همزمان با دومین سالگرد حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و انتشار اخباری درباره وضعیت آنها در حصر، عبدالله نوری، وزیر کشور دولت نخست سیدمحمد خاتمی، در دیدار با فاطمه کروبی، ضمن آرزوی آزادی آنها، گفت که جنبش سبز و اصلاحات با موسوی و کروبی همصدا هستند.
عبدالله نوری در این دیدار، ضمن ابراز امیدواری نسبت به آیندهی جریان اصلاحات و جنبش سبز،؛ خواستار آزادی کروبی، موسوی، رهنورد و همه زندانیان سیاسی شد: “آقایان کروبی و موسوی و بسیاری از زندانیان سیاسی هم صدا با جریان اصلاحات و جنبش سبز نسبت به سیستم اداره ی کشور در حوزه های گوناگون نظیر اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و نحوه تعامل با منتقدان حاکمیت، انتقاد دارند ولی در همه حال مدافع جمهوری اسلامی هستند، مدافع سرسخت حقوق ملت ایران در داخل و در صحنه بین الملل هستند، با تجزیه ایران مخالف هستند، با تحریمها مخالف اند، با حمله نظامی به ایران مخالف اند، همانگونه که با عوامل و تصمیمات به وجود آوردنده این تهدیدات نیز مخالف اند و این بدان معناست که می توان در مسیر مشترکات گام برداشت و اختلافات را کاهش داد، چرا که اگر این اتفاق نیافتد، نهایتا هم نظام، هم کشور و هم مردم آسیب جدی خواهند دید”.
نوری همچنین با اشار ه به برخوردهای صورت گرفته با کروبی، موسوی و رهنورد، گفته است: “آقای کروبی یکی از چهره های ارزشمند صحنه ی سیاسی ایران و از سرمایه های گرانقدر انقلاب است. ایشان چه در دوران مبارزه در پیش از انقلاب و چه در دوران مسئولیت های پس از انقلاب با سرمایه ی صراحت و صداقت در راه خدمت به کشور گام برداشته است”. وزیر کشور دولت نخست خاتمی، کروبی را چنین توصیف کرد: “روحیه ی قوی، مبارز و سرشار از امید از خصوصیات بارز آقای کروبی است. ایشان با همین روحیه و بدون ادعا و جنجال و خیلی مواقع در عین مظلومیت در راه دفاع از حقوق ملت کوششی پیگیر و صادقانه داشته است”.
انتقادهای عبدالله نوری اما به همین مسایل محدود نمانده و او به انتقاد ازر وند در پیش گرفته از سوی حاکمیت نیز پرداخته است: “با وجود آن که مدام صحبت از بزرگداشت ارزشهای انقلاب می شود، ولی روند طرد و انزوای شخصیت های اصیل انقلاب پایان نمی پذیرد. چنانچه بیشتر چهره های برجسته انقلاب، هر کدام، از نگاه گروهی مسئله دار بوده و یا شده اند، پس نمایندگان راستین ارزشهای انقلاب چه کسانی اند؟ این چگونه دلسوزی برای انقلاب است که به بهانه ی آن، شخصیت های انقلاب به مرور حذف می شوند و حالا هم شاهد همان برخوردهای تند و افراطی با آقایان موسوی و کروبی هستیم؟”
در روزهای گذشته و پس از احضار و بازداشت چند ساعته دختران موسوی و رهنورد و پسر مهدی کروبی، آنها اطلاعات جدیدی را درباره نحوه برخورد با والدین خود منتشر کردهاند. از آن جمله یکی از فرزندان موسوی و رهنورد، گفته است که در سه ماه گذشته از وضعیت والدین خود بیاطلاع بوده و اضافه کرده: “در آخرین دیداری که با پدر و مادرمان داشتیم مادرم گفتند که “اینجا از گوانتانامو بدتر است”. ما نمی دانیم در این دو سال چه گذشته که مادرم می گوید از گوانتانامو بدتر است و مسئول بیماریشان زندانبانان (که هنوز نمی دانیم از سوی چه ارگانی هستند) می باشند. مادرم می گفتند نمی دانیم چه به ما خوراندند و یا چکاری کرده اند که مریض شدیم. در حالیکه پیش از حبس خانگی سالم بودند و هیچ مشکل جسمانی نداشتند”.
