ایران و روسیه در دریای خزر بصورت برابر به ‏رسمیت شناخته می شود، اما در مورد کشتیرانی نظامی، این حق تنها متعلق به روسیه تزاری است.‏

در فوریه 1921، دولت جدید انقلابی در روسیه که خود را به نام جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه می ‏خواند با انعقاد عهدنامه ای کلیه محدودیت های پیش بینی شده در عهدنامه ترکمانچای را ملغی نموده و دو ‏طرف توافق نمودند که ایران و روسیه در امر کشتیرانی در لوای پرچم های خود از حقوق برابر بهره مند ‏خواهند شد. در مارس 1940، دو کشور ایران و اتحاد شوروی درمورد بحر پیمایی و تجارت در دریای خزر ‏موافقتنامه ای را امضا نمودند. بنابراین اهم معاهدات در مورد دریای خزر که می تواند در سرنوشت رژیم ‏حقوقی این دریاچه کارساز باشد عبارتند از:‏

‏1- عهدنامه مودت مابین ایران و جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه منعقده در مسکو مورخ 8 حوت ‏‏1299 (26 فوریه 1921) و دو یادداشت ضمیمه آن‎ ‎در فصل یازدهم از عهدنامه مزبور آمده است: “نظر به ‏اینکه مطابق اصول بیان شده در فصل اول این عهد نامه، عهدنامه منعقده در دهم فورال مابین ایران و روسیه ‏در ترکمانچای نیز که فصل هشتم آن حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود از درجه ‏اعتبار ساقط است، لهذا طرفین معظمین متعاهدین رضایت میدهند که از زمان امضای این معاهده هر دو ‏بالسویه حق کشتی رانی آزاد در زیر بیرقهای خود در بحر خزر را داشته باشند”.‏

‏2-‏‎ ‎موافقتنامه بین ایران واتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مورخ اول اکتبر 1927 در خصوص صید ماهی ‏در ساحل جنوبی دریای خزر به اضافه پروتکلها و یاداشت های مبادله شده

‏3-‏‎ ‎قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی بین دولت شاهنشاهی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پنجم ‏فروردین 1319 (25 مارس 1940)‏

در ماده 13 این قرارداد آمده است: طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهد نامه 26 فوریه 1921 بین ‏ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است، موافقت دارند که در تمام دریای ‏خزر کشتیهایی جز کشتیهای متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نمی توانند وجود داشته ‏باشند.‏

‏3- نامه های متبادل مابین وزیر امور خارجه ایران و نمایندگان شوروی در باره چگونگی استفاده کشتیها از ‏بنادر دریای خزر، 25 مارس 1940:‏

در یکی از این نامه ها آمده است: نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و ‏شوروی می دانند…..‏

نتیجه آنکه بر طبق اسناد و معاهدات موجود مابین دو کشور ایران وروسیه و یا ایران و شوروی، طرز تلقی ‏هر دو دولت آن بوده است که این دریا همواره بصورت مشترک بوده و بهره برداری از آن توسط هردو ‏طرف انجام می شده است.‏

اما چارچوب مفهومی دیگر بر این دلالت دارد که در دریای خزر مابین دو کشور مرز وجود داشته است. ‏

‏ ‏

برخی از کارشناسان وجود مرز آبی را در موافقتنامه های بین دو کشور نیز تائید نموده، برخی دیگر تنها آن ‏را رویه ای که در اجرا مابین دو کشور عمل می شده است، می دانند. وجود مرز آبی مابین دو کشور به خطی ‏بر می گردد که از دهانه رودخانه آستارا چای در شمال بندر آستارا به جنوب ایستگاه شماره 1 شیلات ‏شوروی در میانه خلیج حسنقلی در ساحل شرقی خزر و در شمال بندر ترکمن کشیده می شود. برخی از ‏ایرانیان این خط را تنها بعنوان خط تعیین کننده ترافیک هوایی مابین دو کشور برای هماهنگی در مدیریت ‏پرواز می دانستند.‏

‏ ‏

آنچه که بر اثر فروپاشی اتحاد شوروی رخ داد، همسایگان این دریا را از دو به پنج افزایش داد. اما این ‏افزایش نهدر اثر دگرگونی در هر دو کشور قبلی، بلکه تنها با واشکافی مابین نظام حکومتی یک کشور ساحلی ‏یعنی اتحاد شوروی رخ داد و اگر اصل انصاف در قراردادهای بین المللی را ملاک قرار دهیم، واقعیت آن ‏است که در لحظه حساب و کتاب دو شریک که بصورت مساوی در گذشته سهم داشته اند و اکنون یکی از آنها ‏مرده است، روا نیست که به یک شریک 11 درصد-مقدار مساحت آبهای زیر خط آستارا-حسنقلی، و به ‏بازماندگان شریک دیگر مجموعا 89 درصد از اموال باقیمانده را بدهند.‏

‏ ‏

‏ و این جمله خلاصه کل ادعاهای جمهوری آذربایجان در دریای خزر است که به ایران که زمانی با شوروی ‏بصورت مشترک از خزر استفاده می نموده است، تنها آن مقدار از آبهای خزر تعلق می گیرد که زیر خط ‏مابین دو سر مرز خشکی ایران یعنی آستارا تا حسنقلی است. ‏

تازه شریک زنده یعنی ایران از ابتدا از همان ماه های اول سال 1992(1371) به میراث خواران شریک دوم ‏پیشنهاد نمود که شراکت را بهم نزنید و بیایید مانند سابق از این کار مشترک بهره بریم و کاری نکنیم تا ‏دیگران بر ثروت ما چنگ اندازند. جمهوری آذربایجان از همان ابتدای فروپاشی با تمامی پیشنهادهای شریک ‏اول مخالفت نمود.‏

‏ ‏

‏ آنزمانی که جمهوری اسلامی ایران تاکید بر استفاده مشاع از دریا می نمود و اینطور استدلال می کرد که ‏حال که همه جای دنیا بسوی وحدت و اتحاد گام بر می دارند، خردمندانه نیست که یگانه نگین آبی جهان با ‏مشخصات یکتای خود را همچون الماسی بزرگ به قطعات کوچکتر تقسیم نمائیم، مقامات این جمهوری تازه ‏کار در آنزمان این چنین استدلال می نمودند که ما در برابر روسیه ضعیف هستیم و نیازمند پول برای دفع ‏تجاوز ارامنه و بنابراین بهتر است که به مشورت دوستان آمریکایی خود گوش دهیم و سهم خودمان را از ‏آبهای خزر جدا نمائیم. سالها مباحثات چهار کشور ساحلی با جمهوری آذربایجان بجایی نرسید.‏

‏ ‏

‏3-‏‎ ‎مذاکرات مابین کشورها برای رسیدن به توافق در مورد رژیم حقوقی دریای خزر ‏

علیرغم عدم موفقیت در رسیدن به یک رژیم حقوقی جامع و کامل که تمامی فعالیت های مربوط به بهره ‏برداری انسان از دریای خزر را تعریف نماید، کشورهای حاشیه خزر در مورد رسیدن به اجماع در برداشت ‏های خود به جهت رسیدن به یک رژیم حقوقی بهینه تلاش های متفاوتی را نموده اند. این تلاش ها در سه ‏بخش اجلاس سران، جلسات وزرای امور خارجه و جلسات گروه کاری تقسیم بندی می شود. ‏

‏ ‏

‎ ‎الف: اجلاس سران‎ ‎

کشورهای حاشیه خزر از ابتدای فروپاشی شوروی به فکر مذاکره و رایزنی در مورد مسائل دریای خزر ‏بودند. در آغاز، ایران با ارائه پیشنهاد سازمان همکاری کشورهای ساحلی دریای خزر این ایده را پی گیری ‏می نمود که کشورهای بجامانده از اتحاد شوروی سابق می باید در سازمان های منطقه ای برای همکاری ‏بیشتر با دیگر کشورهای منطقه حضور یابند و از این رهگذر به تدریج وابستگی کامل خود را به مسکو ‏کاهش داده و بصورت طبیعی عضوی از خانواده جهانی گردند. در این ارتباط عضویت کشورهای آسیای ‏مرکزی و جمهوری آذربایجان در سازمان همکاری های منطقه ای (اکو) انجام پذیرفت.‏

