مقوله دفاع از حقوق بشر و اصولا موضوعی به نام حقوق بشر در ایران گرچه به مانند بسیاری دیگر از عناوین در عرصه قلم و نظر و فلسفه پردازی مورد بحث و مداقه قرار گرفته است لیکن این موضوع از منظری عملگرایانه و کارکردی دارای ایده هایی بسیار محدود، غیرکارآمد و تجربه نشده است.
فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و… عموما در جریان فعالیتهای خود با این مساله مواجه بوده اند که در برابر نقض حقوق خود و یا همفکرانشان اولا چگونه باید عکس العمل نشان داد و ثانیا چه شیوه های عملی برای دفاع از حقوق نقض شده شهروندی می توان متصور بود، شیوه هایی که کمترین خطر را داشته باشد، بیشترین تاثیر و برد خبری و اجتماعی را داشته باشد و در عین حال گام به گام و در یک پرسه زمانی محدود یا نامحدود قابلیت برنامه ریزی و افزودن و کاستن از شدت آن وجود داشته باشد. این مساله بحرانی است که به ویژه پس از صدور بیانیه های پیاپی و پرآب و تاب و هشدار دهنده بیش از پیش رخ مینماید، مساله ای که نه تنها واجد ابعاد نظری و تاکتیکی است بلکه می تواند در دراز مدت جنبش های اجتماعی و سیاسی حقوق بشرخواه را با بحران نومیدی و یاس نیز مواجه سازد.
اما این بحران نظری-عملی در زمینه فعالیتهای حقوق بشری مانند بن بست هایی از این دست در سایر حوزه ها نیازمند افرادی است که هم به لحاظ علمی و تخصصی بر مباحث حقوق بشری تسلط کافی و جامعی داشته باشند و هم از نظر تجربه و عملگرایی دارای سوابق مثبت و پیگیرانه ای باشند، به دیگر سخن انسانهایی آگاه، متخصص و با تجربه که به اندازه کافی از هوش و ابتکار لازم برای حضور در فعالیتهای سیاسی – اجتماعی برخوردار باشند.
با گذشت قریب به دو ماه از بازداشت آقای عماد الدین باقی رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، فقدان چنین شخصیت هایی در جامعه ایران و البته نقش تاثیرگذار رویکردهای موثر و مثبت این افراد در جامعه ما و خصوصا در میان فعالان حقوق بشری بیش از پیش نمایان شده است. رویکرد آقای باقی به مسائل حقوق بشری و نکاتی که وی در نوع فعالیتهای حقوق بشری اش رعایت می کند به گمان من نیاز امروز فعالان حقوق بشری در ایران و جوامعی با مختصات جامعه ایرانی است، مدلی که در صورت پیدا کردن مصداق های بیشتر و فراگیر شدن در میان فعالان حقوق بشری ایرانی می تواند تا حد زیادی در پیشبرد اهداف مشترک این فعالان موثر افتد. اما از برخی این ویژگی ها می توان چنین یاد کرد:
جامع نگری: آقای باقی در فعالیتهایش نشان داده است که نگاه جامع به مسائل و جزئی نگری در تحلیل مسائل را که آفت فعالیتهای بسیاری از فعالان این عرصه است را کناری نهاده و سعی می کند به مثابه یک فعال حقوق بشری تمام عیار یک مساله را از ریشه بررسی نموده و آن را در قالب اصلی خود تحلیل نماید، تاسیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان بهترین نمونه برای اثبات این مدعاست. در شرایطی که خود ایشان از برجسته ترین زندانیان سیاسی و عقیدتی پس از انقلاب به شمار می رفت و مساله زندانیان سیاسی نیز در صدر توجهات افکار عمومی بود وی با تاسیس این نهاد “مساله زندان و زندانی” را فارغ از عناوین اتهامی منتسب به زندانیان مورد توجه قرارداده و با توجه به وضع اسفناک محیط های زندان در ایران دفاع از “حقوق زندانیان” و ترویج این حقوق را سرلوحه فعالیتهای خود قرار داد و انصافا با پیشبرد این مباحث در جامعه تاثیر قابل ارزیابی نیز در توجه به این موضوع نزد حاکمیت و دستگاه قضا برجا گذارد.
تخصص گرایی: تفکیک بین جامع نگری و کلی نگری نیز از ویژگی های برجسته فعالیتهای حقوق بشری آقای باقی است. متاسفانه برداشتن سنگ های بزرگ از جمله آسیب های فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران است. کلی گویی هایی که امروز در گفتار و نوشتار فعالان حقوق بشری مشاهده می شود نیز ناشی از همین عارضه است. با این حال عمادالدین باقی ضمن توجه و وقوف بر این مساله که حقوق بشر دارای شاخه های متعدد و مصادیق متکثر اما به هم پیوسته و وابسته است، توان خود و نهادهای زیر نظرش را نیز تنها بر یک موضوع و یا حق مشخص متمرکز کرده و در جهت تبیین مبانی و افشای مصادیق نقض آن حق گام برداشته است. به این معنی که برمبنای مباحث علمی و نظری و با توجه به نیازهای روز مصادیقی مانند “حقوق زندانیان” و “حق حیات” را بر می گزیند و در راستای فعالیت در آن زمینه از توان متخصصان امر در همان زمینه نیز بهره می برد و با نگاه جامعی که بدان اشاره شد ابعاد گوناگون و پیچیده قضیه را می شکافد و افکار عمومی را با لایه های پنهان و آشکار آن آشنا می سازد.
عدم تنزه طلبی: پاره ای از متخصصان و صاحبنظران عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی علیرغم توانایی های عمده ای که هم در مباحث نظری و هم در امور اجرایی دارند متاسفانه دچار نوعی هراس از برخوردهای احتمالی حاکمیت بوده و به جای آنکه به بیان دلایل اصلی کناره گیری خود از فعالیت های اجرایی که البته می تواند مورد توجه و قبول باشد، بپردازند با فلسفه بافی های بسیار و نظریه پردازی های کسل کننده سعی در خط کشیدن میان عرصه های نظری و عملی نموده و به ویژه در مورد حقوق بشر تاکید خود را معطوف تفکیک میان فعالیتهای سیاسی و حقوق بشری می سازند. با این حال خوشبختانه در مدلی که عمادالدین باقی در دفاع از حقوق بشر ارائه می دهد ضمن تفکیک میان فعالیتهای سیاسی معطوف به کسب قدرت و شهرت، جسارت یک فعال حقوق بشری برای پرداخت هزینه لازم در برابر حکومت ناقض حقوق بشر را نیز به خوبی نشان می دهد و ژست های تنزه طلبی را کنار می زند.
در مورد ابعاد مثبت و منفی فعالیت های آقای باقی می توان بسیار بیشتر از این نوشتار مداقه و بررسی کرد و به نظر می رسد نیاز به چنین بحثی نیز به شدت وجود دارد، لیکن چه می توان گفت که تحلیل دقیقتر “مدلی پیشرفته و موثر” برای دفاع از حقوق شهروندان بدون حضور این فعال برجسته حقوق بشر در ایران شانس چندانی برای پیشبرد نداشته و باید امید داشت که با آزادی هرچه سریعتر “عماد الدین باقی” و بازگشت او به جامعه مدنی و پی گیری فعالیت هایش این بار او پیشبرنده چنین بحثی با تکیه بر تجربیات فراوان و دانش تاثیرگذارش باشد.