نحوه برخورد با خانواده موسوی و کروبی، مورد اشاره نو.ری نیز قرار گرفت: “شنیدن چنین خبرهایی به لحاظ روحی و عاطفی شدیدا انسان را متاثر و اندوهگین می سازد. فرزندان مظلوم این بزرگوران به ویژه دختران آقای میرحسین موسوی و همچنین حسین آقا، درحالی مورد بدرفتاری قرار می گیرند و حتی در خانه ی خویش نیز احساس امنیت نمی کنند و فضای خصوصی آنها مورد اهانت قرار می گیرد، که در سالهای گذشته با شکیبایی و بردباری، تمام تالمات روحی و مشکلات حاصل از حصر پدر و مادر عزیز خود را تحمل کرده اند. آیا رواست که به جای دلجویی و همدلی با این عزیزان، به عنوان خانواده¬ هایی که رنج طولانی سالهای انقلاب را به جان خریده و از خوشی ها گذشته اند و در شرایط سخت جدایی از عزیز ترین عزیزانشان به سر می برند، مورد آزار قرار گیرند؟ آیا آموزه های قرآنی و دینی اینگونه بدرفتاری ها و بداخلاقی ها را تایید می کنند؟ امید که خدای ناخواسته دست هایی پشت پرده، برای گسترش خصومت ها و دامن زدن به اختلافات، این جریانات را هدایت نکنند، زیرا هر چه انسان فکر می کند حتی برای حکومت هم این نوع بدرفتاری ها هیچ نتیجه ی مثبتی در بر ندارد”.
عبدالله نوری، در چند ماه گذشته، با گروههای مختلف سیاسی دیدار داشته و در عرصه سیاسی فعالتر شده است. وی در سال ۸۷ از سوی سازمان ادوار تحکیم وحدت، به عنوان کاندیدای انتخابات مطرح شد، اما حاضر به ثبت نام در انتخابات نشد. نوری پس از آزادی از زندان، کمتر به موضعگیری علنی پرداخته بود.
وی پیش از این نیز به اصلاحطلبان پیشنهاد کرده بود که اقدام به راهاندازی یک “اتاق فکر” کنند. نوری دربارهی پیشنهاد خود٬ چنین توضیح داده بود: “این پیشنهاد بیشتر جهت خروج اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی حامی اصلاحات و جنبش سبز از حالت یأس و از هم گسیختگی و تلاش برای برنامه ریزی، بازسازی و انسجام، جهت حرکتی منطقی و منطبق با شرایط موجود می باشد. همچنین این نهاد باید دارای سازوکاری باشد که بتواند همه یا اکثریت جریانات اصلاح طلب را در دل خود جای دهد و به صورت مؤثر از آنها در روند تصمیم گیری استفاده کند”.
نوری دربارهی برنامهی پیشنهادی خود برای اصلاحطلبان در شرایط فعلی٬ گفته بود: “شکافتن معنای اجرای بدون تنازل قانون اساسی می تواند یکی از مهمترین ابعاد برنامهی اصلاحات در شرایط فعلی باشد”.
به گفته وزیر کشور دوران اصلاحات: “حرفهای کلی و مبهم مشکلی را حل نمیکند، ما باید دقیق و صریح حرف بزنیم، صرف تکرار حرفهایی مثل اینکه دموکراسی خوب است یا آزادی بیان خوب است یا زندانیان سیاسی باید آزاد شوند مشکلی را حل نمیکند. وقتی که یک برنامه و ارادهی سیاسی روشن پشتوانهی این مطالبات به حق نباشد تکرار اینها نتیجهای جز ایجاد یأس و ملال در افکار عمومی ندارد”. وی همچنین گفته بود: “اصلاحطلبان به حکومت اعتماد ندارند همان طور که حکومت به جریان اصلاحات اعتماد ندارد”.