‏ ‏

اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق ایران در 29 بهمن 1370 (17 فوریه 1992) از برگزاری ‏اجلاس سران اکو در تهران سود جسته و اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر (کاسکو) را برگزار ‏نمود.‏

اندیشه عضویت کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در اکو، در زمانیکه هنوز سایه اتحاد شوروی بر سر این ‏کشورها بود و آنگاه تشکیل سازمان همکاری کشورهای خزر نشان از آینده بینی دیپلماسی ایران داشت. بجز ‏رئیس جمهور روسیه که نماینده خود را اعزام داشته بود، بقیه روسای جمهور کشورهای حوزه خزر در این ‏اجلاس شرکت نموده و مقدمات تشکیل دبیرخانه این سازمان در تهران ریخته شد.‏

‏ ‏

‏ نور سلطان نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان در دیدار خود از تهران در 22 اردی بهشت 1375 (11 مه ‏‏1996) در بیانیه ای خواستار تسریع در تشکیل سازمان همکاری دولتهای ساحلی دریای خزر مطابق با بیانیه ‏اجلاس سران در 29 بهمن 1370 و بعنوان مکانیسم دائمی هماهنگی برای اجرای اصول مندرج در بندهای ‏دیگر بیانیه شد.‏

در اجلاس سران و اجلاس وزیران خارجه کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران تشکیل کمیته های ‏پنجگانه همکاری ساحلی دریای مازندران پیش بینی گردید. هر یک از کمیته ها مسئولیت یکی از مسائل ‏مبتلابه دریای مازندران را بر عهده دارد. کمیته های پنجگانه به ترتیب عبارتند از:‏

‏1. کمیته رژیم حقوقی دریای خزر‏

‏2. کمیته تحقیقاتی علمی و کنترل نوسانات آب دریای خزر‏

‏3. کمیته کشتیرانی که از آن تحت عنوان کلی کمیته حمل و نقل نام برده می شود

‏4. کمیته ماهیگیری تحت عنوان کمیته منابع بیولوژیک دریای خزر‏

‏5. کمیته حفاظت محیط زیست دریای خزر ‏

اما تشکیل سازمان همکاری کشورهای ساحلی دریای خزر چندان پی گیری نگردید و با توجه به مخالفت ‏جمهوری آذربایجان، این موضوع به فراموشی سپرده شد. تا آنکه صفرمراد نیازف، رئیس جمهور ترکمنستان ‏در ابتدای سال 1379 (2000) تلویحا عنوان نمود که مشکل اصلی در راه رسیدن به تفاهم در مورد دریای ‏خزر کارشناسان هستند و اگر بتوان رهبران کشورهای ساحلی را در یکجا گردآورد، حصول تفاهم قطعی ‏است.‏

‏ ‏

او با توجه به اختلافات خود با جمهوری آذربایجان بر سر حوزه های نفتی مرکز دریای خزر پیشنهاد نمود که ‏در اسفند 79 (مارس 2001) در شهر کراسنوودسک (ترکمن باشی) در کرانه خزر روسای جمهور پنج ‏کشور جمع شده و تصمیم خود راجع به روش حقوقی مسلط بر دریا را بگیرند. ابتدا ایران پیشنهاد کرد که این ‏اجلاس از 11 اسفند 79 (اول مارس 2001) به 23 اسفند (13 مارس) منتقل گردد. ‏

‏ ‏

هدف ایران از انتقال زمان تشکیل اجلاس آن بود که بتواند از سفر رئیس جمهور خود، سید محمد خاتمی به ‏روسیه که امید داشت همراه با دستاوردهای متعدد و از جمله اعلام پایبندی روسیه به دو پیمان و توافق 1921 ‏و 1940 باشد، سود ببرد. ‏

در مورد تاریخ جدید برگزاری اجلاس یعنی 23 اسفند، آذربایجان بهانه آورد که این تاریخ برای رئیس جمهور ‏آذربایجان مناسب نبوده و بهتر است تشکیل جلسه به تابستان منتقل گردد.‏

‏ ‏

در تابستان، ترکمنستان اعلام نمود که در پائیز جلسه تشکیل خواهد شد. آنگاه در 11 سپتامبر (20 شهریور) ‏واقعه حمله به دو برج مرکز تجارت جهانی و وزارت دفاع آمریکا رخ داد و در پس از واقعه 11 سپتامبر به ‏این موضوع کمتر پرداخته شد. اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر که قرار بود پس از تعویق در ‏پائیز 1380 (2001) تشکیل گردد، مجددا با درخواست جمهوری آذربایجان به تعویق افتاد. در ابتدای سال ‏‏2002، نیازف در دیدار با ایگور ایوانف وزیر امور خارجه روسیه گفت که در سال 2002 این اجلاس ‏تشکیل خواهد شد.‏

‏ ‏

کارشناسان کشورها برای تعیین دستور جلسه این اجلاس جلسات متعدد گروه کاری را تشکیل دادند. در این ‏جلسات، مسئله رسیدن نمایندگان کشورهای ساحلی به یک اجماع در مورد پیش نویس اجلاس سران بحث و ‏بررسی شد. در نتیجه پیش نویسی تهیه شد که تفاوت دیدگاه ها در آن بصورت ارائه دیدگاه های متفاوت در ‏پرانتز آمده بود.‏

‏ ‏

در ماده 7 پیش نویس بیانیه اجلاس همگان توافق نمودند که آورد شود که “طرفها معتقدند که رژیم حقوقی ‏موجود دریای خزر با مقتضیات زمان مطابقت نداشته و نیازمند تکمیل است”. ماده 8 بر اصل اتفاق آراء در ‏تصویب کنوانسیون تاکید دارد. ماده 12 پیش نویس بیانیه اجلاس سران موضوع مشاع بودن سطح آب دریا و ‏تقسیم بستر را مطرح می نمود.‏

‏ ‏

از مدتها قبل این روش حقوقی مورد علاقه روسیه و مورد مخالفت کشورهای دیگر قرار گرفته بود و به همین ‏دلیل نیز چند جلسه کارشناسان به این موضوع و حل آن پرداخت. بخصوص، جلسات کارشناسان در دوم و ‏سوم اردیبهشت 1381 برای تهیه پیش نویس اجلاس سران حائز اهمیت است. همچنین وزرای خارجه ‏کشورهای ساحلی نیز قبل از تشکیل اجلاس سران جلسه مفصلی برای تائید پیش نویس تهیه شده توسط ‏کارشناسان در عشق آباد داشتند. ‏

اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر بالاخره در رورهای سوم و چهارم اردیبهشت 1381 (22 و 23 ‏آوریل 2002)، در عشق آباد تشکیل شد. علیرغم تمام امیدها و چشم ها که به سوی این اجلاس دوخته شده ‏بود، این اجلاس نتوانست خواسته های کشورهای ساحلی را برآورده سازد. این نشست یک جلسه افتتاحیه ‏داشت که سخنرانی و مذاکرات روسای جمهور را در بر داشت. این جلسه بیشتر به عیان شدن اختلافات ‏ترکمنستان و آذربایجان گذشت.‏

