جشنواره♦ گفت وگو

نویسنده
بهرام تقوی

robertochollib.jpg

روبرتوچولی که نخستین بار3 سال پیش در تهران حضور یافت امسال با دو نمایش مرگ دانتون و شاه لیر به جشنواره بین المللی تئاتر فجر آمده است. هنرروز درتهرانت پای حرف های اونشسته است.

تئاتر سیاسی روز

وقتی سالها پیش از ایران برای حضور در جشنواره دعوت شدید چقدر طول کشید که برای این سفر تصمیم بگیرید و چه ذهنیتی نسبت به ایران داشتید؟

ما نمی خواستیم ابتدا در فستیوال شرکت کنیم. اختلاف نظرهایی نیز در این ارتباط میان اعضای گروه بود. چون شایعات زیادی درباره وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران وجود داشت. این مواردی بود که روزنامه های ما درباره آن صحبت کرده و می کنند. اما بالاخره بعد از مشورت و همفکری تصمیم گرفتیم حرکت کنیم. به هر صورت آمدیم.

چقدر موفق شدید خود را با امکانات موجود در سالن های ما وفق دهید؟

مسلما امکانات فنی در ایران مانند کشور آلمان کامل نیست ولی انسان ها بیشتر در نظر گرفته شده اند و از خلاقیت ها بیشتر استفاده می شود. کارها به هر صورت پیش می رود. باید بپذیریم که وقتی قرار است یک کار هنری انجام دهیم، نباید از محدودیت ها بترسیم. اگر قرار باشد کمبودها مانع فعالیت ما شود اتفاق خوبی نیست. بطور مثال در سالن چهارسو وقتی بازیگر صحبت می کند صدای او در کف سالن می نشیند بنابراین باید خیلی بلند صحبت کند اما در هر صورت ما تلاش کردیم با امکانات هماهنگ شویم و میهمان نوازی ایرانی ها برایمان کار راحت کرد. آنچه از مدت حضورم در ایران فهمیدم این بود که در ایران گویا تئاتر به تازگی راهش را آغاز کرده است. همچنین برای من سعادتی بود که بتوانم تئاترهای ایرانی زیادی را در اصفهان ببینم. در اصفهان هم امکانات زیادی وجود نداشت بر همین اساس فکر می کنم طی 20 سال اخیر در اصفهان هم به تئاتر به صورت جدی پرداخته نشده است

پرداختن به اسطوره هاچقدر به خودی خود برای شما ارزشمند است و تا چه حد تلاش می کنید به اسطوره ها رنگ امروزی بدهید؟

اوایل که کارم را شروع کرده‌ بودم بیشتر بر این اعتقاد بودم که بتوانم دیدگاه مستقیم سیاسی داشته باشم. در واقع به نوعی از تئاتر که فعالیت‌های سیاسی روز را نشان دهد، معتقدم. بعد از چند سال نظرم به این سمت سوق داده شد که بتوانم موارد و موضوعات را از دل سوژه‌ها بیرون بیاورم و به آن بپردازم.

آیا در حال حاضر این دید سیاسی تعدیل شده است؟

بله. الان نمایشی دارم که براساس رمانی از فلیپ هاوارد نوشته شده با عنوان “جوانی بدون خدا”. موضوع این نمایش به آغاز دوره نازی برمی‌گردد. نمایش به رابطه معلم و دانش‌آموزانش می‌پردازد. وجدان اخلاقی معلم مورد بررسی قرار می‌گیرد و نقش او که می‌تواند از بروز مسایل جنایی جلوگیری کند. اما نمایش دیگری که دارای بن‌مایه‌های سیاسی است، درباره انقلاب فرانسه و مرگ دانتون است.

