به گواهی تاریخ ۴۵ سال بعد از فوران نفت در جنوب این کشور بود که ایرانیان از راز گنج خدادادی خود توسط دولتی ملی و مردمی با خبر شدند دولتی که با بیدار کردن افکار عمومی، پیر استعمار را که همچون بختک بر این سر زمین سایه انداخته بود بیرون راند اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد که دیگر نفت جزیی از وجود هر ایرانی شده بود ابر قدرتی دیگر اما با شیوه ای متفاوت از استعمارگر پیر، چشم طمع به گنج مردم این سرزمین دوخت استعمارگری که با ساقط کردن دولت ملی و مردمی سهمی از این گنج را از آن خود میدانست.
با پیروزی انقلاب بود که از خواب غفلت بر خاستیم و گروهی که شور انقلابی در سر داشتند به چاره جویی افتاده تا ملتی را از منجلاب فریب های استعمار نو رهایی دهند تا عشق جامعه به طلای سیاه کاهش یابد پس شعار اقتصاد بدون نفت راسر دادند، شعاری که سال ها قبل توسط دولتی ملی و مردمی برای یکسال تجربه شده بود، و یا سخن از رهایی اقتصاد تک محصولی به میان آمد که هیچگاه نمی توانست خوشایند آن دسته از کسانی باشد که چشم طمع به ثروت این ملت را داشتند تا اینکه امروز گویی مردمی که روزگاری نفت، این طلای سیاه را مایه سر بلندی و آقا منشی خود در جهان میدانستند از داشتن چنین گنجی پشیمان گشتند چرا که بلای جان خود می بینند که ریشه چنین توهمی را باید در روند یکصدو اندی ساله تاریخ نفت این آب و خاک جسجو کرد، ثروتی که هیچگاه مردم مالک واقعی آن نبودند، آنچنانکه امروز با وجود 30 سال از انقلاب هنوز هم مردم را محرم اسرار قرارداد های نفتی نمی دانند و در پشت در های بسته به انعقاد قراردادهای میلیارد دلاری می نشینند.
با نزدیک شدن دور دهم انتخابات ریاست حمهوری شعار های کاندیدا های مربوطه داغ و شنیدنی تر می شوند از جمله بحث ملی شدن نفت که هر شنونده ای را متعجب می سازد و باعث طرح این پرسش در اذهان عمومی گردد که مگر تا کنون این ثروت خدادای ملی نبوده که حال قرار است ملی شود؟
وقتی به دنبال پاسخ این پرسش می روید به تئوری یک استاد دانشگاه) دکتر نیلی ) بر می خورید که طراح اولیه این تئوری است که در واقع برای جایگزین کردن طرح پرداخت یارانه نقدی دولت نهم به مردم ، ارائه می دهد که البته در همان حد تئوری باقی می ماند اینکه یکی از کاندیدا ها ی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری( آقای کروبی ) که از قضا در دوره قبل هم کاندید این پست بود ه و پرداخت ماهانه ۵۰ هزار تومان به ایرانیان بالای ۱۸ سال را وعده داده بود، با اقتباس از تئوری این استاد دانشگاه این بارطرح خود را تکمیل می کند تا در صورت انتخاب شدن به ریاست جمهوری، آن را از قول به فعل در آورد . اما تا آن زمان مشاوران و طرفداران این کاندیدا برای پخته کردن این شعار، مواردی را در این خصوص مطرح می سازند که شنیدنی است از جمله آنکه اگر چه محمد مصدق در یک تلاش وطن پرستانه ، با کوتاه کردن دست بیگانگان از این گنج، پرچم دار ملی شدن صنعت نفت این آب و خاک است، اما بنجاق این ثروت ملی با خلعیت از دولت انگلیس به نام دولت ایران نشده است بلکه بنام دولت ایران شد و به همین دلیل از آن زمان تا به امروز این دولت ها بودند که با سلایق و صلاح دید خود هر دخل و تصرفی بر این گنج خدادی داشته و در برخی از موارد سوء استفاده هایی نیزانجام داده اند و حال وقت آن است تا این ثروت ملی به صاحبان واقعی آن یعنی مردم واگذار گردد.
در درست بودن اصل سخن و ایده، شکی نیست اما یک پرسش مطرح می گردد که آیا مگر دولت ها بر آیند اراده و خواست ملت های خویش نیستند؟ آیا مگر می توان اداره و نظارت بر ثروت ملی را بغیر از دولت به مردم کوچه و بازار وانهاد؟ مگر آن که دولت و دولتمردانی که از بر آیند قدرت و رعب و وحشت بر ملتی مستولی می شوند و با اعمال آنچه امروز به دیکتاتوری مشهور است، بر آب و خاک و جان یک ملت مسلط گردند که سوء استفاده از ثروت ملی سهل است به جان و مال و ناموس مردم هم دست درازی خواهند کرد
. کوتاه سخن اصل، بیداری ملت است و شرط حفظ ثروت ملی و تمامیت ارضی یک کشور می تواند باشد چرا که انتخاب هوشمندانه اصلح ترین فرد و نظارت بر چگونگی انتخابات یکی از ده ها راه حل های ملی ومدنی رسیدن به این اطمینان خاطر است تا بی شک نیازی به بنام کردن بنجاق مالکیت ثروت ملی به نام تک تک افراد یک ملت نباشد.