‏ ‏

روسیه در اجلاس طرح جدیدی را مطرح نمود. ایجاد دو حوزه ساحلی که بعنوان سکتورهای ملی شناخته ‏شوند و همچنین آبهای مشترک در وسط دریا، بخشی از این طرح بود. یک حوزه ساحلی مربوط به کنترل ‏مرزی و گمرکی است و حوزه دیگر که متصل بدان است حوزه انحصاری ماهیگیری است. روسیه در عشق ‏آباد پیشنهاد نمود که این دو حوزه در یکدیگر ادغام و بجای ده مایل دریایی که پهنای آب های سرزمینی در دو ‏قرارداد گذشته می باشد، پانزده مایل دریایی جایگزین گردد. جلسه دوم اجلاس بدلیل عدم توافق در خصوص ‏بیانیه در نشست کارشناسی به نتیجه ای نرسید و سندی در پایان این اجلاس امضا نشد. ‏

‏ ‏

در جریان اجلاس عشق آباد، اگر چه گفتگوها هیچ گاه به نقطه تعیین کننده ای نرسید و سران کشورها حتی ‏نتوانستند به سندی دست یابند، اما در انتهای اجلاس دو اتفاق افتاد: اول آنکه اعلام گردید که نشست بعدی ‏سران در 1382 (2003) در تهران برگزار خواهد شد. دوم آنکه رئیس جمهور روسیه مستقیما از عشق آباد ‏به آستاراخان، بندر روسی کناره خزر رفت و در آنجا اعلام نمود که رزمایش نظامی روسیه در خزر برگزار ‏خواهد گردید. ‏

رزمایش دریایی روسیه در دریای خزر که از ده مرداد 1381 (اول اوت 2002) شروع گشته بود، در 24 ‏مرداد (15 اوت) به پایان رسید. ‏

‏ ‏

اعلام این رزمایش یک روز پس از خاتمه اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در عشق آباد در ‏اردیبهشت 1381 توسط پوتین و در آستاراخان در کناره خزر، این برداشت را به ذهن همگان متصور نمود ‏که اجلاس سران در دستیابی به یک توافق در جهت تبیین نظام حقوقی دریای خزر شکست خورده و کرملین ‏با اعلام چنین رزمایشی خشم خود را ابراز می نماید. ‏

‏ ‏

گرچه صاحبنظران مسائل خزر، بیشتر دراین اندیشه بودند که اگر چشم انداز دستیابی به یک رژیم حقوقی ‏جامع و مورد توافق تمامی کشورهای ساحلی امیدوار کننده نیست، بنابراین طبیعتا کشورهای ساحلی برای حل ‏مشکل به دیپلماسی روی خواهند آورد، اما رفتار روسیه در برگزاری رزمایش نشان داد که این کشور در ‏دریای خزر به موفقیت دیپلماسی خود چندان امید ندارد و یا سیاست جسورانه پوتین پس از اجلاس عشق آباد، ‏حکایت از سیاست دولبه مسکو دارد که در آن واحد پیگیر چندین هدف منطقه ای و فرامنطقه ای مرتبط به هم ‏است.‏

این دیپلماسی که در طول سالهای 1992 تا 1999 بصورت پنج جانبه بود، از آن سال بصورت دوجانبه و سه ‏جانبه و تلاش برای رسیدن به نتیجه از طریق عقد معاهده و یا قراردادهای مرزی مابین روسیه و کشورهای ‏دیگر درآمد. پروتکل تقسیم بستر شمالی دریای خزر در 13 ماه مه 2002 (23 اردیبهشت 1381) در مسکو ‏به امضای روسای جمهور روسیه و قزاقستان رسید. ‏

‏ ‏

همچنین در 23 سپتامبر 2002 (1مهر 1381) در مسکو موافقت نامه مربوط به تعیین محدوده اعمال ‏حاکمیت، مرز آبی و بهره برداری از منابع دریای خزر مابین روسیه و آذربایجان امضا شد. پوتین امضای ‏این قرارداد را یک پیروزی بزرگ برای ابتکار روسیه در مورد تقسیم بستر و مشارکت در بهره برداری از ‏آب عنوان نمود. قبل از این توافقات، آذربایجان و قزاقستان نیز یک توافق دوجانبه را امضا نمودند که به ‏موجب آن سهم هرکدام از منابع بستر خزر در شمال دریا مشخص گردید.‏

‏ ‏

‏ این قرارداد که در مسکو و در اول دسامبر 2001 (10 آذر 1380) در جریان اجلاس رهبران کشورهای ‏مستقل مشترک المنافع امضا شد از نظر علیف گام مهمی در تقسیم دریای خزر به پنج سکتور ملی در میان ‏کشورهای ساحلی بود.‏

در جریان امضای توافق سه جانبه مابین روسیه، آذربایجان و قزاقستان در مه 2003 (خرداد 1382) مشخص ‏گردید که روسیه قصد دارد به نوعی دیگر و بدون در نظر گرفتن منافع ایران مسئله رژیم حقوقی دریای خزر ‏را حل و فصل نماید.‏

‏ ‏

‎ ‎ب: اجلاس وزرای خارجه:‏‎

اولین اجلاس وزرای خارجه کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران در 28 بهمن 1370 (16 فوریه ‏‏1992) در تهران بدون حضور وزیر امور خارجه روسیه برگزار گردید.‏

‏ ‏

‏ یکی از نادرترین جلسات در مورد دریای خزر که به تفاهم و مصالحه میان تمام پنج کشور ساحلی دریای ‏خزر انجامید، نشست وزرای خارجه کشورهای پنج گانه خزر در 21 و 22 آبان 1375 (11 و 12 نوامبر ‏‏1996) در عشق آباد بود. در این نشست، پنج وزیر خارجه توافق نمودند که برای رسیدن به یک کنوانسیون ‏جامع حقوقی در مورد خزر، گروه کاری ویژه ای را تشکیل دهند. مقرر گردید که اولین جلسه گروه کاری در ‏دسامبر 1996 در آلماتی تشکیل گردد. ‏

‏ ‏

همچنین در کنار این نشست، وزرای خارجه روسیه، ترکمنستان و ایران، با تمایل به یکپارچه نمودن تلاشها ‏در جهت توسعه منابع معدنی دریای خزر در خصوص ایجاد یک شرکت مشترک ایرانی، روسی، ترکمنی به ‏منظور اکتشاف و استخراج حوزه های توافق شده نفت و گاز در مناطق دریایی از ساحل سه کشور موافقت ‏نمودند.‏

‏ ‏

وزرای خارجه کشورهای ساحلی یکبار دیگر در دوم اردیبهشت 1381 (2002) برای تهیه پیش نویس ‏اجلاس سران در سوم و چهارم اردیبهشت 1381 در عشق آباد تشکیل جلسه دادند. دستور جلسه تائید پیش ‏نویس تهیه شده توسط کارشناسان کشورهای ساحلی برای اجلاس سران بود. ‏

‏ ‏

مجددا در 20 ژوئن 2007 وزرای خارجه کشورهای ساحلی در تهران گرد هم آمدند. سرگئی لاوروف، وزیر ‏امور خارجه روسیه در حاشیه اجلاس گفت که او تردید دارد که پیش از تشکیل جلسه رهبران کشورها، راه ‏حل مناسبی به دست آید. لاوروف پیشنهاد کرد یک پروتکل موقت که مقررات کلی شیوه کار در منطقه را ‏مشخص خواهد ساخت، تهیه شود. او گفت مسائل مرزی و نظامی در دستور کار جلسه سران قرار خواهند ‏داشت. وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان خواهان همکاری کشورهای ساحلی خزر در مبارزه با ‏تروریسم، قاچاق و بزهکاری های دیگر شد. ‏

‏ ‏

‎ ‎ج: جلسات گروه کاری‎ ‎

جلسات گروه کاری دریای خزر و یا گروه ویژه برآیند مذاکرات وزرای خارجه کشورهای حاشیه خزر بود. ‏در ابتدا جلسات قرار بود که در سطح معاونان وزرای خارجه کشورهای ساحلی تشکیل گردد، اما پس از آنکه ‏کشورها به تدریج نماینده ویژه خود را در امور دریای خزر معرفی نمودند، شرکت کنندگان در جلسات لزوما ‏از وزارت امور خارجه نبودند. در اولین جلسه، عباس ملکی، معاون پژوهشی و آموزشی وقت وزارت امور ‏خارجه از طرف ایران شرکت نمود.‏

