اصول دیپلماسی نقدی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

با توجه به اینکه موضوع قدم زدن آقای ظریف با جان کری در خیابانهای ژنو تبدیل به پروژه جدید آنتی روحانی شده است، ممرضا نقدی رئیس کل بسیج اعلام کرد که “ظریف الفبای دیپلماسی را هم رعایت نمی کند.” کاظم صدیقی امام جمعه گریان و مادام هابیشام امت حزب الله هم گفت که “اینکه ما در انظار عمومی با آنها قدم بزنیم و خوش و بش کنیم، در شان دیپلماسی جمهوری اسلامی نیست.” در همین راستا اصول و شئون دیپلماسی مقبول این نقدی و آن صدیقی را به عرض امت شهید پرور می رساند:

یک، عکس گرفتن و دست دادن وزیر خارجه ایران و آمریکا با همدیگر و لبخند زدن شان جلوی هزار تا دوربین که همه دنیا آن را می بینند، اشکالی ندارد، ولی قدم زدن در خیابان با همان آدم و حرف زدن با او در شهری که هر روز ده تا رئیس جمهور در آن راه می روند خلاف اصول دیپلماسی است.

دو، در صورتی که قرارباشد وزرای خارجه ایران و آمریکا در خیابان راه بروند، حداقل کاری که وزیر خارجه ایران باید بکند، این است که به جای خوش و بش کردن با جان کری، باید به او پشت پا بزند، یا با کف گرگی بکوبد توی صورتش یا با کله برود توی دماغش یا با زانو بزند توی بخش خصوصی اش تا استکبار جهانی بفهمد که یک من ماست چقدر کره دارد. توصیه می شود که وزیر خارجه برای قرار بعدی بمب به خودش ببندد و وسط خیابان ضمن سردادن الله اکبر و یادکردن از عماد مغنیه و فرزندش جان کری را منهدم کند.

سه، وزیر خارجه ای که محترمانه به سوئیس می رود، و مورد استقبال روسای شش کشور بزرگ جهان قرار می گیرد، حتما یک ایرادی دارد، یک وزیر آگاه به دیپلماسی باید مثل وزیر خارجه دوره احمدی نژاد، یعنی برادر متکی آن قدر بی وجه باشد که بتوان وقتی در حال مذاکره است او را شوخی شوخی برکنار کرد که البته آن به نظر ممرضا و صدیقی مطابق شوونات هست، مگر نه وزیرخارجه دولت پاکدستان به محض ورود به فرودگاه مورد انگشت نگاری قرار گرفت و چیزی نمانده بود، به عنوان مشکوک به تروریسم دستگیر شود و بعد از سه ساعت آزاد شود. چنین وزیری و حتی رییسش که مموتی باشد اگر مانند دانشگاه کلمبیا حضوری از فحش هم بشنود اصلا خلاف شان دیپلوماسی جمهوری اسلامی نیست رییس دانشگاه کلمبیا البته می تواند رییس جمهور را دیکتاتور حقیر بنامد، چون رییس زبان زرگری هم بلد نیست و مشاورش هم همان علی آبادی است که مسوول حسابداری گروهش هم بود و هست که در همه پست های عالم امتحانش کرد و سرانجام در اجللاس اوپک موجب خنده عالم شد. راست میگه نقدی این به زبان کلانتری بهتره برای جمهوری اسلامی تا قدم زدن در حد مساوی با یک بلند قد به اسم جان کری.

چهار: اگر بناست که ظریف با جان کری قدم بزند، حداقل کاری که می شود کرد این است که آقای عراقچی، به عنوان عضو غیور دیپلماسی باید با سنگ از دور به جان کری حمله کرده و حداقل نشانه هایی از غیرتمندی امت اسلامی را نشان بدهد. یا بخاطر مخالفت با نشریات موهن که کاریکاتور توهین آمیز چاپ کردند جلوی دوربین و وسط خیابان از جان کری بپرسید: جان! تو هم شارلی هستی؟ و وقتی جان کری گفت : بله، من هم شارلی هستم. با صدای بلند بگوید: تو گه خوردی شارلی هستی، و با لگد بزند به شکم طرف و بعد یک نشانه “من سعید امامی را دوست دارم” بگیرد دستش و یک لبخند تمام دندان بزند تا پاسخ مقتدرانه ای به دیپلماسی موهن داده باشد.

پنج: یکی از اصول دیگر دیپلماسی کشور اقتضا می کند که اعضای هیات همراه ظریف همه از برادران حزب اللهی مطمئن در حد جلیلی یا قربانی باشند که وقتی ظریف مشغول مذاکره است، دیپلمات همراه او یا توی استخر یا وسط مهمان ناهار با دیپلماسی انگشتی نشانه های اقتدار نظام را در بنیادهای استکباری خواهران غربی بنماید، که بعدا طرف را دستگیر کنند و یک راست برش گردانند به ایران و در فرودگاه امام خمینی برادران اهل عمل بروند از وی استقبال کنند و انگشتش را به عنوان معیار شاخص سیاست تهاجمی در دیپلماسی کشور ماچ کنند.

