خاطره ی رهایی والانِ گی احساس دلبستن

نویسنده

» روایت یک حسرت، خاطره یک اندوه

صدا/ ترانه ی امروز، دیروز- محمد حسن مقصودلو: ترانه ی “احساس دلبستن” به عنوان تازه ترین ترانه با صدای “نیما مسیحا و همچنین تنظیم در خور توجه اش، انتخاب “ترانه ی امروز” ما و ترانه ی “شب و شمع” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

 

ترانه ی امروز: احساس دلبستن

شعر: داوود رحمت اللهی – آهنگ: علیرضا افکاری – تنظیم : معین راهبر- صدا : نیما مسیحا

موزیک ویدیوی ترانه ی “ احساس دلبستن ” را ببینید

نیما مسیحا، یکی از خواننده گان حلقه ی بابک بیات است. او با اولین ترانه ی خود، پروانگی، که ترانه ی متن فیلم “دست های آلوده ” بود، به شهرت رسید. پس از آن با دوم آلبوم “شب سربی” و “توهم” به فعالیت های خود ادامه داد. ترانه ی “احساس دلبستن” آخرین ترانه ای ست که با صدای او منتشر شده است.

پیش در آمد ترانه “احساس دلبستن”، یادآور فضای ِ آشنا شده ی آهنگ های علیرضا افکاری است. ملودی گوش نواز با اجرای سازهای اکوستیک – بیشتر از گیتار و پیانو – و بعد همنوازی زهی ها ! در مورد تنظیم ترانه باید گفت که آنچه مشخص است تنظیم معین رهبر به شدت تحت تاثیر آثار قبلی علیرضا افکاری است.

این فضای سازی ِ موسیقیایی - که برای شنونده، به نوعی یاد آور ترانه های کلاسیک دهه ی ۵۰ است – انتظار ترانه ای با کلامی همسنگ با این فضا را متبادر می سازد.

اما متاسفانه با شروع اجرای شعر و در همان بند اول، این انتظاربه یاس تبدیل می شود. کلام ِساده و مشمول عبارات و ترکیبات و فضا سازی های ساده و بهتر بگوییم، سطحی، در تناقض با ملودی و ارکستر ترانه قرار می گیرد. چند بند از شعر ترانه را مرور کنیم:

“نذار احساس دل بستن به این دیونه بر گرده”، یا “ منو بیرون نکش از من بذار سر گرم غم باشم”، “بفهم از حال و روز من دلم به عشق راضی نیست”، “تو حالت خوبه و چشمت داره می گرده دنبالم”، “نذار سر با کنه بغضم نمی خوام خوب بشه حالم” یا “دل من راه خوبی نیست یه راه دیگه پیدا کن”.

آنچه بدیهی است مشکل اول ترانه های امروز فارسی، اشعاری است که فاقد ترکیبات بدیع، فضا سازی و تصویر سازی به کمک آرایه های ادبی می باشد.

در تحلیل این مساله می توان گفت که یک اصل اساسی در نزد کارورزان ترانه ی روز، فراموش شده ست و آن اینکه شنونده ی آثار اخیر ایشان، قبلا تجربه ی شنیدن ترانه های فاخر، ماندنی و هنرمندانه ی دهه ی پنجاه را داشته و از سر گذرانده است. بنابراین نمی توان با نوعی برگشت به عقب، کلام ترانه ها را به دوران قبل ازآن گونه ترانه، که مشمول عبارات عامیانه و ساده وفاقد ترکیبات ادبی بود،بازگرداند.

ترانه ی “ احساس دلبستن ” نیز علیرغم ملودی ِو تنظیم آکوستیک علیرضا افکاری و همچنین صدای رسای نیما مسیحا،متاسفانه به دلیل فضاسازی کلامی ِ ضعیف آن، اثری منسجم و قابل تامل محسوب نمی شود.

 

ترانه ی امروز : رهایی

کلام : مسعود امینی / آهنگ : منصور ایرانژاد / تنظیم : محمد شمس با همکاری کاظم عالمی / خواننده : داریوش

 

مسعود امینی ترانه سرای ترانه های رهایی، پیر، من و دل، آب وقوزک پا و…

ترانه ی رهایی در سال های ابتدایی دهه ی ۵۰ شکل گرفت، آنجا که تازه، کلام ِترانه به سوی ذهنیت پوست انداخته ی ترانه سرایان جوان، تاخت می کرد.جنگل. خونه. جمعه. بن بست. لالایی. اجاق سرد و…

اماکلام ترانه رهایی یعنی اجرای دقیق مفهوم “ سهل و ممتنع” !

سهل از جنس سادگی همه ی بندهای ترانه و ممتنع از آنجا که تکرار نشدنی ماند !

کلمات و ترکیب های ساده ی مسعود امینی در کنار هم، تصویری ساخته اند از یک آرزو. آرزویی که از زمزمه ی یک دربنده شده، پرواز می کند ! آرزوی رهایی!

ترانه از دریغ آن زندانی آغاز می شود و به آرزوی او ختم می شود.

 کفتر کشته پروندن نداره

کتاب کهنه که خوندن نداره

 داره از تنهایی گریه م می گیره

 توی این شهر دیگه موندن نداره

تا از این میان زمزمه می کند :

 کی میشه که من و تو ما بشیم و رها بشیم

آرزوی او، فقط میل به رهایی نیست، رهایی ِاو، پس از ما شدن، اجرا می شود.

اما در این میان ترانه به اعتراضی صاف و رک می کشد. آنجا که تحت تاثیر مرور این دریغ ها و آرزو ها، فریاد می شود:

 از یه در بچه ی تاریک و سیاه

پای پیر و خسته دیدن نداره

این تصویر بدیع و ماندگار، اوج ترانه است. این بند را در تاریخ ترانه فارسی، گویی با سنگ کنده اند.

منصور ایران نژاد پیانیست متبحر آن سالها، یکی از معدود نواهاهای خود را بر این ترانه گذاشت و ارکستر امضا دارِمحمد شمس هم با سه اجرای متفاوت به آن جان بخشید و داریوش هم صدای آن سه اجرا شد.