گزارش ♦ نمایش

نویسنده
نفیسه مطلق آزاد

‏”پرده”‏‎ ‎نام نمایشی است که این روزها در نپتون تئاتر هالیفکس کانادا در حال اجراست و منقدان کانادائی از آن استقبال ‏کرده اند. این نمایش برداشتی از کتاب “خانوم” اثر مسعود بهنود، روزنامه نگار و نویسنده ایرانی است که به ‏کارگردانی شاهین صیادی، به زبان انگلیسی در شهرهای کانادا روی پرده رفته است. نگاهی داریم به این نمایش و ‏کتاب منبع اقتباس آن…‏

‏ ‏

veil1.jpg

‎ ‎پرده رازآلود ایرانی در کانادا‏‎ ‎

‏”پرده”‏‎ ‎نام نمایشی است که از سوی گروه کانادایی “وان لایت” آماده شده و این روزها در نپتون تئاتر هالیفکس کانادا ‏در حال اجراست و قرار است روز ۲۸ نوامبر برای ده شب در هاربر فرونت سنتر تورنتو نیز بر روی صحنه رود.‏

پرده برداشتی از کتاب “خانوم” مسعود بهنود، روزنامه نگار و نویسنده ایرانی است به کارگردانی شاهین صیادی ‏دانش آموخته تئاتر، به زبان انگلیسی در شهرهای کانادا روی پرده رفته و می رود. این نمایش با استفاده از جلوه های ‏صوت و نور به همراه ترانه های فولکلوریک ایران فرمی دیگر به کار بخشیده که منقدان کانادائی از آن استقبال کرده ‏اند.‏

خانوم با ترجمه سارا فیلپس اوایل سال آینده به زبان انگلیسی در لندن منتشر شود.شاهن صیادی در باره ویژگی های ‏داستان خانوم که وی را به تهیه نمایش از آن ترغیب کرده می گوید: خانوم برای من دو ویژگی مهم داشت نخست کمبود ‏حضور نگاه زن شرقی در غرب بود که خانوم این نگاه را ایجاد می کند و دوم تصمیمی بود که خانوم برای ادامه ‏زندگی و اتمام آن در سرزمین مادری اش گرفت.‏

veil2.jpg

دلیل انتخاب این نام به گفته صیادی 42 ساله نمایش “پرده”‏‎(the veil)‎‏ که دوسال صرف آماده سازی آن شده این بود که ‏‏”داستان خانوم برای من داستان پوششها و مرزهاست، داستان زنی تنهاست که با کشیدن پرده ای دور خود زنده می ‏ماند و زندگی می کند وشاید اگر این پرده ها و مرزها به دور او نبود او زنده و سالم نمی ماند.“‏

به عقیده صیادی همه آدمها برای خود مرزهایی دارند که بدون آنها تمامیت انسانی شان در معرض خطر قرار خواهد ‏گرفت و خانوم با حفظ این مرزها زنده ماند. او هم چنین دومین دلیل انتخاب نام پرده را رازهای انسانی ذکر می ‏کند:“همه انسانها برای خود رازی دارند و فکر نمی کنم که انسانی بدون راز وجود داشته باشد.خانوم قصه ما هم جدا از ‏این مسئله نیست.همه ما رازهایمان را می پوشانیم پوششهایی شخصی که اسباب دوام و استقامت می می شود درست مثل ‏خانوم قصه “خانوم”.‏

‎ ‎خانوم در لندن‎ ‎

هم زمان با اجرای نمایش خانوم روی صحنه، شمارش معکوس برای انتشار این کتاب به زبان انگلیسی نیز آغاز شده ‏است و به گفته سارا فیلیپس مترجم آن، دراوایل سال آینده میلادی “خانوم” روانه بازار کتاب لندن خواهد شد. به گفته ‏فیلیپس ترجمه و ویراستاری کتاب خانوم به زبان انگلیسی پس ازیک سال به پایان رسیده است و اکنون مراحل ‏مقدماتی انتشار را می گذراند.‏

این مترجم ایرانی الاصل در بیان دلایل وهدف خود برای انتخاب “خانوم” جهت ترجمه می گوید:‏‎ ‎‏”هدف من از ترجمه ‏این کتاب، در وهله اول آگاهی دادن به فرزندانم بوده است. آن ها که در انگلستان و از پدری انگلیسی و مادری ‏ایرانی به دنیا آمده اند.” ‏

