گپ♦ سینمای ایران

نویسنده
آرتینا وحید

گپی زده ایم با دو کارگردان از نسل گذشته و امروز سینمای ایران: محمد رضا اصلانی مستن ساز صاحب نام قدیمی و مهرداد فرید که از روزنامه سلام نقد نویسی را شروع کرد وحالا فیلم ساز شده است.

aslanib.jpg

حرف های محمد رضا اصلانی

روایت مدرن شرقی

آقای اصلانی، درباره سوژه مستند “خاطرات یک هفتاد و پنج ساله” و ساختار سینمایی آن بگویید.

“خاطرات یک هفتاده پنج ساله”، یک مستند هفتاد و پنج دقیقه ای است که درباره تاریخچه بانک ملی به سفارش این بانک ساخته شده است. این فیلم مستند داستانی است و بایک روایت مدرن شرقی با نگاه به نهضت اجتماعی سیاسی دوران مشروطه بایک داستان تودرتو چگونگی گشایش بانک ملی درایران راتصویر می کند.

فیلم سفارشی است. این موضوع را چگونه پرداخت کردید تا باعث خستگی تماشاگر نشود؟

سعی کردم یک مستند گزارشی نسازم وسعی کردم با پرداختن شورش مردم ایران دربرابر انگلیس وروسیه به عنوان قدرتهای اقتصادی آن زمان وتصویر جنگ اقتصادی دولت با حمایت ملت کشش وجاذبه های دراماتیک در فیلم ایجاد کنم.

فکرمی کنید چه چیز این فیلم می تواند برای تماشاگر جذاب و دیدنی باشد؟

تماشای گوشه ای از تاریخ ایران درزمان مظفرالدین شاه ، محمدعلی شاه واحمدشاه که که زمان کودتای مجلس اول وشروع مجلس دوم وتشکیل وافتتاح بانک ملی رادرخوددارد می تواند 75 دقیقه تماشای فیلم را برای مخاطب جذاب کند.

در باره نمایش دوازده مستند بلند ونیمه بلند درجشنواره امسال برای اولین بارچه فکر می کنید؟

تا امروز سینمای مستند یک سینمای حاشیه ای درکشور ما بوده است واختصاص یک بخش رقابتی به فیلمهای مستند بلنددرجشنواره نشانه ای از پی بردن نسل جدید به اهمیت سینمای مستند است.

آیا می توان این جریان را یک اتفاق درسینمای مستند دانست که درنهایت به اکران فیلمهای مستند بلند درایران بینجامد؟

بله. نسل جدید سینمای مستند را یک بخش جدی درسینما دیده ومستند در سایه این نگاه خودش را برای اکران آماده کرده است.

چه راههایی برای موفقیت سینمای مستند دراکران پیشنهاد پیشنهاد می کنید؟

امروز سینمای مستند دردنیا به داستان پردازی نزدیک می شود. چراکه مستندهای سرراست و، گزارشی وخبری که مورد پسند شبکه های تلویزیونی است فاقد جاذبه های دراماتیک لازم برای جذب مخاطب است واتفاقا فیلمهای بلند مستند بااین رویکرد توانسته اند بیش از سینمای داستانی مخاطب جذب کنند. زیرا تماشاگران امروز سینمای داستان پرداز نیز علاقه زیادی به تماشای داستانهای تکراری نمی دهند وهمین امراست که سینمای آمریکا را به سمت سینمای داستانی وبنا شده برپایه تفکرات فلسفی سوق داده است. سینمای آمریکا حتی فیلمهای حادثه ای خود را رنگ وبوی فلسفی می دهد. به هرحال سینمای مستند دردنیا دگرگون شده ونشان داده است که با درام پردازی می تواند جماعت متفکر سینما رااغناکند این اتفاق برای مستندهای ایرانی بیش از هر مستند دیگری ممکن است. زیرا براساس سوژه های خاص وویژه ای که درکشورمان برای تولید مستند داریم می توان مستند های خوب ودراماتیک ساخت.

از دگرگونی درسینمای مستند صحبت کردید. جنبه های این دگرگونی را توضیح دهید.

مخاطبان عام امروز سینمای ما قشر تحصیلکرده جامعه هستند چراکه امروزتعدادافراد تحصیلکرده درجوامع اکثریت هستند واین اکثریت زمانی که درجایگاه مخاطب سینما مطرح می شوند دیگر به تماشای داستانی عشقی تکراری علاقه نشان نمی دهند اما مستندهاس جوی ودرام پرداز بریا آنها جالب است واستقبال مخاطب از مستندهای خارجی “رژه پنگوئن ها”، “یک حقیقت انکارناپذیر”و مستند های مایکل مور موید این ادعاست.

دراین شرایط مستند سازان ما باید چه کنند؟

دراین شرایط اگر مستندهای ایرانی به روایتگری وداستان پردازی نزدیک نشوند به زودی روز مرگ مستندهای ایرانی می رسد واما در مقابل مستند سازان می توانند با روایت مدرن مستندات تاریخی وعلمی امروز سینما را که با پست مدرنیته روبرو است به سینمای خود علاقمند کنند.

فاصله مستند سازان ما با تولیدکنندگان خارجی چه میزان است؟

مستند سازان ما چندان عقب نیستند. اما می توانند با درایت و تفکر و جدی گرفتن ساخت مستند دراین عرصه پیشرو نیز باشند.

