تبرئه پس از انفرادی و شکنجه

نویسنده

daneshjoyantabrae.jpg

‏ مریم کاشانی

زمینه دستگیری و شکنجه احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی، دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که دیروز از ‏اتهام انتشار نشریات موهن به طور کامل تبرئه شدند و دادگاه جعلی بودن نشریات منتسب به آنهارا پذیرفت، روزی ‏فراهم آمد که هیچکس فکرش را نمی کرد: روز حضور رئیس دولت نهم در دانشگاه. همان روزی که دانشجویان ‏شعاردادند: مرگ بر استبداد‏

داستان را از آغاز پی می گیریم: “احمدی نژاد قصد داشت در اولین سال ریاست جمهوری خود، آذرماه ۸۴، به دانشگاه ‏امیرکبیر بیاید، اما به توصیه مشاورینش این بازدید را یک سال به تعویق‎ ‎انداخت” تا احتمالا در فضای قابل کنترلی در ‏این دانشگاه حضور یابد: سال 85. سالی که “دانشگاه امیرکبیر علیرغم سرکوب شدید حاکمیت، صحنه درگیری‎ ‎و ‏کشمکشی مداوم میان دانشجویان و مدیریت انتصابی دانشگاه بود”. ‏

‏ روز حادثه 20 آذر بود؛ در این روز “احمدی نژاد در حالی به پلی تکنیک‎ ‎آمد که تصور می کرد با صدور احکام ‏سنگین محرومیت از تحصیل برای دانشجویان، ممنوع‎ ‎الورود کردن بسیاری از دانشجویان منتقد و همچنین پر کردن ‏سالن سخنرانی با دانشجویان‎ ‎دانشگاه های امام صادق و امام حسین، صدای اعتراض و انتقاد دانشجویان فروکش کرده‎ ‎است. اما ناباورانه با سیل انتقادات و اعتراضاتی رو به رو شد که در طول دوران ریاست‎ ‎جمهوری اش بی سابقه بود. ‏احمدی نژاد توسط دانشجویان «هو» شد، دانشجویان او را دیکتاتور‎ ‎خواندند، عکسش را سوزاندند و…‏‎.‎‏” [خبرنامه ‏امیرکبیر]‏

احمدی نژاد با این وجود پشت تریبون قرار گرفت، دانشگاه پلی تکنیک را بهترین دانشگاه کشور خواند… دانشجویان ‏شعار دادند: مرگ بر دیکتاتور. گفت: “در تمام فعالیت جنبش دانشجویی ما این شعار را دانشجویان سر می دادند که ‏دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد. دانشجویان این مملکت همواره ضد دیکتاتور بوده اند و خواهند بود….“‏

دانشجویان یکصدا فریاد زدند: مرگ بر دیکتاتور.احمدی نژاد ادامه داد، دانشجویان هم. رییس جمهور دانشجویان را به ‏آمریکایی بودن و گرفتن پول از بیگانگان متهم کرد. دانشجویان اورا هو کردند. رییس جمهور گفت: “شما به من توهین ‏می کنید اما من جواب شما را با آرامش خواهم داد”.‏

دانشجویان از ستاره دار شدن گفتند. رییس جمهور پاسخ داد: “می گویم به آنها درجه ستوانی بدهند”. دانشجویان فریاد ‏زدند:عامل تبعیض و فساد، محمود احمدی نژاد. و عکس های رییس جمهور را در سالن به آتش کشیدند….‏

احمدی نژاد که چندین بار مجبور شد سخنان خود را قطع کند، عاقبت به وقت رفتن گفت: “من درخواست می کنم با ‏هیچکدام از حاضرین در این سالن برخوردی صورت نگیرد زیرا من منتقدان خود را نیز دوست دارم.” ‏

