محکوم کنیم یک‌جور، نکنیم یک‌جور!

نویسنده
سها سیفی

“روز از نو” منتقد رفتارهای دوگانه‌ حاکمان در خصوص مسائل غزه است:

روز یکشنبه که بدعوت گروهی از زنان صلح طلب “ گروه مادران صلح ” ساعت 11تجمعی درتهران برای حمایت از صلح ومحکومیت جنایات صهیونیستها علیه کودکان وزنان تشکیل شده بود، پس از اندک زمانی از شروع مراسم، فریاد لباس شخصی هایی که درحضور نیروی انتظامی شروع به همان اقدامات خودجوش همیشگی کرده بودندسبب شد تامادران صلح طلب پس ازمدتی تحمل اهانتهای انقلابیون، عطای حمایت از غزه را به لقایش ببخشند وهرکدام از ترس جان خودوبرای اینکه از بروز فاجعه ای مشابه غزه درمیدان فلسطین تهران جلوگیری کنند، راهی خانه شوند.

بگذریم از شعارهای طرفین وانگیزه های این گروه خشن که ظاهرا”به هیچ جایی وابستگی ندارندوهیچ ارگان وجمعیتی هم مسئولیت کارهایشان را برعهده نمیگیرد.سخن اینجاست که اگر نوشتن درروزنامه ها ونقد دولت نهم ویا سخن از کسروکمبودهای دولت، گناه نابخشودنی برای طیف اصلاح طلبان بوده ومستوجب سخت ترین مجازاتها میشود، چرادفاع از مظلومین بیگناه غزه که امروز بیشترین تیزرهای تلویزیونی وحجم وسیعی از تبلیغات رسانه های کشورونیز صفحات اول روزنامه های ما متعلق به آنان است باید سبب عصبانیت برادران حزب اللهی ما شده وخشم آنان رابدنبال داشته باشد.

رسانه ملی هم طرفدار بیانیه حقوق بشر شد

مسائل باریکه غزه، همچنان بخش مهمی از نوشته های این‌روزهای اغلب بلاگرهای ایرانی را تشکیل می‌دهد. با این تفاوت که نسبت به روزهای شروع این بحران؛ بلاگرهای ایرانی در حال دیدن زوایای تازه‌ای در ذیل آن هستند. “مرتضا اصلاحچی” از حاشیه های خوب بحران غزه، به این اشاره دارد که رسانه ملی هم برای محکوم کردن اسرائیل، به بیانیه حقوق بشر متوسل شده است:

نمی دانم دیروز بود یا پریروز که در سیمای ملی! (احتمالا شبکه خبر) دیدم که آقای کارشناسی نشسته است پشت میز و کتابچه ای هم در دستش است و از روی آن چیزهایی می خواند و از خودش نیز چیزهایی می گوید. کمی صدای تلویزیون را بلند کردم و دقیق شدم. متوجه شدم آنچه اقای کارشناس در دست دارند متن منشور حقوق بشر است که وی قسمت هایی از آن را می خواند تا نشان دهد اسرائیل علیه مردم غزه کدام موارد را زیر پا گذاشته است و چرا کشورهای غربی نسبت به نقض مسلم حقوق بشر در غزه اقدامی نمی کنند و چه و چه.

این مسئله برایم خوشایند بود تا کمی البته. اینکه سیمای ملی پذیرفته است که چیزی به عنوان حقوق بشر و منشور حقوق بشر وجود دارد که اکنون اسرائیل آنرا نقض می کند. اینکه غربی ها یک کمی نسبت به وضعیت حقوق بشر بیشتر توجه داشته باشند و قس علی هذا. این مسئله که سیمای ملی کسی را پشت میز نشانده است و کتابچه حقوق بشر هم دستش داده است تا از طریق آن اسرائیل غاصب را محکوم کند جای بسی خوشحالی است. این نشان می دهد که حتی سیمای ملی هم دیگر نمی تواند انکار کند که چیزی به نام حقوق بشر وجود دارد ولو اینکه چندان الزام و اهتمامی بر رعایت آن در کشور وجود نداشته باشد.