‏ ‏

‏ این جلسه که در قزاقستان در پائیز 1375 (دسامبر 1996) تشکیل گردید، اکثر مباحث حول مسائل محیط ‏زیست بود. اما در اثنای جلسه مشخص شد که آذربایجان بشدت بدنبال تقسیم دریا به بخش های ملی در میان ‏کشورهای ساحلی است. سپس با توجه به اختلافات مابین کشورهای حاشیه دریای خزر راجع به رژیم حقوقی ‏دریای خزر، این جلسات از اهمیت خاصی برخوردار گشته و نام “گروه کاری خزر” را گرفت که عمدتا از ‏ایران معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه در راس هیئت ایرانی شرکت می نمود. ‏

‏ ‏

دومین اجلاس معاونین وزرای خارجه کشورهای ساحلی دریای خزر در روزهای 25 و 26 آذرماه 1377 ‏‏(1998) در مسکو برگزار شد. روسیه در این اجلاس برای اولین بار اذعان نمود که روسیه قبلا به رژیم ‏مشاع و حفظ قراردادهای ایران و شوروی معتقد بود، اما اکنون به تغییر موضع، مشاع در سطح و تقسیم بستر ‏معتقد شده است.‏

‏ ‏

‏ در این جلسه همچنین نماینده روسیه گفت که با عبور هر گونه خط لوله از بستر دریای خزر مخالف است. ‏همچنین نماینده روسیه اظهار داشت که ما درک درستی از پیشنهاد ایران برای تقسیم مساوی دریا و سهم بیست ‏درصدی ایران نداریم و اجرای این طرح بیش از 50 سال طول خواهد کشید. در این جلسه نماینده جمهوری ‏آذربایجان مدعی شد که ترکمنستان و آذربایجان با استفاده از مکانیزم خط میانی در تقسیم خزر موافقت نموده ‏اند. ‏

‏ ‏

همچنین او مدعی شد که پیشنهاد ایران در مورد بیست درصد از آبهای خزر با عرف بین المللی مغایرت داشته ‏و در مورد منابع زیر بستر مشکل ایجاد می کند. نماینده ایران علاوه بر اصرار بر سهم 20% ایران از ‏مخالفت کشورش با دخالت بیگانگان در این دریا سخن گفت. دولت قزاقستان نیز تنها راه را استفاده از خط ‏میانی برای تقسیم برشمرد و ادعا نمود که مواضع سه کشور آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان در این رابطه ‏به هم نزدیک است. ترکمنستان نیز دستاورد این اجلاس را آن دانست که همه کشورها به رویه تقسیم معتقد ‏شده اند.‏

‏ ‏

اجلاس سوم گروه کاری در اسفند 1379 (1999) در تهران تشکیل شد. در اجلاس سوم تهیه پیش نویس بیانیه ‏اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در دستور کار قرار گرفت. از این جلسه بخوبی مشخص بود که ‏همگرایی مابین نظرات 4 کشور روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان وجود داشته و موضع ایران در ‏مورد تقسیم مساوی در این جلسات بدون پشتیبان است. ‏

اجلاس چهارم در باکو تشکیل گردید. در این جلسه هیئت ایرانی پیشنهاد نمود که برای هر جلسه، کارشناسان ‏کشورها از قبل دستور کاری را مشخص نمایند. ‏

اجلاس پنجم در آستانه پایتخت جدید قزاقستان در روزهای 29 و 30 شهریور 1380 (2001) تشکیل شد. قبل ‏از آن کارشناسان کشورها در 27 و 28 شهریور به بررسی پیش نویس بیانیه اجلاس سران پرداختند. در این ‏جلسه بررسی بیانیه اجلاس سران ادامه یافت. ‏

‏ ‏

درحالیکه آذربایجان به ضرورت حل مرحله ای مسائل دریای خزر با اولویت بر تقسیم بستر و استفاده از ‏منابع زیر بستر تاکید داشت، هیئت ایرانی بهترین گزینه را برای دریای خزر، رژیم مشاع و استفاده مشترک ‏از دریا می دانست. روسیه نیز به ضرورت برگزاری جلسه روسای شیلات و تهیه موافقتنامه در زمینه شیلات ‏و محدودیت صید ماهیان خاویاری و ضرورت نهایی کردن کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر ‏پرداخت. همچنین روسیه در مورد غیرنظامی شدن دریا به صراحت با آن مخالفت کرده و آن را غیرقابل قبول ‏خواند و همچنین با تقسیم سطح آب کاملا مخالفت نمود. در نشست مزبور، گروه کاری تا 12 ماده از پیش ‏نویس بیانیه اجلاس سران را تصویب نمودند.‏

‏ ‏

در این ماده روسیه قصد داشت که به دیگران بقبولاند که بهترین روش حقوقی برای مدیریت خزر همان مشاع ‏در سطح و تقسیم در بستر است. ویکتور کالیوژنی، نماینده روسیه در اجلاس پنجم مایل به جلب نظر سه ‏کشور دیگر یعنی قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان بود تا در برابر ایران به فرمول چهار در برابر یک ‏برسد. اجلاس آستانه از نظر طرح شفاف مواضع کشورها، نقطه عطفی در مباحث مربوط به رژیم حقوقی ‏خزر محسوب می شود. ‏

‏ ‏

این اجلاس اختلافات اساسی مابین کشورها را نمایان ساخت. دولت ایران سپس ناخشنودی خود را از روش ‏کالوژنی به اطلاع سفرای کشورهای روسیه، قزاقستان و ترکمنستان در تهران توسط مدیر کل کشورهای ‏مشترک المنافع وزارت امور خارجه رسانید.‏

‏ ‏

ششمین اجلاس گروه کاری خزر که قرار بود در تاریخ 27 و 28 آذر ماه 1380 در مسکو برگزار گردد، ‏بدلیل عدم شرکت ترکمنستان در موعد مقرر برگزار نشد. روش حقوقی مورد علاقه روسیه یعنی اعمال روش ‏مشاع در سطح آب و روش تقسیم در مورد منابع بستر دریا قرار بود که در مسکو به بحث گذارده شود.‏

‏ ‏

‏ برخی از گزارشها حاکی از آن است که ایران نیز موافق عدم برگزاری این اجلاس بود و به نوعی به ‏ترکمنستان این موضوع را القا نموده بود تا با برگزاری این اجلاس مخالفت نماید. ایران احساس می نمود که ‏روند مذاکرات در خصوص بیانیه سران بگونه ایست که موجب نزدیکی و همسویی نظرات روسیه، ‏آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان و تقابل آنها با جمهوری اسلامی ایران شده است. ادامه این روند می ‏توانست به نزدیکی بیشتر مواضع چهار کشور فوق و سنگین شدن جو مذاکرات برای جمهوری اسلامی ایران ‏گردد. ‏

‏ ‏

اجلاس هفتم گروه کاری ویژه در تابستان 1381 (2002) تهران تشکیل گردید. در تهران مقرر گردید که در ‏باره کنوانسیون رژیم حقوقی خزر کشورها بررسی های خود را نموده و نظرات و پیشنهادهای خود را به ‏آذربایجان داده تا در جلسه هشتم در باکو مورد بحث قرار گیرد. ‏

