مدل دفاع از حقوق بشر

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

مقوله دفاع از حقوق بشر و اصولا موضوعی به نام حقوق بشر در ایران گرچه به مانند بسیاری دیگر از عناوین ‏در عرصه قلم و نظر و فلسفه پردازی مورد بحث و مداقه قرار گرفته است لیکن این موضوع از منظری ‏عملگرایانه و کارکردی دارای ایده هایی بسیار محدود، غیرکارآمد و تجربه نشده است. ‏

فعالان سیاسی، اجتماعی، دانشجویی و… عموما در جریان فعالیتهای خود با این مساله مواجه بوده اند که در برابر ‏نقض حقوق خود و یا همفکرانشان اولا چگونه باید عکس العمل نشان داد و ثانیا چه شیوه های عملی برای دفاع از ‏حقوق نقض شده شهروندی می توان متصور بود، شیوه هایی که کمترین خطر را داشته باشد، بیشترین تاثیر و برد ‏خبری و اجتماعی را داشته باشد و در عین حال گام به گام و در یک پرسه زمانی محدود یا نامحدود قابلیت برنامه ‏ریزی و افزودن و کاستن از شدت آن وجود داشته باشد. این مساله بحرانی است که به ویژه پس از صدور بیانیه ‏های پیاپی و پرآب و تاب و هشدار دهنده بیش از پیش رخ مینماید، مساله ای که نه تنها واجد ابعاد نظری و ‏تاکتیکی است بلکه می تواند در دراز مدت جنبش های اجتماعی و سیاسی حقوق بشرخواه را با بحران نومیدی و ‏یاس نیز مواجه سازد.‏

اما این بحران نظری-عملی در زمینه فعالیتهای حقوق بشری مانند بن بست هایی از این دست در سایر حوزه ها ‏نیازمند افرادی است که هم به لحاظ علمی و تخصصی بر مباحث حقوق بشری تسلط کافی و جامعی داشته باشند و ‏هم از نظر تجربه و عملگرایی دارای سوابق مثبت و پیگیرانه ای باشند، به دیگر سخن انسانهایی آگاه، متخصص و ‏با تجربه که به اندازه کافی از هوش و ابتکار لازم برای حضور در فعالیتهای سیاسی – اجتماعی برخوردار ‏باشند.‏

با گذشت قریب به دو ماه از بازداشت آقای عماد الدین باقی رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان، فقدان چنین ‏شخصیت هایی در جامعه ایران و البته نقش تاثیرگذار رویکردهای موثر و مثبت این افراد در جامعه ما و ‏خصوصا در میان فعالان حقوق بشری بیش از پیش نمایان شده است. رویکرد آقای باقی به مسائل حقوق بشری و ‏نکاتی که وی در نوع فعالیتهای حقوق بشری اش رعایت می کند به گمان من نیاز امروز فعالان حقوق بشری در ‏ایران و جوامعی با مختصات جامعه ایرانی است، مدلی که در صورت پیدا کردن مصداق های بیشتر و فراگیر ‏شدن در میان فعالان حقوق بشری ایرانی می تواند تا حد زیادی در پیشبرد اهداف مشترک این فعالان موثر افتد. اما ‏از برخی این ویژگی ها می توان چنین یاد کرد:‏

جامع نگری: آقای باقی در فعالیتهایش نشان داده است که نگاه جامع به مسائل و جزئی نگری در تحلیل مسائل را ‏که آفت فعالیتهای بسیاری از فعالان این عرصه است را کناری نهاده و سعی می کند به مثابه یک فعال حقوق ‏بشری تمام عیار یک مساله را از ریشه بررسی نموده و آن را در قالب اصلی خود تحلیل نماید، تاسیس انجمن دفاع ‏از حقوق زندانیان بهترین نمونه برای اثبات این مدعاست. در شرایطی که خود ایشان از برجسته ترین زندانیان ‏سیاسی و عقیدتی پس از انقلاب به شمار می رفت و مساله زندانیان سیاسی نیز در صدر توجهات افکار عمومی ‏بود وی با تاسیس این نهاد “مساله زندان و زندانی” را فارغ از عناوین اتهامی منتسب به زندانیان مورد توجه ‏قرارداده و با توجه به وضع اسفناک محیط های زندان در ایران دفاع از “حقوق زندانیان” و ترویج این حقوق را ‏سرلوحه فعالیتهای خود قرار داد و انصافا با پیشبرد این مباحث در جامعه تاثیر قابل ارزیابی نیز در توجه به این ‏موضوع نزد حاکمیت و دستگاه قضا برجا گذارد. ‏

