قاراپط جدیدالاسلام و موشه عبدالباسط

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

امروز از اون روزهای بی خبری بود، البته عزرائیل یک دوری اطراف قم و تهران زد و رفت، ولی مثل اینکه خوشبختانه کاری نکرد. فعلا در شهر مثل سابق از امن و امان خبری نیست، همه چیز نصفه نیمه اتفاق می افتد و هست و نیست. تقریبا اکثر بینندگان عزیز از دیدن برنامه « به اسم دموکراسی» احساس رضایت داشتند. فقط معلوم نیست این برنامه را چرا تلویزیون آمریکا پخش نکرد و تلویزیون ایران پخش کرد؟ فرض کنید این برنامه را آمریکایی ها تولید کرده بودند و می خواستند به ایرانی ها بگویند که ما می خواهیم به ایران دموکراسی بیاوریم، احتمالا تلویزیون ایران یک برنامه می ساخت و اثبات می کرد که تمام اظهارات کیان تاجبخش و هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو دروغ است و آمریکایی ها می خواهند به ایران حمله نظامی کنند و یک حکومت دیکتاتوری بیاورند تا کنترل منطقه را در دست بگیرند. خبرگزاری بازتاب هم به پخش این برنامه اعتراض کرد و محسن رضایی هم رسما اعلام کرد که «آمریکا از براندازی جمهوری اسلامی ناامید شده است.»

مرگ آیت الله مشکینی

خبرگزاری انتخاب در عرض دو روز دو گاف سنگین داد، البته زیاد چیز مهمی نیست، همه ماها ایرانی هستیم، از این کارها می کنیم، عجله هم چیز خوبی نیست، خبرها را مثل بی بی سی بهتر است اول بررسی دقیق کنیم و بعد از اینکه مطمئن شدیم لزومی ندارد بدهیم، چون همه از آن خبردار شده اند. آیت الله مشکینی هنوز زنده است و البته پزشکان گفته اند که فعلا همان حال قبلی را دارد. البته اگر ایشان فوت کند، کمی قمر اوضاع زودتر از موعد مقرر به عقرب می رود. از طرف دیگر خبر مرگ خانم سیمین دانشور که انشاء الله قدش سر چشم برادر شوهرش بیاید، اعلام و تکذیب شد. حال سیمین خانم هم خوب نیست و فعلا در اغماست. به نظر می رسد عزرائیل هم مثل علی لاریجانی در حال بلاتکلیفی است و نمی داند چکار کند. ما که به مرگ هیچ کسی راضی نیستیم. خیلی سانتی مانتال شدم و انسان خوبی به نظر می رسم، نه؟

دانشجو بیدار است، از زندگی بیزار است

این مامان قهوه ای ها هم ول نمی کنند. من نمی دانم چه گیری است که به این بچه های دانشجو دارند می دهند؟ به نظر می رسد جمهوری اسلامی حال می کند که تمام کشور بشود یک مجموعه درگیری سنگین خیابانی و سنگربندی و بزن و بکش، مثل لات هایی که تا کتک نزنند یا نخورند حال شان خوب نمی شود. فعلا هشت دانشجو در زندان انفرادی هستند و پنج نفرشان اعتصاب غذا کرده اند. گفته می شود که دارند به عبدالله مومنی فشار می آورند که مصاحبه تلویزیونی کند. احتمالا دارند دنبال سناریو نویس می گردند که تحکیمی ها را یک جوری به لخ والسا وصل کنند، فعلا همه سناریو نویسان گرفتارند و وقت ندارند. دادخواه وکیل زندانیان گفت: «نمی توانم با دانشجویان بازداشتی ملاقات کنم.» آگاهان گفتند: البته همین طوری پیش برود ممکن است با آنها ملاقات کنید، ولی دیگر کسی با شما نتواند ملاقات کند. البته دانشگاهها هم گرفتاری عجیب و غریب دارند. این آقای عمیدزنجانی رئیس دانشگاه تهران هم مثل اینکه خیلی حالش خراب است. عمید زنجانی در یک اظهار نظر شگفت انگیز و غیرمترقبه که به هرکسی در دنیا بگوئی از خنده کف زمین می افتد و باید با کاردک جمعش کنی، گفت: «نشریات دانشجویی از ادبیات طنز استفاده نکنند.» یکی از مشاورین رئیس دانشگاه تهران گفت: دانشجویان باید چیزهایی بنویسند که رئیس دانشگاه آنها را بفهمد، وگرنه ممنوع است.