‏ ‏

هشتمین اجلاس گروه کاری خزر با حضور نمایندگان پنج کشور پس از چند ماه تعویق در روزهای 7 و 8 ‏اسفندماه 1381 (2003) در باکو تشکیل گردید. این اجلاس دوبار یکبار در تابستان و بار دیگر در پائیز ‏‏2002 به تعویق افتاده بود. دستور جلسه کمیته کاری مسئله کنوانسیون رژیم حقوقی خزر اعلام شد. در این ‏جلسه علاوه بر تدوین آئین نامه اجرایی، افزایش صلاحیت گروه کاری از طرف روسیه مطرح شد که با ‏مخالفت ترکمنستان این پیشنهاد به تصویب نرسید.‏

‏ ‏

‏ همچنین در این جلسه موضوع کنوانسیون حقوقی به ویژه مقدمه کنوانسیون و سه ماده آن مورد بررسی قرار ‏گرفت. در مقدمه موضوع اساسی آن بود که چگونه به دو توافق 1921 و 1940 استناد گردد. ایران عقیده ‏داشت که این دو توافق مبنای رژیم حقوقی اکنون و آینده این دریاچه است. قزاقستان معتقد بود که این دو توافق ‏دارای چند بند در مورد خزر است که در عین آنکه آنها را می توان قبول داشت، باید اذعان نمود که این بندها ‏ناقص است ومناسبترین راه مراجعه به حقوق بین الملل دریاها و کنوانسیون 1982 است. آذربایجان معتقد بود ‏که درکنار این دو توافق به رویه عمل شده در دوره شوروی و پس از آن نیز باید توجه داشت. ‏

‏ ‏

نهمین جلسه گروه کاری در 12 تا 14 مه 2003 (22 تا 24 اردیبهشت 1382) در آلماتی بجای آستانه با ‏شرکت نمایندگان ویژه پنج کشور تشکیل گردید. دستور کار این جلسه مذاکره در خصوص کنوانسیون رژیم ‏حقوقی دریای خزر بود. ‏

‏ ‏

محورهای اصلی کنوانسیون عبارتند از: نحوه بهره برداری از منابع نفت و گاز، فعالیت های اقتصادی در ‏بستر و زیر بستر دریا، کشتیرانی تجاری، فعالیتهای علمی و تحقیقاتی در دریا، ماهیگیری، حفاظت از محیط ‏زیست، مسائل گمرکی، انتظامی و امنیتی در خزر. نماینده قزاقستان در خزر پس از پایان جلسات گفت که کل ‏کنوانسیون یکبار دیگر مرور گردید و حدود 40 درصد آن مورد توافق قرار گرفت و مکانیزم اعمال رویه ‏های زیست محیطی نیز مشخص گردید.‏

‏ ‏

‏ اما درمورد تعریف دریای سرزمینی و همچنین میزان محدوه شیلات و حمل و نقل برای هر کشور به نتیجه ‏نرسید. نماینده ترکمنستان در جلسات، خوشگلدی بابایف و خلف اوغلو، نماینده آذربایجان تاکید نمودند که ‏پیشنهاد ایران مبنی بر اختصاص 20 درصد از آبهای خزر به این کشور اساسا مطرح نگردید. نماینده ایران ‏پس از پایان این دور از مذاکرات، گفت در آلماتی اختلاف نظر شدیدی بین کشورهای ساحلی راجع به مفاد ‏کنوانسیون، مباحث مربوط به غیرنظامی کردن دریای خزر و تعیین موازین فعالیتهای کشتیرانی و ماهیگیری ‏وجود داشت. روسیه خواهان حفظ ناوگان نظامی و ایجاد شرایطی برای فعالیتهای آزاد ناوگان نظامی، تجاری ‏و صیادی خود در همه جای دریا بود که موجب بحث های جنجالی و اختلاف نظر شدید شد و توافقی در این ‏زمینه حاصل نشد. ‏

‏ ‏

در این جلسه همچنین موافقت شد تا جلسه بعدی یعنی دهمین جلسه در ماه ژوئیه 2003 در فاصله روزهای ‏‏20 تا 25 (30 تیر تا سوم مرداد 1382) در مسکو تشکیل گردد. ‏

ویکتور کالوژنی در مصاحبه خود گفت که همچنان پی گیری کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و تهیه پیش ‏نویس اعلامیه اجلاس سران کشورها که قرار بود در باقیمانده سال 2003 در تهران تشکیل گردد، در دستور ‏کار جلسه مسکو قرار دارد.‏

‏ ‏

‏ دهمین اجلاس در روزهای فوق الذکر در مسکو، شاهد پافشاری مسکو بر افزایش محدوده مالکیت ملی ‏کشورها از 10 مایل به 15 مایل دریایی بود. این همان دو حوزه ساحلی است به نظر روسیه بعنوان ‏سکتورهای ملی شناخته می شوند و یک حوزه ساحلی مربوط به کنترل مرزی و گمرکی است و حوزه دیگر ‏که متصل بدان است حوزه انحصاری ماهیگیری است. روسیه در مسکو همچون عشق آباد پیشنهاد نمود که ‏این دو حوزه در یکدیگر ادغام و بجای ده مایل دریایی که پهنای آب های سرزمینی در دو توافق 1921 و ‏‏1940 می باشد، پانزده مایل دریایی جایگزین گردد. یازدهمین نشست در عشق آباد پایتخت ترکمنستان ‏برگزار شد و بررسی کنوانسیون ادامه یافت.‏

‏ ‏

دوازدهمین نشست در تهران برگزار گردید. اعضای سیزدهمین نشست گروه کاری در 26 و 27 اسفند 1382 ‏‏(15 و 16 مارس 2004) در باکو جمع شدند. در پایان جلسه با صدور بیانیه ای اعلام نمودند که موادی از ‏لایحه کنوانسیون مورد توافق قرار گرفته است. بر اساس این بیانیه مواد مربوط به کشتیرانی تجاری از لایحه ‏مزبور توافق هایی صورت گرفته است. ‏

‏ ‏

در این اجلاس همچنین کنوانسیون مربوط به هواشناسی دریای خزر نیز مورد تائید قرار گرفت. کالوژنی پس ‏از این دیدار گفت که مسائلی همچون نقسیم بستر دریا، استفاده از آب، محافظت از منابع زنده دریا، مسئله ‏مرزهای آبی، امنیت منطقه و تحرک کشتیهای نظامی کشورهای ساحلی همچنان بدون توافق باقی ماند. ‏چهاردهمین نشست در خردادماه سال 1383 در قزاقستان انجام پذیرفت. پانزدهمین نشست در مسکو، ‏شانزدهمین در عشق آباد، هفدهمین در تهران، هجدهمین در باکو و نوزدهمین در آستانه برگزار و اکثر بحث ‏ها راجع به تدوین اساسنامه رژیم حقوقی دریای خزر گذشت، بدون آنکه نتیجه ملموسی حاصل شود. در 14 ‏مارس 2006 (4 اسفند 1385)، بیستمین نشست گروه کاری خزر در مسکو برگزار گردید.‏

‏ ‏

‏ سرگئی لاورف وزیر امور خارجه در ابتدای نشست همه کشورهای ساحلی را تا پایان مذاکرات در مورد حل ‏و فصل مسئله دریای خزر به پایبندی و احترام به قراردادها و توافقات ایران و اتحاد جماهیر شوروری ‏فراخواند. خبرگزاری نووستی همزمان گزارش داد که اخیرا در تهیه مقدمات اساسنامه حقوقی دریای خزر ‏پیشرفت چشمگیری حاصل شده است.‏

‏ ‏

‏ اغلب فصل ها و بندهای آن مورد توافق قرار گرفته اند و لاوروف از “ امید به پایان یافتن این کار در آینده ‏نزدیک” اطلاع داد. وی گفت که از مشکلات باقی مانده می توان به تعیین حدود آبی دریای خزر و تقسیم بستر ‏جنوبی آن، شرایط عبور و احداث خط لوله عبوری خزر و همچنین به تعیین چهارچوب فعالیت های نظامی در ‏حوزه دریای خزر اشاره نمود.‏