رقت‌قلب‌های توخالی و ریاکارانه

“شور و شر” معتقد است بسیاری از ابراز واکنش‌هانسبت به مسائل غزه در این روزها توسط بلاگرها، ریاکارانه است:

باور کنید من خیلی طاقت آوردم، هی دندان سر جگر گذاشتم و خودم را نهیب زدم که ای بابا، چه‌کار داری به کار مردم، گیرم باز تب احساسات مثلا انسان‌دوستانه زده باشد بالا و بازار شامورتی‌بازی هم هرچه گرم‌تر و صغیر و کبیر وبلاگ‌نویس هم بی‌جهت زده باشند توی خط نمایش روشنفکربازی‌های بازاری و عامه‌پسند؛ تو چه کار داری به این کارها، خیلی دلت تنگ نوشتن است، برو سر وقت همان دموکراسی‌‌های معوقه‌ات که انگار قرار است تا ابد همین‌طور بی‌سرانجام بمانند.

خلاصه اینکه من تلاشم را کردم، هی متن‌های آبکی مثلا پرسوزوگدازخواندم و دم نزدم، هی گفتم امروز تمام می‌شود، فردا دیگر خبری از این‌همه نمایش‌های پوچ و پرهیاهو نخواهد بود، اما نشد، ملت انگار بهشان مزه کرده است انتشار این‌همه رقت‌قلب‌های توخالی و ریاکارانه، همین‌طور بی‌وقفه مشغولند، این شد که طاقتم تمام شد و بالاخره این پرانتز را باز کردم.

تجدد دارد به طور سیستماتیک ما را له می کند

“کلمه” که یکی از هواخواهان نظام سیاسی است، معتقد است آنچه در غزه روی می‌دهد، نشانه آن است که تجدد دارد به طور سیستماتیک ما را له می کند:

ساعت شد هفت و چهل و پنج. الان دیگر بعید است به کلاس برسم. چفیه عربی ام را روی میزم رها کرده ام. شک دارم که بیاندازم یا نه. قلبم را چیزی فشار می دهد. یاد دیروز می افتم. با استاد راهنمای پایان نامه ام ـ دکتر توفیق- جلسه داشتم. حتی درست نمی فهمیدم چه می گویم. همینطور چیزهایی را سر هم می کردم. می گفتم : من از این تجدد خیری ندیده ام که طرفدارش باشم. تجدد دارد به طور سیستماتیک ما را له می کند. در طول تاریخ همیشه سرکوب بوده است. اما هیچ زمانی سرکوب تا این حد سیستماتیک و حساب شده نبود. یاد صحبت یکی از دوستان ارشد می افتم. در پایان نامه اش می خواست که تاریخ فرودستان را بنویسد.چهارچوب نظری اش نظریات پسا استعماری بود. کاش تاریخ مستضعفین را می نوشتند.

همان الجزیره یک مقام اسرائیلی را نشان می دهد که می گوید به غیر از ایران تمام دنیا حماس را تروریست شناخته اند. بعد صحنه هایی را نشان می دهد که یک موشک قسام به یک باغچه در اسرائیل خورده است. می گویند یک نفر زخمی شده. چهره های گریان یک زن را نشان می دهند که احتمالاً با صدای موشک از خواب پریده است. به گمانم این موشک های قسام تنها در صورتی منجر به مرگ می شوند که مستقیم بخورند پس سر یک نفر.

انواع دیگری از پوپولیسم

“بهمن احمدی‌امویی” منتقد آن دسته از روزنامه‌های اصلاح‌طلب است که از انتشار بیانیه های حمایت از غزه خودداری می کنند تا مبادا آب به آسیاب نظام ریخته باشند:

در ایران، روزنامه ها اصلاح طلب ایران چون دفاع از فلسطین را موضع رسمی حکومت محافظه کاران می دانند، به گونه ای با این موضوع برخورد می کنند که یا اهمیت خبری ندارد و یا به دلیل ترس از قهر حاکمیت و از روی ناچاری، رویدادهای فلسطین را به صورت حاشیه ای و کمرنگ پوشش خبری می دهند.. تا مبادا موضع گیری این ها همطراز با موضع ظاهری حکومت جمهوری اسلامی تلقی شود. بنابراین تمرکز خبری لازم را بر این حادثه نشان نمی دهند. وقتی اعضای چند گروه مدنی و صلح طلب در ایران با در دست داشتن بیانیه های خود که در دفاع از فلسطینی ها نوشته اند، به این روزنامه ها مراجعه می کنند و درخواست انتشار آن می کنند، پاسخ می شنوند “ شما باید در بیانیه های خود حماس و حملات او را هم محکوم کنید.” علاوه بر این اعضای این گروههای مدنی با یک ابهام بزرگ در ذهنشان مواجه می شوند :مسولان و برخی از دست اندر کاران و مدیران تحریریه این روزنامه ها به این افراد می گویند “ شما راستگرا هستید چرا که از اسرائیل انتقاد می کنید. ما گرایش چپ داریم و چون جمهوری اسلامی از، فلسطینی ها دفاع می کند ما با آن مخالفیم.” بعضی وقت ها فکر می کنم تفاوتی بین پوپولیسم احمدی نژادی و پوپولیسم اصلاح طلبی وجود ندارد.

