برنامه سازی برای کودک ونوجوان همواره از اهمیت بسزایی در رسانه پرمخاطب و تاثیرگذاری مانند تلویزیون داشته است. با توجه به نقش مهم این رسانه در روند آموزش کودکان و نوجوانان، چنین کاری مستلزم برنامه ریزی کارشناسانه و دقیق علمی است. اما شوربختانه بخش اعظم این برنامه ها را انیمیشن ها و فیلم های وارداتی تشکیل می دهند و کمتر برنامه ای مرتبط با فرهنگ ایرانی دراین گروه تولید می شود. از این روست که تماشاگر در اولین برخورد با سریال “دل خوش سیری چند؟” با این سوال خود را رو در رو می بینید که آیا وظیفه اصلی گروه کودک ونوجوان ساخت مجموعه هایی با رویکردی اجتماعی ست؟
دل خوش سیری چند؟
نویسنده : حسن مشکلاتی. کارگردان: مجید جوانمرد. تهیه کننده: حسن اکلیلی. طراح صحنه و لباس : خیرا… سلطانی. طراح گریم: فضل ا… فدایی، موسیقی : محمد مهدی کوررنگی. تدوین: حامد رضی. مدیرتصویربرداری: ابوالفضل اقوام کرباسی. صدابردار: رضا عطایی. مجری طرح: حسین خواجویی. بازیگران : حسن اکلیلی[رضا]، پوراندخت مهیمن[زری]، مرتضی کیوانداری[ناصر]، سهیلا وزیری[ریحانه]، سیف ا… نامداریان، شهریاردخانی، بیژن رافعی، معصومه موسوی، امین غلام پور، مانا بهرامی، پری کربلایی.
رضا درشکه چی میدان نقش جهان اصفهان مرد میانسالی است که هنوز ازدواج نکرده، تا اینکه یک روز مادرش او را تهدید می کند تا زمانی که ازدواج نکرده به خانه بازنگردد. بدین منظور خواهر او مامور می شود تا برای رضا همسری مناسب پیدا کند. نوروز از راه می رسد و خواهر به اتفاق همسرش به مسافرت می روند. رضا که مسئول نگهداری از خانه است آنجا را به استراحتگاه نوروزی چندین خانواده از شهرهای مختلف ایران، تبدیل می کند. چنین اتفاقی باعث به وجود آمدن بستر مناسبی می شود، تا جوانان دختر و پسر این خانواده ها با یکدیگر وصلت کنند. رضا هم از خواهر داماد خود، خواستگاری می کند.
ساده انگارانه !!!
ایده مرکزی و اصلی اثر بر ازدواج رضا استواراست. نویسنده با بهره گرفتن ازچنین تمهیدی که بر روی شخصیت محوری داستان تمرکزکرده، داستان های فرعی خود راگسترش می دهد و پیش می برد. درقسمت های آغازین مجموعه، این ایده بسیار جذاب و پر کشش است اما با گسترش داستان و پی بردن مخاطب به اطلاعات لازم درباره زندگی رضا، دیگر کشمکش چندانی در روند داستان باقی نمی ماند. در واقع اگر کشمکشی هم وجود دارد مربوط به خانواده تهرانی و علیپور است که بر سر وصلت دختر و پسرشان، دچاراختلاف نظر هستند.
نویسنده توجه چندانی به شخصیت رضا درادامه داستان نمی کند و این امربه کلیت قصه ضربه وارد می کند. فصل بندی های داستان و انگیزه رفتاری شخصیت ها هم به درستی در کنارهم قرارنگرفته اند. به عنوان مثال خواهر رضا که ازطرف مادر مامور شده تا همسرمناسبی برای برادرش پیدا کند به یکباره و بدون هیچ دلیل موجهی به مسافرت می رود. در صورتی که نویسنده می توانست با تمهیدات دیگری به ایده اصلی اثر” یعنی خالی شدن خانه زری” برسد تا داستان در آن مکان ادامه پیدا کند.
خانه در اینجا علاوه بر رضا- شخصیت محوری داستان- به عنوان پرسوناژ کلیدی دیگری مطرح می شود، که بار اصلی درام بر دوش اوست. برخورد متفاوتی که خانواده های نوروزی با معماری خانه از خود نشان می دهند یکی از فصل های موفق داستان به شمارمی رود، اما این تمهید هم موقتی و گذراست. مخاطب بعد از اسکان خانواده ها درخانه، به راحتی می تواند حدس بزند که ادامه قصه از چه قراراست. دلیل عمده چنین اتفاقی، درنوع دیالوگ نویسی و نحوه انتخاب و هدایت بازیگران نهفته است. بازیگران تحلیل خود را ازداستان بازی می کنند؛ و این بزرگ ترین ضربه را برجذاب بودن و غیر قابل پیش بینی بودن گره های داستانی وارد می کند.
کارگردان به خوبی بازیگران خود را انتخاب نکرده و عدم تناسب اکثر بازیگران با نقش هایشان ترکیب نامأنوسی به وجود آورده است. تقطیع و دکوپاژاثر نکته کلیدی دیگری است که کارگردان به سادگی ازآن گذشته است. پلان بندی ها و انتخاب قاب ها بسیار ضعیف و مبتدیانه است. زوم ها و حرکت های افقی – عمودی بی جهتی که روی می دهد، نشان دهنده ناهماهنگی میان کارگردان و فیلمبردار است.
عنصردیگری که باعث برهم خوردن ترکیب بندی تصویری اثر می شود، طراحی لباس مجموعه است. لباس ها متناسب با زمان ومکان انتخاب نشده اند. لباسی که رضا برتن دارد بیشتر با پوشش 30 سال قبل خود مطابقت دارد تا زمان حاضر. این عدم تطابق، بیشترین ضربه را برروند ارتباطی مخاطب با اثروارد می کند. نمونه دیگراین ناهماهنگی، سکانسی است که ناصردر وان حمام با لباس!!! درحال شستن خود است. در بخش گریم هم، با اغراق بیش ازحدی مواجه هستیم. این اغراق هنگامی بیشترنمود پیدا می کند که رآکورد میان صحنه ها حفظ نمی شود. به نظرمی رسد اشکال و نقاط ضعف عمده ای که مجموعه ازآن رنج می برد از نوع نگاه و رویکرد ساده انگارانه کارگردان نسبت به اثر ناشی می شود. چون اگر او تحلیل جامع و درستی از قصه داشته، ما اکنون با ریتم مناسب نماها – داخل و خارج قاب- روبرو بودیم؛ و آنگاه اتفاق دیگری برای مجموعه می افتاد.