سایه محاسبات انتخاباتی بر اقتصاد

نویسنده

ناصر ایرانی

اگر سخنان رییس جمهور قبل از عزیمت به حج را جدی تلقی کنیم، به دست می آید که شتاب تورم در یک ‏سال گذشته ناشی از نقش چک‌پول، افزایش تورم در خارج، افزایش 20 تومانی بنزین یا سهمیه‌بندی آن و ‏بالاخره تورم انتظاری ( نقش اطلاع رسانی مطبوعات در افزایش تورم ) است. این ها، تماما استدلال هایی ‏هستند که در روزهای پس از بیان اظهارات احمدی نژاد، مورد تردید جدی صاحب نظان قرار گرفته اند.‏

‎ ‎انتقال تورم خارج به داخل‎ ‎

محمود احمدی نژاد در سخنان خود یکی از محورهای اصلی شتاب تورم را افزایش تورم در خارج دانست. اما ‏برخی ناظران پرسیده اند آیا دراقتصاد کلان دولت نهم، واردات، از محورهای اصلی بوده که اکنون تورم ‏جهانی با افزایش واردات به ایران منتقل شده است؟ آنان خواستار روشن شدن این نکته شده اند که با توجه به ‏این سوال برفرض صحت تحلیل اقتصادی رییس جمهور، سهم تورم جهانی در تورم داخلی تا چه اندازه است ‏وچرا این موضوع در سخنان رییس جمهور درقالب اعداد وارقام بیان نشده است.‏

با این همه رییس جمهور اشاره ای به نحوه استفاده از درآمدهای نفتی نکرده است. در گذشته، برخی از ‏مسئولان اقتصادی سابق، پرسیده بودند که برسر150 میلیارد دلار درآمد نفتی چه آمده است؟ با وجود آن که ‏این سوال زمانی مهمترین مساله افکار عمومی ایران را تشکلیل می داد اما تا کنون در این باره از سوی ‏مسئولان، پاسخ قانع کننده ای ارائه نشده است. این در حالی است که اقتصاد دانان کشور در باره شیوه هزینه ‏کردن در آمدهای نفتی تحت عناوین اخطارهای لازم را داده بودند، با این همه رییس جمهور تورم موجود را ‏تنها به عوامل بیرونی نسبت داده ودرباره سیاست های متخذه دولت مردان سکوت می کند.‏

چندی پیش پژوهشکده وزارت اقتصاد ودارایی گزارشی را منتشر کرد زیر عنوان “استفاده نادرست جمهوری ‏اسلامی از درآمدهای نفتی”. نویسندگان گزارش تاکید کرده بودند “صدورنفت وسرمایه های زیرزمینی به ‏صورت نفت خام موجب محدود ماندن ظرفیت اقتصاد داخلی و انتقال ارزش افزوده بالقوه آن به اقتصاد های ‏خارجی می شود.” در همان گزارش برمخاطرات ناشی از وابستگی به نفت تاکید شده بود. افزایش وابستگی ‏به درآمدهای نفتی توسط بخش پژوهش های مجلس شورای اسلامی نیز مورد توجه قرارگرفته بود. مجموع ‏گزارش ها براین نگرانی صحه گذاشته بودند که وابستگی به درآمد های نفتی و به ویژه تاکید برآوردن این ‏درآمدها برسرسفره های مردم می تواند فرآیندانتقال شوک های بیرونی به اقتصاد ملی، گستردگی حجم دولت و ‏وابستگی شدید آن به نفت، شدت گرفتن تمرکزگرایی و… را تسریع کند. چنین تجربه ای پس ازشوک نفتی ‏‏1973 میلادی و سرازیر شدن درآمدهای نفتی به اقتصاد ایران وجود داشت. گشودن دروازه های کشور بر ‏انبوه واردات، حتی به بهای درهم شکستن واحدهای تولید ملی، مهمترین اهرم مورد استفاده دولت نهم ‏درمبارزه با تورم بوده است. ‏

