بودجه تلویزیون را زیاد کنید تا آنتن‌فروشی نکند

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» دفاع عضو شورای نظارت بر صداوسیما از رویه این سازمان

“آنتن‌فروشی”؛ این اصطلاحی است که گفته می‌شود در دستور کار تلویزیون قرار گرفته و چندی است در مذمت رویه صدا و سیما از آن استفاده می‌شود. موارد استناد هم بسیار است؛ از حضور پررنگ و حتی بیش‌از حد اسپانسرها در سریال‌ها و برنامه‌های شبکه‌های مختلف تلویزیونی گرفته تا تازه ترین ابتکار که پخش زنده یک برنامه مناسبتی ماه رمضان، تبلیغات در پوششی از مفاهیم مذهبی ارائه شده. با بالاگرفتن انتقادات رسانه‌ای و کاربران فضای مجازی از این رویکرد تلویزیون، حالا نایب رییس شورای نظارت بر صداوسیما در مقام دفاع برآمده و گفته است که این سازمان تمایلی به آنتن‌فروشی ندارد اما چون دولت، بودجه کمی برای آن درنظر گرفته، چاره‌ای جز این ندارد.

سید رمضان شجاعی کیاسری، سهمیه مجلس در شورای نظارت بر صداوسیما و نایب رئیس این شوراست. او با دفاع از عملکرد صدا و سیما گفته است: “قطعا خود صداوسیما به پخش انبوهی از آگهی‌ها تمایلی ندارد اما این کار را انجام می‌دهد چون دو سوم از بودجه این سازمان با آگهی‌ها و تبلیغات بازرگانی پیوند خورده است.”

شجاعی همچنین توضیح داده است: “تنها یک سوم از هزینه‌های سازمان از طریق دولت برآورد می‌شود و این سازمان مجبور است به نحوی هزینه‌هایش را اداره کند. شاید یک راه حل این باشد که به دلیل اینکه سازمان صداوسیما یک رسانه ملی است نوعی نگاه فراقوه‌ای به آن بشود و اعتباری برای آن از طرف قوا تامین شود تا برای تامین هزینه‌های خود مجبور به آنتن فروشی نباشد.”

این نماینده مجلس گفته که مجلس نهایتا می‌تواند 5 درصد در لایجه بودجه صدا و سیما تغییر ایجاد کند و این دولت است که باید بودجه این سازمان را تغییر بدهد. او در مقابل این سوال که چطور دولت که هیچ نظارت و اختیاری نسبت به صدا و سیما ندارد، باید تامین کننده اصلی بودجه این سازمان باشد، پاسخ روشنی نداده و گفته که صدا و سیما هم مانند وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و علوم است که درآمدی ندارد، بنابراین دولت باید دو سوم هزینه‌های سازمان صداوسیما را بدهد تا سازمانی با این وسعت بتواند هزینه‌های خود را اداره کند.

یکی دیگر از انتقادات روزهای اخیر نسبت به صدا و سیما، کپی کردن سریال آمریکایی “خانواده مدرن” در سریال “هفت‌سنگ” شبکه سوم است که حتی در رسانه‌های خارجی هم بازتاب پیدا کرده است. البته این اولین کپی‌کاری صدا و سیما بدون ذکر منبع نبود، اما کار آنقدر بالا گرفت که پرونده این سریال به شورای نظارت بر عملکرد صدا و سیما رفت و حتی پیش‌بینی شده بود که ممکن است پخش این سریال متوقف شود. کمیسیون فرهنگی مجلس هم به موضوع ورود کرد و خواستار توضیح مدیران صدا و سیما شد.

اما سید رمضان شجاعی کیاسری در این مورد هم مدافع صدا و سیما است و حتی از رسانه‌ها انتقاد کرده، چرا که معتقد است: “ دست‌هایی پشت پرده است و رسانه‌ها به خاطر مشکلی که با صداوسیما دارند اینگونه پیش رفتند. درصورتی که خود ما برنامه‌ها را رصد می‌کنیم و اگر برنامه‌ای از نظر محتوایی اشکالی به فرهنگ و هنر ما وارد کند ما جلوی پخش آن را خواهیم گرفت.”

به گفته این مقام مسوول، همه برنامه‌ها در شکل و ساختار از یکدیگر تقلید می‌کنند و آنچه که نباید باشد این است که در محتوا نباید تقلید کرد. او حتی این سریال را با فیلم تحسین شده ابراهیم حاتمی کیا مقایسه کرده و نتیجه گرفته که “در «آژانس شیشه‌ای» هم اقتباس صورت گرفت اما کسی بر آن خرده نگرفت. رسانه‌ها با حرکتی که در انتشار اخبار مربوط به مجموعه «هفت سنگ» انجام دادند حرکت غلطی انجام دادند و خواستند در تخریب رسانه ملی بکوشند.”