تخصص گرایی: تفکیک بین جامع نگری و کلی نگری نیز از ویژگی های برجسته فعالیتهای حقوق بشری آقای ‏باقی است. متاسفانه برداشتن سنگ های بزرگ از جمله آسیب های فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در ایران است. ‏کلی گویی هایی که امروز در گفتار و نوشتار فعالان حقوق بشری مشاهده می شود نیز ناشی از همین عارضه ‏است. با این حال عمادالدین باقی ضمن توجه و وقوف بر این مساله که حقوق بشر دارای شاخه های متعدد و ‏مصادیق متکثر اما به هم پیوسته و وابسته است، توان خود و نهادهای زیر نظرش را نیز تنها بر یک موضوع و یا ‏حق مشخص متمرکز کرده و در جهت تبیین مبانی و افشای مصادیق نقض آن حق گام برداشته است. به این معنی ‏که برمبنای مباحث علمی و نظری و با توجه به نیازهای روز مصادیقی مانند “حقوق زندانیان” و “حق حیات” را ‏بر می گزیند و در راستای فعالیت در آن زمینه از توان متخصصان امر در همان زمینه نیز بهره می برد و با نگاه ‏جامعی که بدان اشاره شد ابعاد گوناگون و پیچیده قضیه را می شکافد و افکار عمومی را با لایه های پنهان و ‏آشکار آن آشنا می سازد. ‏

عدم تنزه طلبی: پاره ای از متخصصان و صاحبنظران عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی علیرغم توانایی ‏های عمده ای که هم در مباحث نظری و هم در امور اجرایی دارند متاسفانه دچار نوعی هراس از برخوردهای ‏احتمالی حاکمیت بوده و به جای آنکه به بیان دلایل اصلی کناره گیری خود از فعالیت های اجرایی که البته می ‏تواند مورد توجه و قبول باشد، بپردازند با فلسفه بافی های بسیار و نظریه پردازی های کسل کننده سعی در خط ‏کشیدن میان عرصه های نظری و عملی نموده و به ویژه در مورد حقوق بشر تاکید خود را معطوف تفکیک میان ‏فعالیتهای سیاسی و حقوق بشری می سازند. با این حال خوشبختانه در مدلی که عمادالدین باقی در دفاع از حقوق ‏بشر ارائه می دهد ضمن تفکیک میان فعالیتهای سیاسی معطوف به کسب قدرت و شهرت، جسارت یک فعال ‏حقوق بشری برای پرداخت هزینه لازم در برابر حکومت ناقض حقوق بشر را نیز به خوبی نشان می دهد و ژست ‏های تنزه طلبی را کنار می زند. ‏

در مورد ابعاد مثبت و منفی فعالیت‎ ‎های آقای باقی می توان بسیار بیشتر از این نوشتار مداقه و بررسی کرد و به ‏نظر می رسد نیاز به چنین بحثی نیز به شدت وجود دارد، لیکن چه می توان گفت که تحلیل دقیقتر “مدلی پیشرفته و ‏موثر” برای دفاع از حقوق شهروندان بدون حضور این فعال برجسته حقوق بشر در ایران شانس چندانی برای ‏پیشبرد نداشته و باید امید داشت که با آزادی هرچه سریعتر “عماد الدین باقی” و بازگشت او به جامعه مدنی و پی ‏گیری فعالیت هایش این بار او پیشبرنده چنین بحثی با تکیه بر تجربیات فراوان و دانش تاثیرگذارش باشد. ‏