‏ ‏

‎ ‎‏4-‏‎ ‎در تهران چه کنیم؟‎ ‎

به نظر می رسد اجلاس تهران یکی از آخرین امیدهای بجامانده در حل مشکلات دریای خزر است. فارغ از ‏گذشته این دریا، از ابتدای 1992 تا کنون تلاش های کشورهای ساحلی برای رسیدن به اجماع در مورد رژیم ‏حقوقی این حوزه آبی راه بجایی نبرده است. اما در عین حال گام هایی نیز برداشته شده است. ‏

‏1-اگر اجلاس تهران بتواند دستاوردهای گذشته را تعمیق ببخشد و یا به آنان موضوعات مورد توافق جدیدی ‏را اضافه نماید، به هدف خود رسیده است. دستاوردهای جالب توجه در دریای خزر تاکنون موارد زیر است:‏

• کنوانسیون محیطزیست دریای خزر که در 13 آبان 1382 (5 نوامبر 2003) در تهران با هدف ‏همکاریمشترک، نسبت به حفاظت و احیای محیط زیست دریای خزر، کنترل آلودگی آن، مدیریت سواحلو ‏برداشتهای پایدار از ذخایر خاویاری به امضا رسید. ‏

• اعلامیه مشترک دو کشور ایران و روسیه در پایان سفر سید محمد خاتمی به مسکو در مارس 2001 ‏که دو کشور پایبندی خود را به معاهدات ایران و اتحاد شوروی و از جمله معاهده 1921 و قرارداد 1940 ‏بیان داشتند. ‏

• پایبندی کشورهای حاشیه دریای خزر به تردد کشتی های نظامی تنها با پرچم کشورهای ساحلی ‏علیرغم تلاش بسیار نیروهای خارجی و بخصوص کمک های نظامی که آمریکا به جمهوری آذربایجان و ‏قزاقستان اعطا نموده است. ‏

• همکاری های مابین کشورهای ساحلی در استفاده از موجودات زنده دریای خزر که علیرغم بی ‏توجهی بعضی کشورها به پدیده انقراض برخی از آبزیان مهم این دریاچه، تاکنون بهره برداری شیلاتی به ‏صورت قابل قبولی ادامه داشته است. ‏

• حمل و نقل در دریای خزر همچنان با استفاده از توافقات ایران و اتحاد شوروی و با تصدیق رژیم ‏مشاع در خزر صورت می گیرد و برخی از ابتکارات مانند کریدور شمال-جنوب به حجم انتقال کالا بصورت ‏چشمگیری افزوده است. ساخت کانال جدید اوراسیا مابین دریای خزر و دریای آزوف این منطقه را به ‏چهارراه انتقال کالا مابین شرق و غرب و شمال و جنوب تبدیل می کند. ‏

• استفاده از ذخائر انرژی درون خزر مانند حوزه های نفتی کاشغان و آذری، گونشلی، چراغ و یا ‏حوزه های گازی مانند شاه دنیز و همچنین حوزه های همجوار خزر مانند تنگیز و دولت آباد به ذخائر ثابت ‏شده انرژی در سطح کلان افزوده و امنیت انرژی را در سطح جهانی ارتقاء داده اند. ‏

• و بالاخره خطوط انتقال نفت و گاز در اطراف دریای خزر تنوع عرضه انرژی را باعث شده و ‏انتقال و یا معاوضه نفت و گاز این منطقه به مناطقی همچون خلیج فارس، بالتیک، سیاه، آدریایتیک و مدیترانه ‏به اهمیت ژئوپلتیک کشورهایی مانند ایران وروسیه افزوده اند. ‏

‏2-‏‎ ‎از طرف دیگر بنظر می رسد که چالش های عمده در خزر عبارتند از: ‏

‏-‏‎ ‎منازعات سرزمینی، نژادی و حقوقی ‏

‏-‏‎ ‎هزینه بالای حمل ونقل نفت و گاز

‏-‏‎ ‎شرایط پیچیده لرزه نگاری و زمین شناسی برای یافتن منابع بستر دریای خزر

‏-‏‎ ‎حساسیتهای اکولوژیک

اگر به موارد فوق به دقت نگریسته شود، و اگر بتوان تاریخ را مبنای قابل اعتمادی برای پیش بینی رخدادهای ‏آینده به حساب آورد، دریای خزر به احتمال زیاد یکی از مراکز اصلی منازعات بین المللی در آینده خواهد ‏بود. گذشته بدون استثناء نشان داده است که مناطق دارای منابع معدنی سرشار از کشاکشند. رقابت بین دول ‏متعدد برای بهره برداری از این منابع و شرایط بی ثبات، عناصر لازم برای جنگ و کشاکش های دراز مدت ‏را فراهم می آورد. نکته قابل توجه آنکه دلیل اصلی در عدم اجماع مابین کشورهای ساحلی در مورد رژیم ‏حقوقی دریای خزر آن است که هرگونه رژیم حقوقی دارای پیامدهای عظیم در درآمد، اقتصاد و حتی نحوه ‏حاکمیت در کشورهایی مانند آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان است.‏

‏ ‏

‏ جمهوری آذربایجان همچنان امیدوار است که از طریق منابع دریای خزر بتواند کشورهای مصرف کننده نفت ‏و گاز همچون آمریکا و شرکت های بزرگ نفتی را به این منطقه بکشاند. کاری که تا حدی در آن موفق بوده ‏است. پس از آن انتظار دارد که از طریق درآمد حاصل از فروش نفت و گاز و لابی این کشورها و شرکت ها ‏بتواند دارای چنان توانایی گردد که اراضی خود را از اشغال ارامنه بیرون آورد. ‏

‏ ‏

دور جدید کشمکش چچن از آنجا شروع شد که چریک های چچنی به دو روستای داغستان حمله بردند، شاید ‏برای آنکه به منابع انرژی دریای خزر دسترسی پیدا کرده، کمربند ناآرامی مابین گروهای قومی شمال قفقاز ‏از کناره دریای خزر تا ساحل دریای سیاه را تکمیل کرده، و موقعیت ژئوپلتیکی قویتری دست و پا نمایند. ‏

‏ ‏

همچنین در گذشته هزینه یافتن حوزه های نفتی در دریای خزر و اکتشاف و تولید آنچنان بالا بود که تنها ‏شرکتهای بزرگ می توانستند این ریسک بالا را تحمل نمایند. اما اکنون با توجه به تکنولوژی های جدید ممکن ‏است که از این پس شرکت های کوچک هم بتوانند در این زمینه موفق شوند. نفت دریای خزر از لحاظ ‏اکتشاف، توسعه، استخراج و حمل ونقل خیلی هزینه بر است. ‏

‏ ‏

علیرغم همه هیاهوها همه دریای خزر مشحون از نفت و گاز نیست. تنها پنج حوزه از حوزه های خزر بزرگ ‏و اقتصادی هستند. سه مورد آن در دوره اتحاد شوروی کشف شده بود، یعنی قره چگنک، تنگیز و آذری-‏گونشلی-چراغ و دو مورد که اخیرا کشف شده یعنی کاشغان و شاه دنیز. احتمال دارد حوزه البرز نیز در آب ‏های ایران دارای ظرفیت معتنابهی باشد، اما این تنها یک احتمال است.‏

‏ ‏

از طرف دیگر سه عامل مهم در مورد تولید نفت و ادامه تولید در خزر وجود دارد: اول آنکه قیمت نفت باید ‏بالا باشد. حداقل از 30 دلار در هر بشگه بالاتر و گرنه تولید نفت نفت در خزر اقتصادی نیست. دوم آنکه ‏ثبات سیاسی در کشورهای حاشیه دریای خزر وجود داشته باشد. و سوم آنکه زیربناهای انتقال انرژی درست ‏شود.‏

‏ ‏

‏3-‏‎ ‎با توجه به موارد فوق ایران اکنون در بهترین وضعیت برای پیش بردن منافع خود در خزر است. اول ‏آنکه ایران کشوری است که از کشمکش های قومی و سرزمینی ناشی از فروپاشی شوروی برکنار است. ‏

