سه قدرت بزرگ مانع حمله نظامی به ایران

نویسنده

‏ ویلیام بیمن

سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه باعث سردرگمی شدید این کشور شده است. آمریکا می ‏خواهد بر ایران سلطه داشته باشد، اما برای نائل شدن به اهداف خود نیازمند حمایت جامعۀ جهانی ‏است. تحریم ها و دیپلماسی تنها نیازمند کمی حمایت اند. از سوی دیگر، آمریکا برای آغاز حملۀ ‏نظامی به ایران و یا دادن چراغ سبز به اسراییل به حمایتی به مراتب بیشتر نیاز دارد.‏

بنظر نمی رسد این حمایت وجود داشته باشد و در عین حال، اقدامات اخیر آمریکا در حوزۀ سیاست ‏خارجی حتی باعث کاهش این حمایت شده است. روزنامۀ اسرائیلی هاآرتس در تاریخ 13 اوت گزارش ‏داد، در مذاکرات انجام شده میان رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا و ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل، ‏ایالات متحده از دادن اجازۀ شروع حملات اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران خودداری کرد. آیا ‏علت این امر می تواند این باشد که دولت بوش می داند چه زمان پیروز است؟‏

مقامات اسرائیلی اذعان دارند که آغاز چنین حمله ای بدون تأیید روسیه، هند و چین دشوار است، امری ‏که آمریکا ناگزیر خواهد بود برای عملی کردن آن، این کشورها را تحت فشار قرار دهد. اما در حال ‏حاضر شانس اینکه هر یک از این سه کشور به خواستۀ آمریکا تن در دهند، بسیار اندک است.‏

محکوم کردن اقدام نظامی روسیه به منظور دفاع از منطقۀ جدایی طلب اوستیای جنوبی توسط آمریکا ‏در کنار عزم دولت بوش برای استقرار سامانۀ موشکی در لهستان و جمهوری چک عملا ً تضمین می ‏کنند که روسیه هیچ اقدامی برای کمک به آمریکا به منظور برپایی خشونت های بیشتر در همسایگی ‏خود نخواهد کرد. ‏

چین نیز همچنان یکی از بزرگترین شرکای تجاری تهران است و نمی خواهد واشنگتن برای آن تعیین ‏تکلیف کند. هند نیز با وارد شدن در قرارداد خط لولۀ گاز ایران، به آمریکا پشت کرده است و مذاکرات ‏جامع سه ساله میان هند و ایالات متحده در خصوص انعقاد پیمان هسته ای کاملا ً متوقف شده است. در ‏صورتی که این معاهده در ماه سپتامبر به کنگرۀ آمریکا ارائه نشود، مسکوت تلقی خواهد شد.‏

روسیه و چین بارها اعلام کرده اند که هیچگونه خطری را از ناحیۀ سلاح های اتمی ایران پیش بینی ‏نمی کنند. به علاوه، از آنجا که هند بر خلاف ایران عضو معاهدۀ ان پی تی نیست، حرف چندانی برای ‏گفتن ندارد. شک و تردید این سه کشور دلیل دیگری است که چرا حمایت از حمله به ایران در حال از ‏بین رفتن است. ‏

بنابراین، دولت بوش در چاهی که خود کنده، افتاده است. اهالی جنگ طلب تر واشنگتن هر چه که می ‏خواهند با ایران بکنند به کنار، اما نمی توانند حمایت بین المللی را که لازمۀ خواستۀ آنهاست، جلب ‏کنند.‏

مشخص ترین گزینۀ آمریکا این است که از طریق دیپلماتیک به ایران نزدیک شود. این امر به ویژه ‏برای دولت بوش به خاطر اتخاذ رویکرد “محور شرارت” در قبال ایران دشوار است. وقتی ویلیام ‏برنز معاون وزیر خارجۀ آمریکا در امور سیاسی صرفا ً در مذاکرۀ اعضای اتحادیۀ اروپا با ایران ‏برای اولین بار شرکت کرد، عکس العمل رسانه های وابسته به جناح راست آمریکا سریع و خصمانه ‏بود. منتقدان راستی با چاپ دو سرمقاله در روزنامۀ محافظه کار وال استریت ژورنال در یک هفته ‏دولت بوش را به “تسلیم” در برابر ایران متهم کردند. با این وجود، این احتمال وجود دارد که موقعیت ‏بین المللی روسیه، هند و چین، صرفنظر از عکس العمل جناح راست آمریکا، باعث گسترش این ‏رویکرد دیپلماتیک شود.‏

مذاکره با ایران می تواند راحت باشد به شرط اینکه دولت بوش فقط آرام باشد. خواستۀ ایرانیان دربارۀ ‏شروع مذاکرات واقعی این است که دو طرف در شرایطی یکسان و بدون هیچ پیش شرط پشت میز ‏مذاکره بنشینند. این خواستۀ روسیه، هند و چین – نه تنها برای ایران بلکه برای خودشان نیز – هست.‏

وقتی موضوع ایران به میان می آید، هر سه کشور نشان داده اند که از تهدید و قلدری واشنگتن به ‏ستوه آمده اند. اما اگر آمریکا تصمیم بگیرد پشت میز مذاکره با احترام متقابل با ایران رفتار کند، ‏احتمالا ً نه تنها راه خروجی از بن بست خاورمیانه، بلکه راهی برای بهبود روابط با سایر کشورهای ‏کلیدی جهان پیدا خواهد کرد.‏

منبع: فارین پالیسی فوکس، 18 اوت‏