شما در آلمان گهگاه کار کودک هم می کنید.گویا در گروه شما تقسیم‌بندی خاصی نسبت به اجرای نمایش‌های گروه کودک و نوجوان یا بزرگسال وجود ندارد.یعنی به عنوان مثال تاکید خاصی روی اجرای نمایش‌های بزرگسال ندارید. چرا؟

مطمئناً تقسیم‌بندی خاصی در گروه داریم. مثلاً نمایش مرگ دانتون مخصوص بزرگسالان است. مواردی هست که نمایش‌هایی مخصوص افراد مسن و کودکان داریم. جوانان معمولاً نمی‌خواهند با دوران کودکی و بزرگسالی رابطه برقرار کنند. بنابراین برای آنان هم نمایش‌های خاصی تدارک می‌بینیم.


با توجه به حجم فعالیت‌هایتان سالن خاصی در اختیار دارید؟

بله. ما یک سالن تئاتر خاص خودمان داریم. سالن‌ ما حمام قدیمی است که در قرن نوزدهم ساخته شده و بسیار زیباست. این امکان به وجود آمد که ما از آن استفاده کنیم. در واقع می‌توانیم صحنه را آن طور که می‌خواهیم طراحی کنیم. برای این منظور نیز ابتدا تعداد تماشاگران را در نظر می‌گیریم و بعد سالن را طراحی می‌کنیم.

آیا شما به طور خصوصی فعالیت می‌کنید؟

بله. ما یک کمپانی تئاتر هستیم و از طرف دولت استخدام نشده‌ایم. ما به عنوان یک گروه تئاتر آزاد هم از سوی استان و هم از سوی دولت کمک هزینه دریافت می‌کنیم اما هیچ قراردادی با دولت نداریم، به همین دلیل نمی‌توانند به ما فشار بیاورند. ما امکانات زیادی در اختیار داریم و آن طور که بخواهیم فعالیت می‌کنیم. مواردی پیش می‌آید که دولت می‌تواند تمام تئاترها را ببندد و اگر همه تئاترها دولتی باشند فاجعه پیش می‌آید. در تئاترهای دولتی مدیر یک تئاتر اگر پیش رفتی نداشته باشد پس از هفت سال عوض می‌شود. اما در تئاتر خصوصی وضع به گونه دیگری است. ما می‌توانیم مسایل سیاسی روز را مطرح کنیم. برهمین اساس گردهمایی‌هایی در تئاتر برگزار می‌کنیم و به مسایل مختلفی از جلمه ایران و… می‌پردازیم.

چگونه است که شما سالن تئاتر خصوصی دارید ولی از دولت کمک می‌گیرید؟

این وظیفه دولت نیست که کمک کند، بلکه اگر شما کیفیت بالایی در کارتان داشته باشید، دولت چاره‌ای جز کمک به شما ندارد. در عین حال تئاتر ما شهرتی بدست آورده و دولت به ناچار به ما کمک می‌کند.

پس تعداد کمپانی‌ها در آلمان نباید زیاد باشد.

بله زیاد نیست. خیلی از تئاترها آنقدر پول در نمی‌آورند که بتوانند گروهی تشکیل دهند. البته در آلمان برای تئاتر اهمیت زیادی قایل هستند.

آیا نمایش‌های ایرانی جشنواره فجر را دید‌ه‌اید؟

فقط موفق شدم نمایش رستم وسهراب را ببینم. که زیاد هم خوشم نیامد.

چرا؟

این نوع کار برای من جالب نیست. جالب این بود که کارگردان می‌توانست نیرو و انرژی زنان را بیشتر نشان دهد. در نمایش فکری بود ولی این فکر به عمل نزدیک نشده بود. البته مطمئناً این کار در اروپا از یک فستیوال به فستیوال دیگر راه پیدا می‌کند چون کلیشه‌ است.

بازیگران ایرانی را در‌ آن نمایش چطور دیدید؟

من به سختی بازی آنان را دیدم چون نمی‌شد رابطه احساسی با تماشاگران برقرار کنند.

قصد ندارید کاری را از ایران انتخاب کنید تا در آلمان اجرا شود؟

سال قبل دو نمایش “سرخاب” و “می‌بوسمت و اشک” را به آلمان دعوت کردیم. ولی فعلا روز اول است و فرصت زیادی مانده است.