و از همین “دوست داشتن” بود که قصه آغاز شد: “دانشجویان دانشگاه امیرکبیر خود را آماده‎ ‎پس دادن تاوان انتقادشان ‏کردند”. روز تاوان هم۱۰ اردیبهشت بود:حوالی ساعت 12 ظهر دوشنبه 10 اردیبهشت بسیجیان و نیروهای اطلاعات با ‏لوگوی نشریات وابسته به اعضای انجمن اسلامی دانشجویان نشریاتی به چاپ رساندند که در آن کاریکاتور رهبر ‏جمهوری اسلامی چاپ شده و انتقادهای تندی به وی وارد شده بود. بعد از پخش این نشریات در داخل دانشگاه توسط ‏عوامل اطلاعات و بسیج، با برنامه ای از پیش طراحی شده همه نیروهای هوادار بسیج به دفتر ریاست دانشگاه ریختند و ‏خواستار اخراج کلیه اعضای انجمن از دانشگاه و بازداشت آنها شدند. اعضای انجمن که تازه از موضوع اطلاع یافته ‏بودند برای جلوگیری از توطئه بسیج به دفتر رییس دانشگاه رفتند. در آنجا نیروهای بسیج با سلاح سرد [ چوب و چماق ‏و میله ] به آنها حمله کردند. شدت ضرب و شتم دانشجویان به گونه ای بود که برخی از دانشجویان بیهوش شدند.مدیریت ‏فرهنگی دانشگاه هم در اقدامی هماهنگ با بسیج پس از نیم ساعت از شروع پروژه بسیج و اطلاعات در بیانیه ای کلیه ‏نشریات دانشگاه را توقیف کرد و خبر از برخورد با مسوولان این نشریات داد.“‏

در آن شرایط سئوال دانشجویان این بود که “در شرایطی که حتی نشریات مجوزدار در سطح دانشگاه از سوی ‏انتظامات اجازه چینش پیدا نمی کند و کلیه اطلاعیه ها و نشریات دانشگاه در کنترل کامل نیروهای حراست دانشگاه و ‏انتظامات است” این نشریات چگونه به دانشگاه راه یافته اند؟ پاسخ این بود: “نیروهای امنیتی از بیرون این پروژه را ‏طراحی کرده بودند و بسیج مجری آن بود.” ‏

اما “پروژه” کلید خورده بود و با روی میز آمدن 3 نشریه سحر، ریوار و سرخط، نیروهای حامی دولت در سراسر ‏کشور به جوش و خروش افتادند و فریاد وااسلاما از نقاط مختلف کشور به هوا برخاست. آن هم در حالیکه مدیران ‏مسئول این سه نشریه دانشجویی از همان لحظات اول انتشار آن نشریات به صراحت ان هارا جعلی خواندند و آنها را ‏وسیله ای برای سرکوب انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و فعالین این دانشگاه معرفی کردند.‏

با این وجود موتور حزب الله، روشن شده بود. نه تنها در تهران، که در همه نقاط کشور. حتی امامان جمعه نیز به میدان ‏آمدند. از آیت الله جنتی تا ملاحسنی. از امام جمعه هشتگرد تا امام جمعه قم. همزمان شایعه بازداشت قریب الوقوع ‏اعضای انجمن پلی تکنیک و مدیران مسئول این نشریات هم بالا گرفت. حراست دانشگاه امیرکبیر “با احضار سه تن از ‏اعضای‎ ‎انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر با نشان دادن احضاریه هایی بدون مهر و امضا از ایشان‎ ‎خواست تا خود را به ‏دادگاه انقلاب معرفی نمایند.“‏

نشریه گاردین هم به نقل از منابع دانشجویی در کشور، خبر از پنهان شدن دانشجویان داد و همچنین اینکه: “بسیجی ها و ‏انصار حزب الله به دنبال افرادی هستند که عکس احمدی نژاد را آتش زده اندو شعار رئیس جمهور فاشیست پلی تکنیک ‏جای تونیست را سر داده اند.” ‏

و البته که وقتی “بسیجی ها و انصارحزب الله” به همراه “سربازان گمنام امام زمان” به دنبال افرادی باشند، آنها را ‏دستگیر هم می کنند:‏

‏”روز13 اردیبهشت در حالی که احمد قصابان، مدیر مسئول نشریه دانشجویی سحر، متن شکوائیه مدیران مسئول ‏نشریات دانشجویی از بسیج دانشگاه و روزنامه کیهان رابرای تقدیم به قوه قضاییه، به دادگاه می برد از سوی نیروهای ‏ناشناس بازداشت شد.“‏

در همین فاصله “مجید شیخ پور، مدیر مسئول نشریه دانشجویی خط صفر هم گفت: صبح روز پنج شنبه در حالیکه قصد ‏ورود به دانشگاه برای حضور در جلسه امتحان داشتم، از سوی نیروهای ناشناس بازداشت شدم که پس از سه ساعت ‏بازجویی آزاد شدم. در بازجویی ضمن تهدید از سوی نیروهای ناشناس به من گفته شد که از بیان این نکته که غائله ‏دانشگاه امیرکبیر، پروژه ای امنیتی و منتسب به بسیج است خودداری کنم… این نیروها در اطراف خوابگاه حضور ‏دارند و با تهدید مدیران مسئول نشریات، قصد ایجاد فضای ترس دارند. ما برای تردد در این منطقه امنیت جانی نداریم”.‏