بهمن ماه سال گذشته اعلام شد که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ۸۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه دارد. اما این کسری بودجه باعث نشده که عز‌ت‌الله ضرغامی، در آخرین ماه‌های ریاستش بر این سازمان، همچنان شبکه‌های جدید افتتاح نکند. این سیاستی است که مورد انتقاد کارشناسان قرار دارد و از علاقه ریاست رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی در رشد کمی به جای رشد کیفی گلایه می‌کنند. از جمله وبسایت عصر ایران به تازگی صدا و سیما را به غولی تشبیه کرده که مدام فربه‌تر می‌شود اما از تحرک و خلاقیت آن کاسته می‌شود: “مشکل این غول با بلعیدن پول بیشتر حل نمی شود و مشکل جای دیگری است… واقعاً قابل درک نیست که چرا تصمیم‌گیران این رسانه‌ به جای آن که سرمایه‌های محدودشان را صرف گسترش شبکه‌ها کنند ــ که به شدت به تکرار و ابتذال کشیده شده‌اند ــ از نویسندگان و کارگردانان صاحب‌نام دعوت به همکاری نمی‌کنند تا آنها ــ با دستِ باز ــ با پرداختن به بخش‌های متنوع تاریخ و فرهنگ ایرانی مجموعه‌هایی بسازند که در ساعات پخش آنها ایرانیانی که رابطه‌ای با رسانه‌ی داخلی ندارند، ماهواره‌های‌شان را خاموش کنند و به دیدن این مجموعه‌ها بپردازند؟”

اما صدا و سیما به این گونه انتقادات روی خوشی نشان نمی‌دهد و راه خود را می‎‌رود تا در قانون بودجه سال ۹۳ در میان ۹ شرکت زیانده دولتی قرار بگیرد.

اما بازار کسب درآمد از تبلیغات، آن چنان هم کساد نیست. امسال همزمان با بازی‌های جام جهانی فوتبال، سازمان صدا و سیما برای نخستین بار تعرفه آگهی‌های خود را به مزایده گذاشت تا بیشترین درآمد ممکن را به دست بیاورد. کف قیمت تعیین شده برای بسته کامل تبلیغاتی صدا و سیما در روزهای جام جهانی، ۲۰۰ میلیارد تومان بود که برنده این مزایده، شرکت رایتل بود. هرچند اعلام نشد این شرکت با چه قیمتی برنده مزایده شده است.

اما از طرفی با انتشار قیمت‌های این مزایده، مشخص شد که یک آگهی ۲۵ ثانیه‌ای برای پخش قبل از بازی فوتبال آن هم برای یک بار ۴۰۰ میلیون تومان برای صاحب آگهی هزینه دارد.

روزنامه شرق هم روز هفدهم تیر ماه گزارش داد که در “ماه عسل”، ویژه برنامه هنگام افطار در ماه رمضان، رو به تبلیغ غیرمستقیم اسپانسرها آورده و برندگان سه قرعه‌کشی محصولات مواد غذایی را به عنوان مهمان در برنامه زنده تلویزیونی آورده است.

مجری این برنامه در حالی که تبلیغ اسپانسرهای برنامه زیرنویس می‌شد، از “ لطف و مرحمت خدا” صحبت می‌کرده و خوش‌شانسی برندگان این قرعه‌کشی‌ها را به اعتقاد به قاعده نظام کائنات و خداوند گره می‌زده است. مشخص نیست که این برنامه از قبل این تبلیغ غیرمستقیم چقدر درآمد داشته است.

رسانه‌های اصولگرا هم نیز مدتی است از “آنتن‌فروشی” در صدا و سیما گلایه‌مندند و اگرچه برخی آن را ناشی از فشار دولت با اضافه نکردن بودجه این سازمان می‌دانند اما همچنان این رویه را صحیح نمی‌دانند. وبسایت رجانیوز اسفند ماه سال گذشته نوشت که “صداوسیمای جمهوری اسلامی حالا تبدیل شده است به یک بنگاه تبلیغاتی بزرگ که دیگر برنامه‌ای در آن یافت نمی‌شود که بصورت مستقیم تبلیغ یک «برند» در آن صورت نگیرد دیگر کاملا عادی شده است. کار به جایی رسیده است که بهترین زمان‌های کل باکس رسانه‌ی ملی تقدیم شده است به شرکت‌های چای و برنج و دستمال‌کاغذی تا قرعه‌کشی جوایز خود را زنده از تلویزیون پخش کنند.”

وبسایت تابناک هم این رویکرد را باعث کاهش نگاه انتقادی رادیو و تلوزیون دانسته بود: “پیش از این رسانه ملی به واسطه آنکه بخش اعظمی از درآمدش از تبلیغات بانک‌ها، خودروساز‌ها و شبکه‌های خطوط تلفن همراه بود، تلویزیون انتقاد بسیار اندکی نسبت به این حوزه‌ها می‌کرد تا احیاناً این مشتریانش را رنجیده خاطر نکند و حال با خرده فروشی رسانه ملی، دامنه اشخاص و نهادهایی که می‌توان به نقدشان پرداخت، محدود‌تر خواهد شد و این به معنای ضعیف شدن کارکرد رسانه‌ای است که قرار بوده تریبون یک ملت باشد و بودجه کلان ملی دارد؛ آیا با چنین رویکردهایی نباید نگران آتیه این رسانه پررقیب بود؟”