چرا تنها پیش قاضی می‌روید؟!

“رضا عزیزی” این پرسش را مطرح کرده که چرا محکوم کنندگان ایرانی فجایع غزه، فقط یک طرف ماجرا را می بینند:

برای من ایرانی انسان گرای ملی اما، همچنان چندین پرسش بی پاسخ میماند:
چرا آن زمان که حماس خاک اسراییل را با راکت های خود به توبره میکشید، کسی از ایرانیان نازک دل که حتما هم از روی انساندوستی دل برای فلسطینی ها میسوزاند، برای نجات همان مردم فلسطین ازیورش اجتناب ناپذیر ارتش اسراییل نامه ای خطاب به سران حماس ننوشت تا آنان را به توقف موشک پراکنی ترغیب کند؟ شاید سخن یکی از این اپوزیسیون های ایرانی به دل حماسی ها مینشست، آنها را سر عقل می آورد و ما شاهد از دست رفتن جان صد ها فلسطینی نبودیم!

آیا این همان حماسی نیست که عباس در موردش گفته است: جنایاتی که حماس علیه فلسطینیان مرتکب گردید، هیج کشور یا سازمان دیگری مرتکب نشده است. به سختی بیاد میآورم که یکی از شاخه های پر بار اپوزیسیون ایرانی در این مورد اعلام موضع کرده باشد و اندکی از تقصیر تلف شدن جان انسان ها در دو سوی مرزها را متوجه یکی از مسببان اصلی آن، یعنی حماس کند.

خودتان برای غزه چه کرده‌اید؟!

“احمد طالبی” منتقد کسانی ست که خود هیچ اقدام قابل ملاحظه‌ای به نفع غزه نشینان نکرده‌اند اما از همگان توقع حمایت و پشتیبانی دارند:

روشنفکران و سیاسیون منتقد متهم می شوند که چرا اسرائیل را کم محکوم کرده اند، وبلاگ نویسی که در نوشته اش از لزوم میانجیگری برای صلح حرف می زند به اشاره ای آماج انواع توهین هامی شود، روزنامه کارگزاران به بهانه چاپ بیانیه تحکیم توقیف می شود، دفتر تحکیم به واسطه نقدش به جنبش حماس باید انواع تهمت های علنی را تحمل کند، تجمع مادران صلح در حمایت از مردم فلسطین نمی دانم به چه بهانه ای مورد حمله فیزیکی واقع می شود، سران تشکیلات خودگردان همچون مدیران اسرائیل معرفی می شوند و رسما در ادبیات سیاسی ما واژه غزه جایگزین فلسطین می شود و…

حالا یک سوال می ماند: گیرم که همه صهیونیست شده اند و در جهت منافع دشمن گام برمی دارند، گیرم که دموکراسی و حقوق بشر اباطیل بشر امروزی است گیرم که… آنها که پاکان روزگارند و همه حقایق را می دانند و پای در راه کج نمی گذارند چه کرده اند؟ کدام منفعت را عاید مردم فلسطین نموده اند؟ کجای شاخ اسرائیل را شکسته اند؟ آیا جز مشتی حرکت نمایشی بی سرانجام کار دیگری هم انجام داده اند؟

بشر در همه‌جا بشر است، حقوق در همه‌جا حقوق!

“عبور از راه بی‌نقشه” با اشاره به برخی موضعگیری‌های ایرانیان در مورد مسائل غزه، معتقد است تا هنگامی که ایرانیان به درکی همه‌جانبه از مفهوم حقوق و فراگیر از مفهوم بشر نرسند، حتا به حقوق انسانی خود نیز دست نخواهند یافت:

از چیزهایی که حالا مد شده توی ایران، یکی هم “حقوق بشر” است. اما انگاری یا مفهوم “حقوق” را نمی دانیم و یا اینکه “بشر” نمی دانیم چیست. نمونه اش برخوردی است که بسیاری از ایرانیان این روزها در قبال فلسطین نشان می دهند و می گویند: “فلسطین به ما چه؟ خودمون کم بدبختی داریم؟”

به هر حال اگر ایرانیان می خواهند که از این وضعیت اسف بار (زیستن در غیاب حقوق) نجات پیدا کنند، لازم می آید که اول تکلیفشان را با خودشان روشن کنند. بالآخره “حقوق انسان” را انتخاب کرده اند یا نه؟ حقوق انسان نه ملیت می شناسد نه رنگ نه نژاد نه مذهب نه جنسیت… به محض اینکه من حقوق انسان را انتخاب کنم، دیگر یک مرد ایرانی مسلمان… نیستم، بلکه یک انسان هستم و به “جامعه ی انسانی” تعلق دارم.

