حضور انتحاری در مناظره‌ها با هماهنگی آقا

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» افشاگری‌های "داش محمود" درباره انتخابات سال ۸۸

“اگر کسی در چنین موضع خدمتی قرار گیرد که من قرار گرفته‌ام، شاید حدود ۱۰ درصد از حرف‌هایش را بتواند بزند، حدود ۲۵ درصدش را شاید بتواند بعد از تمام شدن مسئولیت در آینده بگوید و حدود ۶۰ درصدش را هرگز نمی تواند بگوید”. این بخشی از سخنرانی محمود احمدی‌نژاد است، که البته تازه نیست و در آبان 1390 عنوان شده، اما آن گونه که وبسایت رسمی حامیانش گفته، برای اولین بار رسانه‌ای می‌شود. نکته این جاست که اکنون احمدی‌نژاد مسئولیتی ندارد و شاید زمان آن رسیده تا آن 25 درصد از ناگفته‌هایش را افشا کند.

 

قصد موسوی براندازی بود

نیمه آبان ماه ۱۳۹۰ و حضور در جمع حامیان دولت اسلامی، زمان و مکانی است که وبسایت نکات‌پرس برای سخنرانی احمدی‌نژاد عنوان کرده است. البته برخی مفاد این جلسه پیش از این نیز از سوی سایت رسمی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان منتشر شده بود اما آن روایت رسانه‌ای با آنچه وبسایت تحت مدیریت غلامحسین الهام منتشر کرده، تفاوت‌هایی دارد. از جمله در مورد انتخابات سال 88 به نقش آیت‌الله خامنه‌ای و هماهنگی با وی نیز اشاره شده است. مواردی هم هست که در روایت نکات پرس نیامده از جمله اینکه “ من اگر احساس کنم کلیت کشور دارد به خطر می‌افتد سکوتم را می‌شکنم. به حضرت آقا گفتم اینها خیلی تند می‌روند و به تذکر شما هم گوش نمی‌کنند. گفتم بگذارید به روش احمدی‌نژادی همه‌شان را ساکت کنم. حضرت آقا فرمودند کشور فعلاً سکوت می‌خواهد.”

به گزارش وبسایت رسمی حامیان احمدی‌نژاد، او اشارات صریح و مستقیمی به حوادث سال 88 داشته و از جمله مهم‌ترینشان روایتی از دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است: “بعد از ایـنکه محضر رهبری عزیز رسیدم به ایشان گفتم آقا انشاء الله رای ما بیشتراست، انقلاب برنده است و ما پیروز انتخابات هستیم. آقـا فـرمودند: چطور این حرف را می‌زنید؟! گفتم چون در متن مردم هستم. گفتند: این حرف قابل قبول نیست؛ مـن هم در متن مردم هستم. گفتـم: مردم برای شما حریم قائل می‌شوند، شما مثل پدر هستید ولی من مثل برادر و داداش، مردم با ما رودرواسی ندارند. مردم راحت به ما می‌گویند داش محمود! شما ناراحت نباشید؛ تازه مناظره‌ها هم هست، انتحاری می‌زنم به خـط! آقا فرمودند: بسیار خوب ولی مواظب باشید تند نشوید. گفتم چشم. دیدید که دو، سه تا کلمه بیشتر نگفتم این همه سروصدا شد.”

او مدعی شده جریانی پیش از انتخابات برای براندازی آماده می‌شده است(احتمالا اشاره‌اش به حامیان موسوی و کروبی است): “قبل از انتخابات ۸۸ از طریق بچه‌های حزب‌اللهی که در ستادهایشان بودند متوجه شدم که جریانی بسیار پیچیده برای براندازی سازماندهی می‌کند. آنها خانه‌های تیمی و موتور و حتی اسلحه آماده کرده بودند. ۶ ماه قبل از انتخابات به وزیر اطلاعات هشدار دادم که اینها قصد براندازی دارند؛ گفتند خبری نیست. ۳ ماه بعد گفتم دو نفر از معاونین وزارت اطلاعات با جریان فتنه همراهی می‌کنند. گفتم این دو معاون را بردارید اما گفت: من تکلیف خودم را از جای دیگری می‌گیرم! گفتم اگر زمان انتخابات رسید و براندازی اتفاق افتاد، جواب خدا و شهدا را چه می‌دهید؟”

 احمدی‌نژاد سپس صریح‌تر به نام میرحسین موسوی اشاره می‌کند و اینکه “آقای موسوی پنجشنبه قبل از انتخابات در مصاحبه با تایمز گفته بود که انتخابات فقط برای ما یک مرحله است. چه ببریم چـه ببازیم در خیابانیم. برنامه بر این بود که جلوی هر وزارت را ۵۰۰ نفر بگیرند و وزارتخانه را اشغال کنند و سپـس مجلس را تعطیل کنند و سپس به سمت بیت رهبری بروند.”

وی همچنین مدعی است که چند بار این موضوع را به اژه‌ای، دادستان کل کشور گوشزد کرده اما “عوض اینکه تمام انرژی را آنطرف بگذارند آمدند روی ما کار کردند.”

البته چنین مصاحبه‌ای از موسوی با تایمز، وجود خارجی ندارد اما رییس دولت‌های نهم و دهم ادعاهای دیگری هم مبنی بر تصمیم برای براندازی مطرح کرده و اینکه وزارت اطلاعات روی تیم دولت(احتمالا منظور حلقه مشایی است) متمرکز بوده است: “ بعد از انتخابات حدود ۳۰۰ خانه تیمی سازماندهی شده کشف شد که در برخی از آنها اسلحه وجود داشت اما وزارت اطلاعات از اینها غفلت کرد به جای اینکه روی براندازان تمرکز کند، روی دولت و تیم دولت تمرکز کردند.”