نوری اکنون نیز به انتقاد از حاکمیت بابت برخی تقسیمبندیها پرداخته است: “گویا برای تقسیم بندی خوب و بد معیاری جز دوری و نزدیکی افراد و جریانات به حاکمیت وجود ندارد و اگر کسی به تمامی اقدامات حاکمیت مهر تایید نزند، به گمان برخی، منافق و ضدانقلاب یا فتنه گر و خائن و برانداز و عامل اسرائیل و آمریکاست. در حالیکه این نوع برخورد با منتقدان دلسوز، خودش یک سیاست منافق پرور است که افراد را به نفاق و دورویی و تایید دروغین سخنان و عمل حاکمان می کشد و در نهایت آسیب و ضربه این نفاق به خود حکومت وارد می آید. جمع کثیری از ایرانیان نه تنها آقایان موسوی و کروبی را فتنه گر نمی دانند، بلکه آنان را دلسوزان مردم و کشور می دانند. حال با اتهام زدن و از میدان به در کردن و تهدید و ارعاب، چنانچه از این خیل عظیم، برخی تحت فشار سنگین و اتهام زدن ها به ظاهر از مواضع خود برگشتند، آیا درون آنها و فهم آنها را می توان تغییر داد؟ اینگونه برخورد با منتقدان دلسوز و مسالمت جو، ویروس نفاق را به مغز استخوان جامعه و حکومت تزریق می کند”.
عبدالله نوری اضافه کرد: “حفظ و تقویت جمهوری اسلامی در گرو این است که همه در برخورد با یکدیگر و درجهت تقویت منافع ملی، گفتگو و تعامل بر اساس عقل، منطق و قانون را، جایگزین برخوردهای قهرآمیز و حذفی کنیم. بدون شک اینکه منتقدان مسالمت جو و قانون مدار بتوانند بدون واهمه و نگرانی حرف و عقاید خودشان را مطرح کنند و مجبور به سکوت نشوند، در بلندمدت بیش از همه به سود نظام و البته کشور خواهد بود. وقتی با سران و سردمداران شرق و غرب می توان مذاکره و تعامل نمود، آیا نمی¬توان همین شیوه ی مذاکره و تعامل را، آن هم در شرایطی که کشور زیر بار انواع و اقسام فشارهاست با نیروهای منتقد و دلسوز نیز در پیش گرفت؟ اگر با احترام به عقاید و اندیشه های گوناگون از همه ی نیروها در جهت مصالح و منافع ملی استفاده می شد به نتایج بهتری می رسیدیم تا اینکه بسیاری از نیروها و مدیران و فعالان عرصه های گوناگون، به دلیل داشتن نظراتی متفاوت با نظرات بخشی از جریان حاکم، با استفاده از سیاست های حذفی و در خیلی از موارد همراه با انگ زدن های غیراخلاقی در رسانه ها، به حاشیه رانده و یا به حصر و زندان افکنده شوند. متاسفانه این رویه سبب شده است که فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور به جای همدلی و نشاط برای پیشرفت و آبادانی، از تقابل، دشمنی و اتهام پراکنی پر شود”.