‏ ‏

دوم آنکه منابع نفت و گاز خزر گرچه سهمی از آن از حقوق ایران است، اما این کشور تنها با تکیه بر این ‏منابع به رشد اقتصادی و توسعه نمی رسد، بلکه دارای آنچنان ثقلی است که می تواند برای دستیابی به اهداف ‏استراتژیک خود، مدتی در استفاده از منابع کانی خزر صبر نماید. سوم بلحاظ جغرافیایی دارای مزیتی است ‏که هم نفت و گاز تولیدی خزر را در همان کنار خزر به مصرف برساند و هم آن را به خلیج فارس با هزینه ‏کم انتقال دهد. چهارم نیز ایران در تخریب محیط زیست خزر گرچه مشارکت دارد، اما کمترین مقدار آلودگی ‏را طرف ایرانی تولید می نماید. ‏

‏ ‏

‏4-‏‎ ‎سیستم استفاده مشترک از دریای خزر و یا تلفیقی از آبهای سرزمینی محدود و آبهای مشترک کاملا از ذهن ‏کشورهای حاشیه خزر پاک نشده است. باتوجه به کمتر شدن اهمیت دریای خزر از لحاظ انرژی و ژئوپلتیک ‏پس از تحولات افغانستان و عراق (که خود بحث جداگانه ایست)، توجه به رژیم مشترک بسود منافع ایران در ‏خزر است. طراحی یک مجموعه از رژیم حقوقی بهینه برای بهره برداری از منابع انرژی، حمل و نقل، ‏استفاده از منابع زنده و حفظ محیط زیست همچنان به استفاده مشترک از خزر متمایل است. ‏

‏ ‏

‏5-‏‎ ‎علیرغم نتایج تلخ باقیمانده از توافق سه جانبه روسیه، آذربایجان و قزاقستان نباید از نظر دور داشت که ‏نمی توان توافقات کشورهای دیگر را مادامی که به منافع ملی ایران خدشه وارد نمی سازد، محکوم نمود. از ‏طرف دیگر یک دیپلماسی فعال از طرف تهران برای رسیدن به تفاهم با ترکمنستان و آذربایجان می تواند ‏ایران را به یک راه حل بهینه رهنمون سازد.‏

‏ ‏

‏ اگر تقسیم شمال خزر به مقدار 428 درصد برای قزاقستان و 1/19درصد برای روسیه اتفاق اقتاده باشد، این ‏به معنای آن است که وضعیت 547 درصد از آبهای خزر مشخص شده است. باقیمانده 552 درصد می ‏تواند در مذاکرات ایران با دو همسایه بلافصل خود به مصالحه ای در حد 517 درصد برای هر کدام از 3 ‏کشور جنوبی دریای خزر منتهی گردد.‏

‏ ‏

‏6-‏‎ ‎مدل های جدید برای روند توسعه برای کشورهای منطقه مطرح می گردد. این مدلها می توانند از نوع ‏دوگانه رشد اقتصادی انبساطی همراه با انقباض سیاسی تجربه شده در چین، مدل توسعه لیبرالیستی از نوع ‏ترکیه، خصوصی سازی تدریجی مانند روسیه و یا توسعه همراه با توجه به عوامل فرهنگی-تاریخی مانند ‏ایران باشند. ایران می تواند به دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر مدل توسعه پیشنهاد نماید.‏

‏ ‏

‏ مروری بر فعالیت های جمهوری اسلامی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و جمهوری های درون ‏فدراسیون روسیه نشان می دهد که ایران به توسعه روابط خود در چارچوب همکاری های اقتصادی، سیاسی ‏و با احترام به حق حاکمیت کشورها متعهد است. این سابقه اکنون می تواند در خدمت پیشنهادات جدید ایران ‏برای تعمیق روابط در این منطقه باشد. ‏

‏ ‏

‏7- بلحاظ کمبود تولید نفت خام در جمهوری آذربایجان، آمریکا در حال تشدید فشار به قزاقستان برای ارسال ‏نفت خام خود به آذربایجان برای پرکردن خط باکو-تفلیس-جیهان است. برای این کار طراحی یک مسیر برای ‏نفتکش ها که از بنادر قزاقی کوریک و آکتاو نفت خام حوزه های تنگیز و کاشغان را به باکو می رساند به ‏اتمام رسیده و شرکت های شورون تکزاکو، اگزان موبیل، شل، لوک اویل و آجیپ در 24 ژانویه 2007 ‏توافق نمودند که روزانه 500 هزار بشگه نفت خام را از قزاقستان به آذربایجان حمل نمایند. ‏

‏ ‏

هزینه خرید تانکر و آماده نمودن ترمینال ها بیش از 3 میلیارد دلار هزینه داشته باشد. بنظر می رسد که ‏پروژه نفت معوض از طریق خط لوله نکا-ری می تواند با کمتر شدن تعرفه رقیب جدی چنین طرحی باشد. ‏اخیرا شرکت ملی نفتکش ایران ده کشتی 60 هزار تنی برای حمل نفت خام سفارش داده است که می تواند ‏برای انتقال نفت از هر نقطه خزر به نقطه دیگر مورد استفاده قرار بگیرد. ‏

‏ ‏

این کشتی های می توانند علاوه بر مسیرهای منتهی به ایران در مسیر آکتائو به باکو نیز تردد نمایند تا بتوانند ‏سهمی از صادرات نفت خام خزر را داشته باشند. این کار مانع ساخته شدن دو خط لوله ترانس کاسپین خواهد ‏شد که خسارت های جدی به محیط زیست خزر وارد می سازد.‏

‏ ‏

‏8-‏‎ ‎ایران در حال اتمام ساخت سکوی نیمه شناور البرز است. تحویل این سکو می تواند شرکت های نفتی ‏ایران را حوزه های مرکزی خزر برای اکتشاف فعال سازد. شرکت پتروبراس برزیل نیز در آستانه امضای ‏قرارداد اکتشاف و توسعه در میادین ایرانی خزر به مبلغ 450 میلیون دلار است. در صورت امضا و اجرایی ‏شدن قراداد این اولین سرمایه گذاری شرکت های خارجی در بخش ایرانی خزر است. ‏

‏ ‏

‏9-‏‎ ‎ایران مایل است که خط لوله ای از حوزه نفتی کاشغان در قزاقستان به سمت جنوب کشیده شود و پس از ‏عبور از ترکمنستان در مرزهای ایران نفت خام را وارد خطوط لوله قدیمی ایران نماید تا به جنوب حمل شده ‏و در دریای عمان و یا خلیج فارس تحویل مشتریان شود. نفت خام انتقالی با این خط لوله برای مشتریان ‏آسیایی مقرون بصرفه است و از لحاظ امنیت انرژی نیز از نقاط بحرانی جهان می تواند بدور باشد. مطالعات ‏این خط لوله که به نام (‏KTI‏) شناخته شده است، توسط کنسرسیومی از شرکت های کازمونایگاز، توتال، ‏اینپکس و شرکت ملی نفت ژاپن انجام شده و احداث آن از لحاظ اقتصادی تائید شده است. چنین پروژه ای تائید ‏تصمیم گیران کلیدی در کشورهای خاشیه خزر را نیاز دارد.‏

‏ ‏

‏10-‏‎ ‎ایران در حال حاضر در دریای خزر می تواند به انجام پروژه های مشترک با همسایگان بلافصل خود ‏بپردازد. اکتشاف و استخراج مشترک از حوزه البرز میتواند در دستور کار مذاکرات با جمهوری آذربایجان ‏باشد. ‏