روز 19 اردیبهشت هم “پویان محمودیان، مدیرمسئول نشریه دانشجویی «ریوار»، مجید شیخ‌پور، مدیر مسئول‎ ‎نشریه ‏دانشجویی «سرخط» و مجید توکلی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی منتخب دانشجویان‎ ‎دانشگاه امیرکبیر دستگیر ‏شدند”.‏

ماموران دنبال احسان منصوری، دبیر سیاسی انجمن اسلامی پلی تکنیک هم بودند. و عاقبت بعد از چند روز تعقیب و ‏گریز، روز 27 اردیبهشت او را بازداشت کردند: “احسان منصوری، دبیر سیاسی انجمن اسلامی امیرکبیر، در پی ‏یورش چندین باره نیروهای امنیتی به منزل اقوام ایشان بازداشت شد. در طی دو هفته گذشته نیروهای حراست دانشگاه ‏امیرکبیر بارها با خانواده این دانشجو تماس گرفته بودند تا ایشان را نسبت به تحویل فرزندشان به نیروهای امنیتی مجاب ‏سازند…“‏

ماموران در جریان بازداشت احسان منصوری وی را “به حدی مورد ضرب و شتم قرار دادند که کتف وی دچار ‏شگستگی شد” و بعد هم او را یکراست به “بهداری زندان اوین” بردند و چند روزی وی را بستری کردند: “بچه مرا به ‏بدترین شکل ممکن و با کتک و تیراندازی و با اعلام اینکه او دزد و سارق است دستگیر کردند و او را چنان مضروب ‏کردند که خودش به من گفت: آنقدر مرا زدند که سرم بر بدنم لق می خورد و دستان دستبند خورده ام از لگد آنها کبود ‏بود.”[مادر احسان منصوری]‏

و وقتی آنها را در جلوی چشم مادران بدینگونه “تنبیه ” کردند می توان تصور کرد که در زندان با آنان چه کردند.بی ‏خبری، تنهایی، بازجویی های مدام و شکنجه هایی که داستان آن اشگ بر چشم مقامات قضایی نیز آورد:” چرا هیچ کس ‏کاری نمیکند؟ پسرم دارد میمیرد”.[مادر مجید توکلی]‏

او وقتی از مرگ فرزند سخن گفت که “وضعیت جسمانی مجید توکلی پس از گذشت ۲۰ روز‏‎ ‎از اعتصاب غذا به شدت ‏رو به وخامت گذارده” بود. مجید توکلی “در اعتراض به شکنجه‎ ‎های طاقت فرسا و غیرانسانی، گرفتن اعترافات دروغ ‏و تحت فشار، اصرار دادگاه انقلاب و‎ ‎علیرضا رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر، بر انتشار نشریات موهن توسط ‏دانشجویان و عدم‎ ‎توجه تیم بازجویی به حقوق شهروندی و انسانی” خود از ۲۳ تیرماه دست به اعتصاب‎ ‎غذا زد. با این ‏حال کسی را قصد شنیدن نیست؛ آنجا که هدف گرفتن اعتراف است: “آنان در زندان حکومت اسلامی تحت شکنجه های ‏جسمی و روحی وادار شدند تا چاپ نشریات موهن را برعهده” بگیرند.‏

اعترافاتی که بر اساس استفتاء خانواده‏‎ ‎دانشجویان بازداشت شده از چند تن از مراجع تقلید و روحانیون اعتباری نداشت: ‏‏”آیت الله حسینعلی منتظری، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله گرامی، آیت الله‎ ‎محمد صادقی تهرانی و آیت الله اسدالله ‏بیات در این استفتاء با اشاره به موارد شرعی‎ ‎اعلام کرده اند که اقراری که از روی اکراه صورت گیرد، شرعا اعتباری ‏نخواهد داشت”.‏‎ ‎

آیت الله حسینعلی منتظری در این باره در نامه ای به خانواده احسان منصوری، احمد‎ ‎قصابان و مجید توکلی، سه‎ ‎دانشجوی‎ ‎بازداشت شده دانشگاه‎ ‎امیر‎ ‎کبیر‎ ‎نوشت: “هر اقراری که ناشی از تهدید، فشار‎ ‎روحی و جسمی، نگاه داشتن در ‏زندان و امثال آن هر چند تحت عنوان تعزیر باشد، اعتباری‎ ‎ندارد و قاضی صالح نمی تواند کسی را بر اساس این گونه ‏اقرار ها محکوم کند‎.‎‏”‏