فکر می کنید فرهنگ تماشای فیلم مستند درایران به درستی جای خواهد گرفت؟

اگر مطالعات مخاطب شناسی دراین زمینه به خوبی صورت گیرد حتما این جنبه از سینمای مستند که می گویید شکل خواد گرفت. عرصه های فرهنگی تنها جایی است که کشور ما درآن جهان سومی نیست. حتی می توان گفت که ما یکی ازبزرگترین منطقه های فرهنگی جهان هستیم.

mehrdadfarbodb.jpg

حرف های مهر داد فرید

فیلم تماشاگران جدی

موضوع فیلم “آرامش درمیان مردگان” چیست؟

داستان زنی است که همه عمرخود را در قبرستان و میان مردگان و به دور از مردم سپری کرده است. درست روزی که تصمیم می گیرد به شهربرود و با مردم زندگی کند می میرد و از این تصمیم بازمی ماند و به این ترتیب شخصیت اصلی فیلم به میان مردگان باز می گردد.

این فیلم در راستای سینمای معناگرا قرار دارد؟

بله. فضای فیلم معناگرا است و فیلم با تکیه بر مفاهیم معنوی ساخته شده است.

از چه زمانی ساخت فیلم را شروع کردید و از شرایط ساخت فیلم اول بگویید؟

من از ابتدای تابستان گذشته ساخت این فیلم را شروع کرده و وباتوجه به شروع به موقع تولید فیلم مشکلی برایم پیش نیامد و اتفاقا درزمان موعد وبه راحتی به جشنواره رسیدیم.

ایده اصلی آن از کی درشما به وجود آمد؟

ایده اصلی آن مربوط به سال 81 است و که آن زمان چند باربازنویسی واصلاح شده است. تولید این فیلم از خرداد ماه 84 شروع شد وتا اواخر بهار به طول انجامید.

استقبال تماشاگران درآینده را از فیلمتان چگونه پیش بینی می کنید؟

این فیلم برای تماشاگران جدی سینمایی که توقع زیادی از سینما دارند ساخته شده است. بنابراین اگر توضیع مناسبی داشته باشد حتما از استقبال بالایی برخوردار خواهد بود.

“تماشاگران جدی” چه کسانی هستند؟

تماشاگرانی که دراین سالها با دلخوری سینما را ترک کرده اند ومیزان رشد وتعالی لازم را درخود با دیدن فیلمها احساس نکرده اند وجز با دیدن فیلمهای مناسب حاضر باآشتی با سینما نیستند.

گلاب آدینه مستعان درفیلمتان یکی از بازیهای متوسط خود را ارائه داد. فکر نمی کنید از بازیگری با چنین قابلیتهای فراوان وتوانمند می توانستید بهتر از اینها بهره برید؟

من با نظر شما موافق نیستم. ببینید شما ممکن است در کارهای قبلی ایشان بازیهای پر انرژی و اکتیوی را دیده باشید و با این زمینه به سراغ بازی ایشان در فیلم من آمده باشید. ولی خانم آدینه همان چیزی را به اجرا درآوردند که من ازشان خواستم. چهارچوب بازی ایشان در فیلم من باید همینقدر که دیدید می بود. شاید ارائه بازی بیشتری ازطرف ایشان نه تنها به روند فیلم کمک نمی کرد که حتی باعث ضربه هم می شد. درهر حال خانم آدینه بسیار بازیگر سخت گیری در ارائه کارهایشان هستند واتفاقا نظر خودشان درمورد بازی درفیلم من هم همان چیزی است که الان من به شما گفتم.

درباره فیلمهایی که تاکنون ساخته اید بگویید.

مستند “دو راهی” را در سال 80 و مستند “بچه های افغان” را درسال 81 ساختم که دومی برنده جایزه زیتون طلایی از جشنواره ژاپن و برنده بهترین فیلم ازنگاه مردم درجشنواره انگلیس شد وبرنده بهترین فیلم مستند درجشنواره کیش درسال 82 شد. همچنین مستند “مسابقه نقاشی” را درسال 82 ساختم که درخانه فرهنگ های جهانی برلین در سال2004 و جشنواره فیلم کودک و نوجوان درسال 82 درتهران اکران شد. “صدای پای آب” نیز از دیگر فیلمهای مستند من بود.

درباره حضور پررنگ فیلم اولی ها درجشنواره بیست و پنجم چه نظری دارید؟

وظیفه اصلی این جشنواره ها یافتن و معرفی استعدادهای درخشان عرصه فیلمسازی است. به جزبا حضور درجشنواره فیلم فجراین امکان برای ما ایرانیها وجود ندارد. درجشنواره امسال حضور پیشکسوتان کمرنگتر از سالهای پیش است واین زمینه لازم برای حضور فیلم اولی ها را فراهم کرده است. به هرحال تولید زیادی از فیلمهای بلند از کارگردانان تازه کار درزمینه تولید فیلم هم یکی دیگر از عوامل اصلی ایجاد این بخش بوده است.

برنامه بعدی شمادرعرصه سینما چیست؟

مطالعه و تلاش بیشتر برای کسب تجارب قوی تر.