اخیرا، اوجگیری واردات، منجر به آن شده بود که محمد جهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی در نامه ای به ‏رییس جمهوری، با طرح شکوه های خود، از جمله از افزایش واردات بی رویه و “دیگر تصمیم های مغایر با ‏تولید ملی در بخش بازرگانی” اظهار نگرانی کند. هر چند سید حمید حسینی عضو هیات اتاق بازرگانی تهران ‏عنوان کرده بود که آقای جهرمی، خود از تدوین کنندگان چنین سیاست هایی بوده است اما دولت نهم با حذف ‏تقریبا همه پروژه های اصلاحی و روی آورن به یک سیاست نفتی، دروازه های کشور را تا آن جا بر روی ‏بازار خارجی گشوده است که برپایه برخی پیش بینی ها، حجم واردات کالاها و خدمات در سال جاری ‏خورشیدی ممکن است به 65 میلیارد دلار برسد. آمار بانک مرکزی حاکی از آن است که حجم نقدینگی کشور ‏در سال جاری، ۴۰ در صد افزایش می یابد. در این شرایط، دولت نهم که نمی تواند جلو رشد نقدینگی را سد ‏کند، به واردات انبوه روی می آورد تا جلو شتاب باز هم بیشتر تورم را بگیرد.‏

ناظران سیاسی می گویند که محاسبات انتخاباتی با توجه به نزدیک شدن انتخابات مجلس هشتم نیز طبعا دولت ‏را وادار کرده از راه گسترش واردات، ضمن جلوگیری از افزایش باز هم بیشتر قیمت ها، به بازارها ظاهری ‏پر رونق ببخشد، اقدامی که البته به زیان تولید کنندگان داخلی تمام شده وآن ها را به نابودی می کشاند. همین ‏ناظران از سوی دیگر معتقدند که دولت نهم از ماهیت تورمی درآمد های نفتی که به بازار سرریز می شود، ‏به خوبی آگاه نیست زیرا ماهیت تورمی درآمدهای نفتی، آن جا خطرساز می شوند که دولت از درک میزان ‏سود بر اساس تولید غافل باشد. بیژن نامدار زنگنه معتقد است که برای دستیابی به سود 180 میلیارد دلاری، ‏اقتصاد کشورباید به بیش از 800 میلیارد دلار اضافه تولید دست یافته باشد. این جمله تاکید بر این موضوع ‏دارد که درآمد کلان نفتی 150 میلیارد دلاری دوسال گذشته، که بخش مهمی از آن بر شانه های تجارت ‏خارجی نشست، بدون آن که از سازوکارهای تولیدی برخوردار باشد، قادر بوده ساختارهای نوپای تولیدی، ‏وطبقات ناشی از آن را در معرض نابودی وبی نظمی وانحطاط کامل قرار دهد. ‏

‎ ‎نقش مطبوعات در افزایش تورم‎ ‎

اشاره به نقش مطبوعات در ایجاد تورم نیز ازآن دست از دلایل در سخنان رییس جمهور است که مورد تردید ‏جدی قرار گرفته اند. محمد عطریان فر در سمینار دو روزه انجمن صنفی روزنامه نگاران که برای ارتقاء ‏روزنامه نگاری درغرب و جنوب آسیا برگزار شده بود، بر اساس یافته های علمی عنوان کرد که 75 تا 80 ‏درصد قدرت تاثیرگذاری رسانه ها، در اختیار رسانه ملی یعنی صدا وسیما است که دائما از طرح های دولت ‏حمایت می کند. در میان رسانه های مکتوب نیز تا 15 درصد تاثیرگذاری، در اختیار روزنامه های دولتی ‏چون همشهری، ایران، و جام جم است و از میان 5 درصد باقیمانده از رسانه های مکتوب، به نظر می رسد ‏که تنها یک درصد به مواضع انتقادی روی آورده اند که آنان نیز هراز چندگاهی به صورت دست جمعی ‏تعطیل می شوند.وی در ادامه سخنان خود افزود که با این همه این یک درصد مواضع انتقادی چرا تحمل نمی ‏شود؟ اما تاکید رییس جمهور بر تورم زا بودن برخی مواضع روزنامه ها این سوال را مطرح می سازد که ‏انتقادهای یک درصدی چند روزنامه داخلی چگونه قادراست انتظار تورمی در 50 میلیون نفر بو جود ‏بیاورنددر صورتی که تیراژ این دست از روزنامه ها روی هم رفته به سختی به مرز200 هزار تیراژ می ‏رسد ؟ ‏