خود دانشجویان نیز در اولین فرصت، خبر از چگونگی “اعتراف” ها دادند: “سه دانشجوی در بند و شکنجه شده ‏دانشگاه امیرکبیر، مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری، طی نامه ای اعلام کردند که نقشی در تهیه نشریات ‏مجعول نداشته اند و مطالب مندرج در آنها را محکوم می کنند و طی روزهای اقامت در سلول انفرادی تحت فشارهای ‏طاقت فرسا ناچار به اعتراف به کار ناکرده شده اند”.‏

این سه دانشجو در همین ارتباط نامه های جداگانه ای نوشتند و حین یکی از ملاقات هایشان، که بعد از چند ماه بی ‏خبری صورت گرفت، آنها را به خانواده هایشان دادند.‏


در نامه مجید توکلی آمده بود: “اکنون قریب به ۱۰۰ روز از بازداشت اینجانب مجید توکلی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر ‏می گذرد. آن چه سبب شد به نگارش این نامه کوتاه دست بزنم این است که می بینم علیرغم تکذیب مکرر و موکد بنده و ‏دیگر دوستانمان در دانشگاه امیرکبیر در خصوص همکاری در تهیه و چاپ ۴ نشریه جعلی و موهن، تاریک اندیشانی ‏همچنان عزمی راسخ و جهدی وافر در انتساب این نشریات به ما را دارند و گویا قرار است در آینده نزدیک دادگاهی ‏غیرعلنی تشکیل داده و به استناد اعترافاتی که همه تحت آزار و اذیت های فراوان [شرح گوشه ای از آن را به خانواده ‏خود گفته ام]، اخذ شده است استناد نموده، تقصیر را متوجه ما نمایند، ببرند و بدوزند و باز حکمی ناعادلانه صادر ‏نمایند. بنده به صراحت اعلام می نمایم همان طور که بارها با خانواده خود چنین مسایلی را در میان گذارده ام، و همان ‏طور که هفته گذشته در بازپرسی دادگاه انقلاب گفتم کلیه اعترافات بنده در طول مدتی که در سلول انفرادی نگه داری ‏می شدم تحت آزار و اذیت های فراوان و به دروغ از اینجانب اخذ شده و هیچ گونه وجاهت قانونی و شرعی ندارد. در ‏پایان بار دیگر ضمن اعلام برائت از انتشار مطالب موهن، عمل غیراخلاقی کسانی که اقدام به انتشار این نشریات نموده ‏اند و همچنین توهین به مقدسات و ائمه اطهار را محکوم می کنم.“‏

نامه در بند 209 زندان اوین نوشته شده بود و تاریخ 22 مرداد را برخود داشت. مثل نامه احمد قصابان: “بدینوسیله به ‏اطلاع همگان می رساند اینجانب احمد قصابان در طول مدت بازداشت برای اقرار به عملی که مرتکب نشده بودم تحت ‏فشار های طاقت فرسای فراوانی قرار گرفته ام که ظاهرابخشی از رفتارهای زننده ای که در این مدت با ما انجام شد در ‏نامه سرگشاده خانواده هایمان به رئیس قوه قضاییه ذکر شده است. در اینجا به اطلاع همه دوستان می رسانم که تحت ‏فشارهای فراوان و طاقت فرسا به اینجانب و دیگر دانشجویان بازداشت شده چاره ای جز تبعیت از خواست و اراده ‏بازجویان و اقرار دروغ علیه خود و دیگران نداشتیم. لذا اعترافاتی که تحت فشار از بنده اخذ شده غیرقانونی و غیرقابل ‏استناد است. بار دیگر ضمن محکوم نمودن توهین به مقدسات، با پافشاری بر موضع خود در هنگام آزادی اعلام می کنم ‏که هیچ گونه مشارکت و مداخله ای در انتشار چهار نشریه موهن در روز ۱۰ اردیبهشت در دانشگاه امیرکبیر نداشته ‏ام.“‏