به نظرفیلیپس خواندن کتاب “خانوم” معرفی کاملی از ایران به فرزندان او و البته هم سن وسالان خودش می دهد: ‏‏”این ترجمه به نظرم برای هم سن و سال های خودم که در دهه 1970 در غرب به مدرسه و دبیرستان می رفتند مفید ‏خواهد بود زیرا تا آن جا که من می دانم بیشترشان فقط راجع به شاه، انقلاب و ایران بعد از انقلاب شنیده اند.“‏

او می خواهد با ترجمه این کتاب به غربی ها تصویری دلچسب از ایران بدهد: “متاسفانه تصویر ایجاد شده ازما ایرانیان ‏در ذهن مردم عادی غرب تصویرچندان جذابی نیست، پس نمی توان ایرانی بود، درغرب زندگی کرد و شاهد این سوء ‏تفاهم بود و کاری نکرد.” ‏

فیلیپس که نگرانی اش از ایجاد تصویری غلط از ایران در ذهن فرزندانش را نمی تواند نادیده بگیرد معتقد است رسانه ‏های غربی بدترین تصویر ممکن را از ایران نقاشی می کنند اگرچه به همت برخی از روشنفکران و هنرمندان ایرانی ‏تلاش شده است که تصویر واقعی جامعه ای با فرهنگ در ذهن غربی ها و اصولا مردم جهان ترسیم شود؛مردمی ‏خوشرو با فرهنگی غنی.‏

veil3.jpg

فیلیپس ترجمه کتاب “امینه” رمان دیگری از مسعود بهنود را که داستان مادربزرگ قجرها و زندگی پرماجرایش است ‏را نیز در دست ترجمه دارد. به نظر قیلیپس بهنود با نوشتن “خانوم” گویی ما را به سفری عمیق، به ایران قرن نوزده ‏می برد. او داستان “خانوم” را گویای رسم و رسوم ایرانی در تولد، ازدواج و مرگ می داند ومی گوید: “به نظر من، ‏داستان خانوم، برخلاف آنچه که برخی تصور دارند (خانوم یک زن سرکش)، داستانیست از رنج تحمیل شده به آدمی ‏بخاطر سنت ها و همین طور به دلیل رویداد های جهانی خارج از کنترل آن ها. رویدادها برای او تصمیم می گیرند، ‏گویی آدمی بازمانده ای از یک سانحه دریایی است و به همراه امواج دریا به این طرف و آن طرف کشیده می شود و او ‏مدام به جستجوی خشکی می ماند. ثبات و آرامش عمر کوتاهی داشته و سرنوشت حکمران سنگدلی است. اما در ضمن ‏در این قصه به ظرفیت غریب انسانها در مقابله با درد پی می بریم و مقاومت او در مقابل مشکلات و کماکان ادامه به ‏زندگی علی رغم بدلگامی های سرنوشتش.‏

فیلیپس خانوم را به خاطر درسی که به وی آموخته دوست دارد و معتقد است: “شاید کسانی فکر کنند افراد مرفه در ‏اقصی نقاط دنیا از رنج و درد بویی نمی برند ولی با این قصه در می یابیم که که رنگ رنج تغییر می کند اما درد ‏همچنان درد می ماند و حفظ آبرو مشکلات را دوچندان می کند.“‏

‎ ‎خانوم قصه ای که باید باور کرد‎ ‎

‏”خانوم” دومین رمان بلند مسعود بهنود است که ازسال ۱۳۸۱ تاکنون ده بار تجدید چاپ شده است. “خانوم” دختر ‏کوچک رمان بهنودکه در پایان داستان زنی است سالخورده یکی از نوادگان مظفرالدین شاه قاجار است که در اندرونی ‏بزرگ شد ه است و با مسایل عجیبی دست و پنجه نرم می کند. زمانی به قافله محمدعلی شاه پادشاه مغضوب و خلع شده ‏سپرده می شود که برای تبعید به ترکیه می رفت وزمانی همراه خانواده آخرین خلیفه عثمانی راه به جنوب فرانسه می ‏برد. ‏

‏”خانوم” زمانی به هیئت راهبه ای در کلیسا در می آید، پرستار می شود و گاه خیال تحصیل در رشته پزشکی به سرش ‏می زند هرچند که فرانسه پر هیاهو باز هم اور ابه علقه قدیمی اش ادبیات باز می گرداند. در نهایت پس از طی فراز و ‏فرودهای بسیار زنی می شود که گویی در هر جای جهان تکه ای از خاطرات خود را به درختی بسته است. رمان ‏‏”خانوم” اگرچه داستانی است از زنی تنها و مقاوم اما قصه ای است که به گفته نویسنده اش باید آن را باورکرد.‏