‏ ‏

همچنین از بلوک هایی در آب های نزدیک به ترکمنستان و ایران می توان برای فعالیت های مشترک استفاده ‏نمود. این فعالیت ها نیازمند بررسی مجدد چارچوب قراردادهای بیع متقابل ایران در زمینه اکتشاف و ‏استخراج در جنوب کشور است. موقعیت خاص دریای خزر می طلبد که در این منطقه با شرکت های نفت و ‏گاز خارجی در چارچوب های دیگری از جمله مشارکت در تولید (‏PSA‏) و یا قراردادهای خدمت نوع ‏جدیدتر مذاکره شود.‏

‏ ‏

‏11-‏‎ ‎حمل و نقل کالا در دریای خزر عمدتا با کشتی های روسی انجام می شود. اخیرا شرکت های ایرانی در ‏تلاشند تا سهمی از حمل و نقل کالا توسط کشتیهای ایرانی دست و پا نمایند. در سال 2006 کشتیرانی ‏جمهوری اسلامی ایران قرارداد ساخت 4 کشتی 6750 تنی را با شرکت های روسی امضا نمود.‏

‏ ‏

‏ این کشتی ها از اوائل 2007 به آب انداخته شدند. این کار ظرفیت کشتی های ایرانی را که در حال حاضر ‏‏25000 تن است به 52000 تن افزایش داد. روسیه در حال حاضر دارای حدود 100 کشتی است که اگر ‏ظرفیت هرکدام از کشتی ها بصورت متوسط 5000 تن در نظر گرفته شود، ظرفیت کشتیرانی روسیه در ‏دریای خزر 500 هزار تن است که حدود 10 برابر ظرفیت ایران است. جمهوری آذربایجان دارای 16 کشتی ‏حمل بار است.‏

‏ ‏

حمل نفت و گاز و کالای خشک توسط ناوگان ایرانی، مزیت ملی ایران را بالا می برد. فعالیت ایران در زمینه ‏حمل و نقل در دریای خزر اهمیت مضاعف می یابد آنگاه که به یاد آوریم ایران محوری ترین کشور در ‏کریدور شمال- جنوب است. تلفیق استفاده از کریدور شمال جنوب و کانال های ولگا دن و اوراسیا باعث ‏افزایش امنیت انرژی و کاهش تاثیر تحریم های احتمالی علیه ایران می گردد.‏

‏ ‏

‏12-‏‎ ‎همانطور که گفته شد، وزیر امور خارجه روسیه در اسفند 1385 در مسکو نیاز روسیه را به تشکیل ‏اجلاس سران کشورهای دریای خزر بیان کرده و اضافه نموده بود که امیدوار است مشکلات باقی مانده از ‏جمله تعیین حدود آبی و تقسیم بستر در جنوب خزر و همچنین چارچوب فعالیت های نظامی در حوزه دریای ‏خزر در آینده نزدیک حل شود.‏

‏ ‏

‏ اخیرا نیز روسیه به کشورهای ساحلی خزر پیشنهاد کرده است که نیروهای چندملیتی واکنش سریع، توسط ‏این کشورها در منطقه تشکیل شود. مقامات کرملین، بر این عقیده‌اند که منطقه دریای خزر، چهارراه حرکت ‏عمال تروریست از مراکز تروریسم منطقه‌ای است که هنوز در عراق، افغانستان، پاکستان و دیگر کشورهای ‏منطقه حضور دارند و در عین حال تمام کشورهای ساحلی، امکانات کافی برای مقابله مستقل با خطرات جدید ‏را ندارند.‏

‏ ‏

‏ از طرف دیگر قاچاق اسلحه از کشورهای بجامانده از شوروی سابق و مواد مخدر از افغانستان، مرکز اصلی ‏تولید مواد مخدر به تمام کشورهای منطقه دریای خزر راه یافته است. در نظر مسکو، تقسیم دریای خزر به ‏بخش‌های ملی، می‌تواند اوضاع منطقه را وخیم‌تر کرده و همچنین به نقض هماهنگی عمل کشورهای ساحلی ‏خزر در مورد مسائل مهم امنیتی منجر شود. ‏

‏ ‏

بر اساس این، تأسیس نیروهای چندملیتی واکنش سریع، بجا و مأموریت اصلی آنها، مقابله با تروریسم خواهد ‏بود. مسکو معتقد است، نیل به تفاهم در مورد ضرورت تأمین امنیت کشورهای ساحلی خزر توسط خود آنها و ‏بدون دخالت بیگانه، شایان اهمیت است.‏

ماهیت پیشنهاد روسیه در مورد فعالیت های نظامی در دریای خزر حاوی دو موضوع است.‏

‏ ‏

اولا روسیه پیشنهاد کرده است که در اساسنامه حقوقی دریای خزر “فرمول حفظ توازن پایدار نیروهای نظامی ‏کشورهای حاشیه گنجانده شود” و ایجاد ساختار نظامی در خزر “ در حد کافی و معقولانه” باشد. ثانیا با در ‏نظر گرفتن این که پنج کشور مذکور درباره گنجاندن موضوع ممنوعیت استفاده از نیرو یا تهدیدات نظامی و ‏بهره برداری صرفا صلح آمیز از دریای خزر، در مقدمه و در فصل سوم پیش نویس اساسنامه توافق کرده ‏اند، پیشنهاد روسیه، تکمیل این بند با افزودن “قاعده ممنوعیت ایجاد تهدیدات خارجی و حضور نیروهای ‏نظامی کشورهای بیگانه در دریای خزر” می باشد. ‏

‏ ‏

وضعیت نامتقارن از لحاظ نظامی و توزیع نامتقارن آن میان 5 کشور از مسائل حیاتی خزر است. ایران ‏مناسب است که تلاش نماید تا ممنوعیت حضور نه فقط در مورد کشتی های جنگی کشورهای دیگر در خزر، ‏بلکه کلا نیروهای مسلح هر کشوری به غیر از پنج کشور مذکور در منطقه خزر در کنوانسیون گنجانده و ثبت ‏شود. ‏


‏13-‏‎ ‎دریای خزر به توجه و عنایت بیشتری در داخل کشور نیاز دارد. بعنوان مثال موارد زیادی است که ‏همچنان می باید در مورد آنان با کشورهای ساحلی دریای خزر به بحث و بررسی نشست. ‏

‏ ‏

موضوعاتی از قبیل رژیم حقوقی دریای خزر، منابع بستر دریا، چگونگی استفاده از آبزیان خزر، محیط ‏زیست، آبهای سرزمینی، خلیج های وابسته به خزر، دهانه رودخانه ها، بنادر، جزایر، خطوط دریایی، کشتی ‏های با سوخت هسته ای، نیروی دریایی کشورهای ساحلی، مسئولیت کشور دارای پرچم، عبور بی ضرر ‏کشتی های بازرگانی و نظامی، حضور زیردریایی کشورهای ساحلی، ضوابط ایمنی، گواهی نامه های سفر ‏دریایی، غرامت ناشی از سفر دریایی و یا خسارت به محیط زیست، منطقه اقتصادی و ضوابط عبور خطوط ‏لوله نفت و گاز از جمله موضوعاتی هستند که در گذشته کمتر در دریای خزر مطرح بودند و اکنون با ‏جانشینی پنچ کشور بجای دو کشور نیاز به روشن سازی این موضوعات بیش از گذشته بچشم می خورد.‏

‏ ‏

‏14-‏‎ ‎و بالاخره مسیر فشارهای کشورهای غربی برای متوقف نمودن فعالیت های هسته ای ایران به سمت ‏تحریم های مالی و سیاسی پیش می رود. بعید نیست که اعمال چنین تحریم هایی که اکنون نسبتا حمایت ‏شورای امنیت را نیز با خود دارد علیه ایران شروع شود. در این حالت ایران نیاز به روش ها و همچنین ‏مسیرهای جدید برای ارتباطات اقتصادی و سیاسی خود دارد. خزر و همسایگان آن یکی از این مسیر هاست

منبع: سایت دیپلوماسی ایران