و همانند نامه احسان منصوری که خطابش، همکلاسی هایش بود: “همان طور که در جریان هستید عده ای با دست زدن ‏به کثیف ترین و ناجوانمردانه ترین خدعه، در بهار امسال اقدام به جعل نشریات دانشجویی کرده و مطالب نامربوط آن ‏را به اعضای انجمن اسلامی نسبت دادند. با این که پس از پخش معدود این نشریات ما بارها انتشار این مطالب را از ‏سوی خود تکذیب کردیم، به سبعانه ترین روش ها اقدام به بازداشت بنده و ۷ تن دیگر از دانشجویان کردند. با این که در ‏طی بازداشت نیز دست داشتن در انتشار این نشریات را تکذیب می کردم، بازجویان ما را تحت انواع و اقسام فشارهای ‏روحی و جسمی شدید قرار دادند که اگر خود در این شرایط قرار نمی گرفتیم باور نمی کردیم که برای اعتراف گیری ‏دست به چه اعمالی می زنند. در هر صورت آن جا که فشارهای بازجویان از حد توان من و دوستان خارج شد مجبور ‏به اعتراف به کار ناکرده شدیم. اما پس از این که به بند عمومی منتقل شدم باز بر عدم ارتکاب به این عمل تاکید داشته و ‏در برابر بازپرس پرونده هم ضمن برشمردن شکنجه ها، تمامی اعترافات خود را تکذیب کردم. لذا برای چندمین بار ‏اعلام می نمایم بنده و دیگر دانشجویان بازداشت شده هیچ نقشی در انتشار نشریات موهن نداشته و کلیه اعترافات اخذ ‏شده از ما تحت فشارهای فراوان بوده و ارزش حقوقی و قانونی ندارد”.‏

خانواده های این سه دانشجو نیز پس از اطلاع از آنچه بر فرزندانشان رفته بود به میدان آمدند و افکار عمومی را به ‏یاری طلبیدند:” فرزندان ما قربانی یک برنامه از پیش تعیین شده هستند آنها هرچه بر بی گناهی خود اصرار کردند و ‏اتهامات دروغین را انکار کردند کسی توجهی نکرد و می خواهند آنها را گناهکار معرفی کنند… متاسفانه دانشگاه محل ‏تحصیل فرزندم با نهادهای امنیتی همکاری نزدیکی داشت و حتی برای بازداشت آنها همکاری می کرد….ما بعد از ‏اولین دیدار با فرزندانمان اصلا خوشحال نبودیم چرا که آن وضعیت بچه ها را دیدیم اما سکوت کردیم چرا که ‏فرزندانمان را تهدید کرده بودند اگر چیزی بگویید دوباره شکنجه و انفرادی را آغاز می کنیم. ما به تمامی مقامات ‏متوسل شدیم به آقای شاهرودی نامه نوشتیم اما هیچ کس هیچ جوابی به ما نداد و می گفتند به خانه برگردید و دعا ‏کنید!”[مادر احسان منصوری] ‏

برادر مجید توکلی هم به رادیو‎ ‎فردا گفته بود “پدرش پس از اولین ملاقات با برادرش آثار شکنجه را بر بدن او دیده‎ ‎است” و افزوده بود: “بر بدن او کبودی بوده است، صورت او کبود و سیاه بوده است، زیر‎ ‎چشمانش سیاه بوده است؛ ‏سرش شکسته بوده، برادرم می گفت بازجویان بر سر او پا می‎ ‎گذاشته اند و او را مدت ها سرپا نگه می داشته اند.“‏

و در اینجا بود که سعید مرتضوی به میدان آمد: “سعید مرتضوی، دادستان‎ ‎عمومی و انقلاب استان تهران، صبح روز ‏یکشنبه ۲۸ مردادماه، در تماس تلفنی با خانواده‏‎ ‎های‎ ‎احسان‎ ‎منصوری، احمد‎ ‎قصابان و مجید توکلی، آنها را به دفتر خود ‏دعوت کرد‎.‎‏… پس از حضور سه خانواده در دفتر قاضی سعید مرتضوی، وی با لحنی‎ ‎عصبانی و تحکم آمیز به آنها ‏گفت: بارها به شما هشدار دادیم که جایی صحبت نکنید، مصاحبه نکنید، اخبار آن داخل، بند ۲۰۹، را بیرون انتشار ‏ندهید، با کسی ملاقات‏‎ ‎نکنید، اما شما باز کار خودتان را کردید. حالا هم دوباره بچه هایتان را منتقل کرده‎ ‎ام به انفرادی ‏و تا رویه تان را عوض نکنید، از ملاقات و تماس تلفنی هم خبری‎ ‎نیست‎.‎‏…مرتضوی در پاسخ به اعتراض خانواده ها ‏که به او‎ ‎متذکر شدند فرزندان شان گناهی ندارند و تحت شکنجه از آنها اعتراف گرفته شده است، گفت: «چه کسی گفته ‏آن ها شکنجه شده اند؟ من باید تشخیص بدهم که شکنجه شدند، که می‎ ‎گویم شکنجه نشده اند. ما هنوز شکنجه نکرده ایم ‏که بفهمید شکنجه یعنی چه. تحت فشار‎ ‎هم اعتراف نکرده اند. نشریات موهن، کار همین سه نفر بوده و تا ندامت نامه ‏ننویسند، از آزادی هم خبری نیست» این مقام قضایی جمهوری اسلامی در پاسخ به سوال خانواده ها که پرسیدند «پس ‏دستور‎ ‎قوه قضاییه چه می شود؟!» گفت: دستور قوه قضاییه به من مربوط است، نه به شما. از این‎ ‎به بعد هم حق دیدار ‏با هیچ کس را ندارید. نه مقام سیاسی و نه مقامات مسئول. فقط‎ ‎باید رویه تان را عوض کنید تا دوباره اجازه ملاقات و ‏تماس تلفنی بدهم. فرزندانتان‎ ‎هم باید ندامت نامه بنویسند تا آزاد شوند”‏‎.‎