شش: یکی از اصول اساسی سیاست خارجی این است که وزیر خارجه به جای اینکه طبق برنامه برود وین و پنج وزیر خارجه جهان همه کارهای شان را ول کنند و بیایند برای مذاکره با نماینده ایران، آقای ظریف یک دفعه بدون قرار قبلی از سوئیس برود به بورکینافاسوی علیا و توی فرودگاه به رئیس جمهور بگوید گشنه ام بود گفتم بیام کشورتون ساندویچ بخورم، پاشو بیا. بعد رئیس جمهور طرف مثل دیلماروسف شاخ دربیارد و بگوید آخه ما که قرار نداشتیم، من وقت ندارم. بعد جواد مثل محمود گیر بدهد که “حاجی! تو هم عجب ضایعی هستی، بابا، پول شامت رو می دم، بیا دیگه.” و طرف تلفن را قطع کند و جواد ظریف هم به جای اینکه مثل آدم و با احترام مورد استقبال قرار بگیرد، برود ساندویچ فروشی و با پاسبان های سرکوچه در بورکینافاسو عکس بگیرد و پول ساندویچ بقیه را هم حساب کند و بعد از سه روز علافی برگردد به ایران. البته می شود معامله عراق را کرد یعنی حالا که اوباما و هیچ آدم حسابی جواب نامه ام را نمی دهد برم بی خبر بغداد و در منطقه ای که می گویند حاج سلیمانی همه کاره است حتی رییس ابدارخانه دولتی هم نیابد استقبالم و من هم برم با تفنگدارهای دریایی آمریکایی عکس بگیرم برای خنده. بلکه این ها اقتدار است فکر نکنید همین طوری اتفاق می افتد.

هفت: یکی دیگر از اصول دیپلماسی کشور این است که گفتگو با مقامات خارجی برای رسیدن به نتیجه نیست، بلکه برای گرفتن عکس مشترک است. مثلا همین سعید جلیلی مجسمه مربوطه که هفت بار با کاترین اشتون رفت سر چشمه و جفت شان تشنه برگشتند بدون اینکه خیس بشوند، یا مثلا علی لاریجانی که با چهل نفر آدم رفت پیش سولانا و در جریان شام یک کلمه هم حرف نزدند و برگشت به کشور، یا مثلا همین آقای حداد عادل که رفت بلژیک و بلژیکی ها برای شام دعوتش نکردند و نشست توی هتل تخمه جوید و پوست اش را ریخت کف زمین، و پشت در اتاق رییس مجلسشان که خیر رسش به او می گفت همتای محترم منتظر ماند و رییس مجلس هم برای دیدار وقت نداشت. یا احمدی نژاد که به ایتالیا دعوت شد ولی در کنفرانس بین المللی غذا برای شام دعوتش نکردند و فاسد ترین رئیس جمهور تاریخ اروپا حاضر نشد با او و موگابه شام بخورد و محمود و موگابه در هتل گل یا پوچ بازی کردند و آخرش هم چیپس و ماست خوردند. بعد هم که خواست برود به مخفی گاه خانم، گیت را عوضی گرفت مصاحبه کرد و گفت می خواستند مرا اتمی کنند و همان موقع برای اولین بار تیراژ شارلی ابدو از صد هزار گذشت.

هشت، اصول دیپلماسی کشور اقتضا می کند که وقتی ظریف به وین یا ژنو می رود، خبر برکناری اش را از صدا و سیما اعلام کنند که حسابی سنگالیزه بشود، و وقتی به جان کری می گوید: بریم خیابون قدم بزنیم؟ جان کری بگویم: واسه چی مرتیکه؟ و ظریف بگوید: برای چی این جوری حرف می زنی؟ من وزیر خارجه ام. بعد جان کری انگشتش را در بیاورد جلو چشم جواد و بگوید: زکی! خبر نداری، اخراج شدی، اوشکول و بعد هم خبرش را به جواد بدهند و جواد خیس عرق مثل متکی برگردد تهران و برود جایی که حتی اعراب هم پرتاب نی نمی کنند. البته راه دیگرش این است که جواد همان موقع از جان بخواهد که ترتیب یک گرین کارت را بدهد.

اصلا آن دیپلماسی که خارجی ها به وزیر خارجه ایران احترام بگذارند، و هر وقت بخواهد شش همتایش از نوع روسی و چینی و امریکایی بدوند ببنید دیگر چه چیز می گوید، البته مطابق با شان جمهوری اسلامی نیست. شان جمهوری اسلامی در حد منوچ است، یادتان که هست. بله باید هیچ کس تو دنیا مثل آدم با او حرف نزند و وقتی به او می گویند سال نو مبارک، بگوید یس، دوزار نمی ارزد. ظریف باید یک خشونت داشته باشد. اصلا اسمش به وزیرخارجه اسلام نمی آید. اره به مولا.