باید دیر یا زود این را بفهمیم که حقوق بشر، هیچ ضمانتی بجز “درک هم سرنوشتی” در میان تمام اعضای جامعه ی انسانی ندارد. اعضای این جامعه ی جهانی نمی توانند از مسؤولیت مقاومت برای حقوق یکدیگر شانه خالی کنند، زیرا خارج از خود ما، هیچ کس دیگری متولی حقوقمان نیست و باید این را بفهمیم.

آینده خطیر امریکا

“شهیر شهید ثالث” متن نوشته یک اقتصاددان سوئیسی به نام مارک فی‌بر را منتشر کرده که به پیش‌بینی پیامدهای بحران مالی غرب پرداخته است:

رئیس جمهور جدید آمریکا مصمم است با تزریق مبلغی در حدود هزار میلیارد دلار اقتصاد این کشور را جانی تازه بخشد، اما سئوال بزرگ این است که آیا طرحهای پیشنهادی تیم اقتصادی اوباما به رهبری یکی از برترین چهره های اقتصادی یعنی آقای پال ووکر (Paul Volker)، آمریکا را از فرورفتن در یک سیاهچال اقتصادی نجات خواهد داد؟ اگر تزریق ۸۵۰۰ میلیارد دلار توسط دولت فعلی آمریکا هنوز موفق به ایجاد ثبات حتی نسبی در سیستم اقتصادی این ابرقدرت بی بدیل تاریخ نشده چرا باید انتظار داشت که با یک طرح نجات یک تریلیون دلاری کشوری که به تنهائی یک چهارم تولید ناخالص جهان را در اختیار دارد از این پیچ هولناک تاریخی به سلامت عبور کند؟ براستی سالهای پیش روی آمریکا چگونه خواهد بود؟

متأسفانه!

“راز سر به مهر” از بی‌سوادی روزافزون مدیران و کارمندان ادارات نوشته است:

نامه‌ای به من ارجاع شد که القاب و عناوین امضا کننده نامه را باید با تریلی این ور و آن ور کرد! در نامه، جدا از اینکه “بالتبع” را نوشته اند “بالطبع”، همچنین نوشته اند: “با احترام نظر به اهمیت ارتقا فعالیت های فرهنگی… لذا با توجه به اینکه برنامه (فلان) به صورت کشوری در بندرعباس برگزار می شود.. خواهشمند است برادر… به عنوان نماینده به حضورتان معرفی می گردد”…

بی سوادی منادیان کار فرهنگی فقط باید از ویژگی دستگاه های مفت خور فرهنگی خودمان باشد متاسفانه!

کم مانده در سایه غزه، نود را هم تخته کنند

“کاوه در آینه” در حاشیه بحث‌های مربوط به برنامه ورزشی نود نوشته که مورد هجوم انتقادهای شدید تربیت بدنی کشور قرار کرفته است:

فکرش را می کردید روزی برسد که ابزار سلطه خود به عرصه ای برای مقاومت تبدیل شود و رسانه ملی و پربیننده ترین برنامه اش متهم به پایمالی ارزش ها شوند؟ عادل فردوسی پور و نود را هم اینها نمی توانند تاب بیاورند. این قدرت آن چنان انحصارطلب شده که یادش برود کارکرد ایداولوژیک رسانه را، و فراموش کند که با همین فوتبال و برنامه نود چه قدر می توان سر مردم را گرم نگه داشت. آن قدر حساس شده، که حتی یادش می رود ـ یا شاید هم لزومی نمی بیند ـ که سیاست مدارانه برخورد کند. در روزهایی که به بهانه غزه روزنامه می بندد، دفتر حقوق بشر تعطیل می ند و… کم مانده هوس کند که در شبکه سوم را هم به اتهام اقدام علیه امنیت ملی (سازمان ورزش و یک فدراسیون) تخته کند.