مدتی نیز برای به رخ کشیدن این “من” همان ملاقات های کوتاه نیز از خانواده ها دریغ شد تا نوبت دادگاه ‏رسید؛دادگاهی که آن نیز حکایت خود را داشت: “جلسه رسیدگی به اتهامات احسان منصوری، مجید توکلی و احمد ‏قصابان سه دانشجوی بازداشت‏‎ ‎شده دانشگاه امیرکبیر در پرونده انتشار مطالب موهن در برخی نشریات این دانشگاه، ‏صبح‎ ‎دیروز در شعبه ۶ دادگاه انقلاب به صورت غیرعلنی برگزار شد‏‎. ‎محمدعلی دادخواه، وکیل مدافع این سه دانشجو، ‏پس از پایان این جلسه دادگاه به ایسنا گفت: این جلسه صبح‎ ‎دیروز با حضور متهمان و وکیل مدافع آنان آغاز شد و تا ‏ساعت ۱۳ ادامه یافت. در‎ ‎ابتدای جلسه، کیفرخواست صادره توسط نماینده مدعی العموم قرائت شد. وی با بیان اینکه در ‏این جلسه موکلانش اظهارات خود را بیان کردند گفت: فرصت برای دفاع اینجانب‎ ‎ایجاد نشد و ادامه جلسه رسیدگی به ۷ ‏مهرماه موکول شد. پیش از این اتهام این سه‎ ‎دانشجو، توهین به مقدسات عنوان شده بود. قاضی حداد، معاون امنیت ‏دادسرای عمومی و‏‎ ‎انقلاب تهران نیز در مورد چگونگی برگزاری دادگاه این سه دانشجو گفته بود: علنی و‏‎ ‎غیرعلنی ‏برگزار شدن این جلسه بستگی به نظر قاضی دادگاه دارد.“‏

در همین دادگاه بود که معلوم شد: “علیرضا رهایی، رئیس دانشگاه امیرکبیر، در مقابل فعالیت های دانشجویی ‏دانشجویان این‎ ‎دانشگاه از ایشان به دادگاه انقلاب شکایت کرده است. احمد قصابان، مجید توکلی و‏‎ ‎احسان منصوری پس ‏از برگزاری دادگاه به وکیل و خانواده های خود اعلام کردند بسیاری‎ ‎از موارد اتهامی آن ها را فعالیت های دانشجویی ‏آن ها در دانشگاه تشکیل می داد. ۳‏‎ ‎دانشجوی در بند دانشگاه امیرکبیر تصریح کرده اند که مدیریت دانشگاه علاوه بر ‏ارائه‎ ‎گزارش ریز عملکرد دانشجویان در دانشگاه، از آن ها به خاطر آنچه که او آن را «بر هم‎ ‎ریختن نظم و ایجاد ‏آشوب و بلوا در دانشگاه» و همچنین «فعالیت تبلیغی علیه نظام از‎ ‎طریق انتشار نشریه دانشجویی»، نامیده است به ‏دادگاه انقلاب تهران شکایت کرده است”.‏

در حالیکه “پیش از این علیرضا رهایی، رئیس انتصابی دانشگاه امیرکبیر، هر گونه شکایت از‎ ‎دانشجویان و یا ارائه ‏پرونده دانشجویان به دادسرای امنیت دادگاه انقلاب را تکذیب‎ ‎و اعلام کرده بود که تلاش وافری جهت آزادی دانشجویان ‏از زندان انجام می دهد‏‎. ‎رئیس دانشگاه امیرکبیر همچنین ادعا کرده بود که برای آزادی دانشجویان هر هفته‎ ‎جلساتی را با ‏مسئولین دادگاه انقلاب برگزار می کند”. ‏