عبدالله نوری با بیان اینکه “در شرایط کنونی ما انذار و هشدار به جریان حاکم را وظیفه ی خود می دانیم”، گفت: “زمانی که از یک سو موج فزاینده تحریم ها و مشکلات روز افزون اقتصادی، کشور را تهدید می کند و از سوی دیگر برخی از مخالفان خارج نشین همسو با گروهی از سیاستمداران و عوامل کشورهای بیگانه، آشکارا از براندازی جمهوری اسلامی و یا حتی تجزیه ی کشور سخن می گویند آیا نباید باعث هشدار به جریان حاکم باشد و آیا حاکمیت برای تقویت منافع ملی و کاهش خطر بدخواهان و خشونت طلبان نباید در صدد استفاده از تمامی نیروهای دوستدار و دلسوز کشور باشد؟ در چنین وضعیتی دوراندیشی و احتیاط اقتضا می کند که فضا برای طرح خواسته ها و مطالبات و شنیده شدن صدای منتقدان در داخل باز شود تا بهانه از دست نیروهای برانداز گرفته شود”.
عبدالله نوری سپس با طرح این سوال که “آیا به بن بست رساندن خط اصلاح طلبی راه را برای براندازان هموار تر نمی کند؟”، افزود: “چنانچه جریان حاکم در مقابل صدای رسای خود و رسانه های در اختیار خویش، صدای نیروهای منتقد و مسالمت جو را برنتابد و در سایه برخوردهای حذفی و امنیتی رفته رفته صدای آن ها به خاموشی بگراید، در مقابل خود تنها یک صدا و رسانه را می یابد که دائم با تمامی توان درجهت براندازی نظام و گسترش خشونت طلبی، آشوب و هرج و مرج و تجزیه طلبی تلاش می کند. بنابراین حکومت برای جلوگیری از گسترش و ترویج صداهای طالب خشونت و طرح های براندازانه باید راه را برای گفتمان نیروهای منتقد مسالمت جو و قانون مدار هموار کند”.
نوری که به مدت سه سال در دوران ریاست جمهوری خاتمی در زندان بود، پیش از این درباره وضعیت سیاسی کشور گفته بود: “وزیر کشور دوران اصلاحات با اشاره به طیفبندی گروههای سیاسی در کشور نیز گفت: “جامعه ایران به لحاظ سیاسی، متشکل از طیف های گوناگون است. طیفی وابسته به حاکمیت است که البته همان طیف هم در داخل خود انشعابات گوناگونی دارد. درصد زیادی هم تحت عنوان جریان اصلاحات و جنبش سبز تعریف می شوند. عده محدودی هم زیر تابلوی اصلاحات و جنبش سبز ایستاده اند ولی رفتار و گفتار آنها با تعاریف رهبران این جریان همخوانی ندارد. گروه چهارم هم کسانی هستند که اصلاح جمهوری اسلامی را غیرممکن می دانند و پیگیر راه های منتهی به براندازی هستند. مجموعه ی قریب به اتفاق جریانی که اصلاحات و جنبش سبز را دنبال می کنند و بر مواضع رهبران آن تاکید دارند در دو طیف سوم و چهارم نمی گنجند، گرچه در طرف مقابل، متاسفانه هستند کسانی که تلاش می کنند جریان اصلاحات و جنبش سبز را در طیف مخالف جمهوری اسلامی و برانداز معرفی کنند”.
مدیرمسوول روزنامه توقیف شده خرداد با تاکید بر اینکه “باید آنچه به صلاح کشور است گفته شود”، این چنین درباره لزوم موضعگیری درباره وقایع کشور سخن گفت: “برای اینکه در آینده عذر و بهانه ای برای جریان حاکم نباشد و ما نیز در برابر وجدان خود و نسل های آینده بیش از این شرمنده نباشیم، حرف خود را می زنیم و خدا را بر اعمال و گفتارمان شاهد و گواه می گیریم که آنچه را که در نظرمان، به صلاح کشور و خواست مردم و در جهت منافع ملی می دانیم بیان می کنیم و توقع و انتظاری هم جز رعایت حقوق و خواست مردم، بهبود وضع کشور، تأمین مصالح ملی و تأمین حداقل شرایط زندگی برای عموم شهروندان، همراه با حفظ شأن و کرامت انسانی ایشان که شایسته ی ملت بزرگ ایران است، نداریم”.