تهدید

حسین باستانی
حسین باستانی

‏”تهدید وجود دارد. من از شما آمادگی مقابله با این تهدیدات را می‌خواهم؛ غافلگیر نشوید.“‏

این هشداری است که به تازگی، از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت الله خامنه ای، خطاب به “تک تک ‏فرماندهان نیروهای مسلح” بیان شده است. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشگر حسن فیروزآبادی، خبر اختصاصی ‏خود را در جمع فرماندهان ارشد سپاه و بسیج بیان کرده است و بنابراین، تردیدی باقی نمی ماند که بالاترین ارکان ‏حکومتی به این جمعع بندی رسیده اند که نظام در معرض تهدیدات فوری نظامی – امنیتی قرار دارد.‏

نقل قول فوق، بلافاصله پس از هشدار غلامعلی رشید، قائم مقام ستاد کل نیروهای مسلح بیان شده که “کاهش قیمت نفت، ‏احتمال حادثه سازی از سوی اسرائیل و القاعده و تحولات اجتماعی احتمالی” را سه تهدید عمده علیه حاکمیت جمهوری ‏اسلامی برشمرده و در خصوص مورد سوم تاکید کرده: “ممکن است حوادثی مانند 18 تیر داشته باشیم که باید در این ‏زمینه مراقبت کنم.“‏

در تابستان گذشته، سردار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه تاکید کرده بود که خطر حمله آمریکا به ایران در ماه های آخر ‏عمر دولت جورج بوش افزایش می یابد: “با در نظر گرفتن شرایط امریکا در چند ماه آینده، تحلیل صاحب نظران ‏سیاسی، امنیتی و نظامی این است که امریکا در وضعیت خاصی قرار دارد و به همین جهت در تلاش است تهدیدهای ‏خود را عملی کند.“‏

ظاهرا الآن، همان ماه های آخر ریاست جمهوری بوش است که مسوولان حکومتی ایران، به هر علت، این تحلیل را ‏دارند که تهدیدات علیه نظام، در سطحی بالاتر از هر زمان دیگری قرار گرفته است.‏

به نظر می رسد در ارتباط با همین تحلیل است که همزمان با انتشار پی در پی اخبار مربوط به مانورهای نیروهای ‏مسلح، از ایجاد نهادهای امنیتی جدید در کشور نیز مطلع می شویم: هفته پیش، سرتیپ پاسدار سعید مجردی، معاون ستاد ‏کل نیروهای مسلح، از آغاز به کار “کارگروه مشترک ‏دولت نهم و ستاد کل نیروهای مسلح” با شرح وظایف “سیاسی-‏امنیتی” خبر داد، و همزمان، مرتضی تمدن استاندار تهران، از تشکیل شورای جدیدی در پایتخت ‏‏تحت عنوان “شورای ‏تأمین امنیت” سخن گفت.‏

سوال: آیا واقعا در شرایط فعلی، و مثلا در زمان باقی مانده تا پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش، امکان انجام ‏عملیات نظامی – امنیتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، افزایش ناگهانی یافته است؟ تا آنجا که به عنوان یک ناظر ‏فضای سیاسی و رسانه ای می توان نظر داد، در هفته های اخیر، شواهد خارق العاده ای مشاهده نشده که حاکی از ‏افزایش معنی داری در سطح تهدیدات خارجی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران باشند. مگر آنکه مقام های ارشد ‏حکومتی، به اطلاعات جدیدی رسیده باشند - و البته این فرض محالی نیست - که هنوز روزنامه نگاران از آنها بی ‏خبرند.‏

اما یک احتمال دیگر نیز وجود دارد: اینکه افزایش ناگهانی و بدون توضیح سطح آماده باش نظامی – امنیتی در داخل ‏کشور، ناشی از تحلیل ها و اطلاعاتی باشد که در سطح رسانه های غیرعلنی تغذیه کننده مدیران نظام، جریان دارند. ‏رسانه ها (بولتن ها) یی که تجربه ثابت کرده نوعا، مجموعه ای از اطلاعات گزینشی در جهت اثبات فرضیات از پیش ‏تعیین شده هستند و در عین حال، سخت در شکل گیری به تحلیل های مدیران نظام کاربرد دارند.‏

اینکه آیا سازو کارهای نظامی – امنیتی اخیر، در آینده نزدیک در مقابله با دشمنان خارجی نظام جمهوری اسلامی به ‏کار خواهند افتاد یا خیر، البته مشخص نیست – والبته، با اطلاعاتی که ما و امثال ما داریم، چندان محتمل هم نیست. اما ‏نکته آنجاست که مجموعه مانورها، تغییرساختارها و آماده باش های جدید، یک نتیجه نسیه، و یک نتیجه نقد دارند: بخش ‏نسیه، همان مقابله با حملات نظامی – امنیتی خارجی است که در بالا شرح آن رفت. اما بخش نقد، سرکوب -باز هم ‏بیشتر- پتانسیل های “تهدید امنیتی” در داخل است. پتانسیل هایی که از فحوای کلام سردار رشید بر می آید که دامنه ‏آنها، از گرسنگان به ستوه آمده از بحران اقتصادی (به قول ایشان: “کاهش قیمت نفت”) تا “تهدیدات” گذشته و حال و ‏آینده نظام یعنی دانشجویان را در بر می گیرد (به قول ایشان: “ممکن است حوادثی مانند 18 تیر داشته باشیم”).‏

ظاهرا در همین راستاست که اخیرا، حسین طائب فرمانده بسیج، در آغاز یکی از چندین مانور این نیروی مسلح که با ‏حضور رییس جمهور آغاز شد، “به نمایندگی از 13 میلیون بسیجی” اعلام کرد که یگان های ویژه این نیرو ‏در”مشارکت با نهادهای امنیتی”، به اقداماتی مختلف و از جمله “حضور موثر در ناآرامی‌های اجتماعی” خواهند ‏پرداخت.‏

ما نمی دانیم در بولتن های محرمانه تغذیه کننده مسولان حکومتی ما، چه تصویری از نوع و سطح تهدیدات امنیتی نظام ‏ترسیم و برای مقابله با آنها چه اقداماتی توجیه می شوند. اما تنها دعا می کنیم که این ماه های آخر (دوره اول؟) ریاست ‏جمهوری آقای احمدی نژاد، به خیر سپری شود. حداقل، با فاجعه کمتر.‏