دادگاه بعدی هم در همین فضا تشکیل شد؛ فضایی که رئیس دانشگاه شاکی اصلی دانشجویان خود بود: “در حالی که قرار ‏بود دادگاه به صورت علنی برگزار شود، قاضی رسیدگی کننده به پرونده چند ساعت مانده به تشکیل جلسه اعلام کرد ‏علنی بودن دادگاه منتفی شده است. زمان شروع دادگاه نیز ساعت ۱۲ ظهر اعلام شده بود. اما سه دانشجوی در بند ‏ساعت ۱۳:۳۰ به مجتمع قضایی شهید قدوسی انتقال داده شدند.خانواده سه دانشجو و چند نفر از دوستان آن ها به گمان ‏علنی بودن دادگاه برای شرکت در جلسه به مقابل مجتمع قضایی شهید قدوسی مراجعه کرده بودند، اما ظاهرا همین ‏مسئله باعث ایجاد تاخیر در انتقال دانشجویان شد.به ماموران مقابل درب این مجتمع همان زمان اعلام شد قرار است چند ‏متهم از زندان به این مجتمع قضایی آورده شوند که ماموران بایستی بلافاصله پس از مراجعه اتومبیل حامل این متهمین ‏بلافاصله درب پارکینگ را برای ایشان باز کرده و مانع ورود افراد عادی به پارکینگ شوند. مامورین نیز مداوما به ‏خانواده این دانشجویان گوشزد می کردند که شاید فرزندان آن ها را از درب دیگری وارد مجتمع قضایی کرده اند. این ‏در حالی بود که مجتمع قضایی شهید قدوسی درب دیگری نداشت.در حالی که متهمانی که از زندان به این مجتمع منتقل ‏می شدند در خیابان از ماشین پیاده شده و بعضا ملاقات کوتاهی با خانواده و دوستان خود انجام می دادند، اما سه ‏دانشجوی در بند ساعت ۱۳:۳۰ در حالی که توسط یک اتومبیل پر از مامورین زندان اسکورت می شدند به مقابل ‏مجتمع قضایی منتقل شدند. اتومبیل حامل دانشجویان و مامورین طبق برنامه ریزی قبلی به سرعت وارد پارکینگ شدند. ‏مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری در حالی که دستبند به دست داشتند برای لحظاتی موفق شدند خانواده و ‏دوستان خود را از فاصله چندمتری ببینند.ساعت ۱۳:۴۰ دقیقه دانشجویان به داخل دادگاه هدایت شدند و جلسه غیرعلنی ‏دادگاه با حضور دانشجویان، محمدعلی دادخواه، وکیل مدافع ایشان، نماینده دادستان و قاضی پرونده آغاز شد. در شروع ‏جلسه نماینده دادستان اقدام به قرائت کیفرخواست صادره علیه دانشجویان نمود. سپس قاضی سوالاتی از دانشجویان می ‏پرسید. در ادامه جلسه دادگاه وکیل مدافع دانشجویان در دفاع از آن ها صحبت کرد.توکلی، قصابان و منصوری بار ‏دیگر در جلسه دادگاه عمومی با تاکید بر این که هیچ نقشی در تهیه، چاپ و توزیع نشریات موهن نداشته اند، ۴ نشریه ‏منتشرشده را به دلایل گوناگون جعلی دانستند. دانشجویان به تکذیب خود از لحظه توزیع نشریات در دانشگاه تا به امروز ‏اشاره کردند. دانشجویان همچنین در مقابل اعترافات اخذ شده از ایشان در بند ۲۰۹ زندان اوین بار دیگر شکنجه های ‏غیرانسانی وارد بر خود در طول مدت بازداشت را شرح دادند.بالاخره جلسه طولانی دادگاه ساعت ۱۸:۳۰ به پایان ‏رسید و ادامه رسیدگی به پرونده این سه دانشجو به فردا موکول شد. پس از خروج دانشجویان از دادگاه مامورین بار ‏دیگر به دست آن ها دستبند زدند و آن ها را داخل یک دستگاه اتومبیل ون نشاندند. در حالی که خانواده ها و دوستان این ‏دانشجویان همچنان مقابل مجتمع قضایی منتظر آن ها بودند، مامورین با کشیدن پرده های ماشین اجازه ندادند این ‏دانشجویان در راه بازگشت خانواده و دوستان خود را مشاهده کنند.”[خبرنامه امیرکبیر]‏