او می‌گوید که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، انتظار می‌رفت که در سفر به سازمان ملل “در موضع انفعال” قرار بگیرد اما تندتر از قبل هم موضع گرفته به گونه‌ای که هیچ یک از مدعیان ولایت جرأت نداشتند آن طرف مرز این گونه حرف بزنند.

احمدی‌نژاد توصیفات دیگری هم از اجماع جهانی و داخلی علیه او، پیش از انتخابات سال 88 ارائه می‌دهد: “قبل از انتخابـات ۸۸ خبر دارم جلسه ای با هم داشتند گفته بودنداگر این دولت دوبـاره رأی بیـاورد، ما دیگر نمی‌توانیم در این مملکـت کـاری انجام بدهیم. اگر یک بار دیگر رای بیاورد قائله حزب و حزب بازی را جمع می‌کند. غرب هم نـظرش این بود اگر این دولت رای بیاورد مناسبات جهانی بهم می خورد؛ به همین خاطر با تمام وجود به صحنـه آمدند و به جریان مخالف کمک کردند. حتی یکی از این آقایان به ظـاهر اصـول گرا نامه نوشته بود به رهبری که فـلانی (موسـوی) چون رأی می آورد، باید خودمان را برای کار کردن با آنها آماده کنیم.”

همچنین از اصول‌گراهایی می‌گوید که خود را آماده تبریک به موسوی کرده بودند و در رد وقوع تقلب در انتخابات، عنوان می‌کند که در بازشماری‌ها، تعداد آرا متفاوت شده است، منتها به نفع احمدی‌نژاد: “وقتی ۱۰ درصد از صندوق‌های تهران را بازشماری کردند، رأی من ۸ هزارتا بیشتر شد که تصمیم گرفتند بازشماری را ادامه ندهند چرا که در کـل کشور اگـر این کار را می‌کردند، حدود۷۰۰ - ۸۰۰ هزار تا به آرای من اضافه می‌شد.”

 

به لحظه برخورد نهایی نزدیک می‌شویم

احمدی‌نژاد مثل همیشه به مباحث بین‌المللی علاقه ویژه‌ای نشان داده و به برخی از تصمیمات و اقدامات خود در این حوزه اشاره کرده است. از جمله درباره بحران سوریه گفته است: “ اینها می‌خواستند به سوریه حمله کنند تا راه را باز کنند برای حمله به ایران. به دبیر کل[؟] گفتم برو به همه بگو ناتو پایش را بگذارد به سوریه، منطقه منفجر خواهد شد. انشاء‌الله اگر بتوانیم داخل سوریه و انقلاب‌های منطقه را خوب مدیریت کنیم، بعد از ۳ تا ۵ سال آینده همه چیز به نفـع ایران تمام خواهد شد.”

او معتقد است که “دسترسی ایران به انرژی اتمی یعنی شکست ۱۵۰ سال ۲۰۰ سال شعار استعمار علیه دین، یعنی اگر ما توجه داشته [باشیم] می‌توانیـم معادلات جهـان را بهم بزنیم.”

احمدی‌نژاد در سال 1390 از “برخورد نهایی” هم خبر داده بود: “امروز در شرایط حساسی هستیم؛ غـرب تمام قوای خود را بسیج کرده که بزند و کار را تمام کند. مثل روز روشن است که ناتو برای حمله به ایـران له له می‌زند. مثل روز روشن است که اگر اتفاقاتی که اطراف رژیم صهیونستی محقق بشود تمام حرکت‌ها به سمت ایـران خواهد شد. شرایط عادی نیست، داریم به لحظه برخورد نهایی نزدیک می‌شویم؛ البته این برخورد الزاما برخورد نظامی نیست و ممکن است برخورد سیاسی و… باشد.”

 

کابینه اولم تحمیلی بود

رییس‌جمهور اصولگرا که اکنون در میان اصولگرایان منتقدان زیادی دارد به بحث انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هم پرداخته و تلاش کرده تا حساب خود را از اصولگرایان جدا کند: “به من گفتند برو کنار، گفتم چرا؟ گفتند تو یک درصد بیشتر رأی نداری. گفتم که من جوان هستم، کلی آرزو دارم، مگر یک درصد رای ندارم، برای شما که با این یک درصد مشکلی ایجاد نمی شود. بگذارید شرکت کنم تا دلم خوش باشد. کار به جایی رسیده بود که گفتند اگر کنار نروی کاری می کنیم که در این مملکت نتوانی زندگی کنی.”

او مدعی است که از قالیباف، دیگر کاندیدای آن انتخابات درخواست معرفی طرح و نیرو کرده اما او پاسخ داده که هیچ یک از این دو را ندارد. سپس ادعا می‌کند که کابینه اولش را تحت فشار دیگر اصولگرایان انتخاب کرده است: “از بیست و یک نفر اعضای کابینه اول، یازده نفر از کسانی بودند که در لیسـت آنها بودند که بخاطر همین موضوع از طرف حامیان و دوستان راجـع به خیلی ها مورد اعتراض قرار گرفتم اما بدانید اگر آنها را در کابینه نمی آوردم همان اول دولت نهم ریشه کن می کردند و کسی هم نمی فهمیـد حرفهای دولت چیست.”