حکم این دادگاه غیرعلنی، چنین بود: “یک مقام مسوول، از محکومیت مجید توکلی، احمد قصابان و‎ ‎احسان منصوری به ‏‏۳، 5/۲ و ۲ سال حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب خبر داد‏‎. ‎وی‎ ‎در گفت‌وگو با خبرنگار حقوقی ایسنا اظهار داشت: ‏احکام صادره در رابطه با بخشی از‏‎ ‎پرونده است که در صلاحیت دادگاه انقلاب بوده و بخش دیگر پرونده با صدور قرار ‏عدم‎ ‎صلاحیت دادگاه انقلاب به دادگاه عمومی ارسال شده است.“‏

به دنبال صدور این احکام خانواده این سه دانشجو در نامه ای خطاب به آیت الله‎ ‎هاشمی شاهرودی، رییس قوه قضاییه با ‏بی گناه دانستن فرزندان خود خواستار محاکمه علنی آنها شدند؛همچنین خواستار رسیدگی به شرایطی شدند که بر ‏فرزندان آنها رفته بود.آیت الله شاهرودی هم رئیس کل دادگستری تهران را مامور رسیدگی به “ادعاهای” آنان کرد. ‏کاری که قاعدتا انجام آن دشوار نمی نمود؛ اما: “قاعده‌ای وجود دارد که می‌گوید کسی اگر ادعا دارد باید دلیلی‎ ‎بیاورد؛ ‏این دانشجویان هم ادعایی بدون دلیل داشتند. ما از آن‌ها خواستیم دلیلی اعم‏‎ ‎از آثار شکنجه، بهداری زندان یا مستند ‏دیگری به ما ارائه کنند. البته شاید این‎ ‎موضوع طبیعی باشد و سخت باشد که در بازداشتگاه دلیلی بر این مدعا وجود ‏داشته باشد‎ ‎اما همان‌طور که به خانواده‌ی آن‌ها هم گفتم به حجت و اقناعی نرسیدم زیرا طرف مقابل‎ ‎نیز دقیقا بلکه با ‏قاطعیت بیشتر ادعای عکس را داشت. تا مرحله‌ای که ما مکلف به‏‎ ‎تحقیقات بودیم حجتی وجود نداشت البته رسیدگی به ‏جرایم وزارت اطلاعات نیز قانونا در‎ ‎صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح است و ارائه‌ی نظر قاطع، رسیدگی ‏قضایی را‏‎ ‎می‌طلبد‎.‎‏”‏

وی پیش از این اما اعلام کرده بود: “نتیجه بررسی پرونده شکنجه دانشجویان امیر کبیر را به طور شفاهی به آیت الله ‏شاهرودی، رییس قوه قضاییه” داده ؛ هرچندقرار نیست “نتیجه کتبی” منتشر شود. و آقای آوایی مسئول بخش حقوق ‏شهروندی قوه قضاییه هم هست.‏

‏ در این فاصله صحبت از بردن دانشجویان به زندان گوهر دشت شد؛ جایی که محمد علی دادخواه آن را وسیله ای برای ‏تنبیه می داند: “هم به خاطر دوری راه، هم به خاطر زندانیان عادی خطرناک”.‏

و درست در همین شرایط است که خبر می رسد: “احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی سه دانشجوی دانشگاه ‏صنعتی امیرکبیر از شش مورد اتهامی در دادگاه عمومی تبرئه شده و شنبه آزاد می شوند. محمد علی دادخواه در گفتگو ‏با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: دادگاه عمومی احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی را از 6 مورد ‏اتهامی توهین به مقدسات، توهین به حرم اهل بیت، توهین به مراجع تقلید، توهین به مردم شهر قم، توهین به عموم ‏جوانان متشرع و بانوان محجبه، توهین به مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران اعم از ریاست جمهوری و وزیر علوم ‏و رئیس دانشگاه امیرکبیر تبرئه کرد. وی افزود : دادگاه با وجود اینکه معتقد است هر چند موارد اتهامی کار دانشجویان ‏مذکور نبوده است اما به دلیل منسوب کردن مطالب منتشر شده به بسیج دانشجویی، دچار نشر اکاذیب شده اند. بر همین ‏اساس دادگاه حکم 4 ماه زندان برای آن صادر کرده است که با توجه به اینکه دانشجویان بیش از 4 ماه است در زندان ‏به سر می برند، لزومی برای گذراندن این مدت در زندان ندارند”. ‏

‎ ‎