خدا به خیر بگذراند

از طرف دیگر یک خبر عجیب و غریب رسیده که نمی دانم چطوری می شود نگاهش کرد. خواهر عدنان حسن پور، روزنامه نگار مریوانی گفته است که وی به اعدام محکوم شده است. البته ممکن است از همین تهدیدهایی باشد که توی زندان می کنند که آدم را بترسانند، ولی فعلا با این بالا زدن هاش خون قوه قضائیه معلوم نیست شوخی شوخی از این کارها هم بکنند. البته اگر قضیه کمی جدی تر شد باید همه فشار سنگین بیاورند که پی قضیه را ول کنند. یاد روزهای قبل از اردیبهشت و خرداد سال شصت آدم می افتد که عده ای آدم عاقل در حکومت داشتند جلوی کشیده شدن درگیری ها به خون و خونریزی را می گرفتند، از آن طرف لاجوردی و دوستان در اوین منتظر یک بهانه بودند که وارد سرکوب سنگین شوند. خدا بخیر بگذراند.

خاتمی: هرگز هرگز هرگز

البته اگر بخواهد بشود هم نباید از حالا خبر بدهد، وگرنه نمی گذارند نفس بکشد. نفس هم نکشد که نمی شود، آن وقت نمی تواند حرف بزند و کاری بکند. محمد خاتمی برای هزارمین بار در حالی که مواظب بود انگشترش از دستش درنیاید و کسی دست به طرفش دراز نکند، اعلام کرد: «در دو انتخابات آتی کاندیدا نمی شوم.» آگاهان گفتند: « تا انتخابات سومی هم که ما به گوگوش رای می دهیم و دیگر مزاحم شما نمی شویم.» خاتمی، همچنین برای راحت کردن خیال کلیه امت شهیدپرور و معمولی اعلام کرد: «محوریت جبهه اصلاحات را هم برعهده نمی گیرم.» فعلا با اعلام این موارد در زیرزمین اصولگرایان مراسم عقد و عروسی همزمان برگزار می شود، ولی فعلا عروس رفته بود گل بچیند، وسط راه بنزینش تمام شده و کارت سوخت هم ندارد. از همه اینها گذشته برادر حسینیان معروف به خسرو خوبان، از مشاورت احمدی نژاد استعفا داد تا به دلیل جذابیت های فراوان، خوشنامی، سابقه خوب، چهره دلنشین و نظرات جالبش نامزد انتخابات مجلس شود. از کلیه کسانی که برای رای دادن می روند خواسته می شود از همراه بردن داروی نظافت یا رفتن به حمام خودداری کنند.

دیجیتال فرصت است یا تهدید؟

جدا ما خیلی آدمها بدی بودیم، چرا هر وقت این معاون اول می خواست برود توی اینترنت ما برایش محدودیت بوجود آوردیم و جلوی همه سایت هایی را که می خواست وارد آن بشود گرفتیم؟ مگر این معاون اول عزیز چه کرده بود که ما این همه تهدید در اینترنت برای او بوجود آوردیم؟ واقعا دلمان آمد که سرعت اینترنت این بنده خدا را آنقدر محدود کنیم که یک عکس احمدی نژاد را که می خواهد داونلود کند، یک ساعت طول بکشد؟ چرا؟ معاون اول رئیس جمهور گفت: «قابلیت های عرصه رسانه های دیجیتالی یک فرصت است، نباید آن را تهدید فرض کرد.» آگاهان گفتند: داداش! ما که تهدید نکردیم، شما خودت تهدید کردی، جوری حرف می زنی انگار ما شما رو آره. البته مشکلات معاونین و مشاورین رئیس جمهور در ابعاد مختلف ادامه داشت، شمقدری که درباره اش این شعر سروده شده است که «آن فیلم که از هنر بری بود، طوفان شن شمقدری بود» درباره اظهاراتی که در مورد جدایی احمدی نژاد( در نقش آقا داماد) و صفار هرندی( در نقش عروس تعریفی) کرده بود، تاکید کرد که سخنانش تحریف شده و علاوه بر آن خواستار پیگرد قضائی عوامل انتشار بخش هایی از نامه خیلی محرمانه رئیس جمهور شد.

قرآن عبری و دعای کمیل ارمنی

من فکر می کنم اصولا مسلمین اعم از شیعه و سنی از مسلمان شدن مسلمانان ناامید شده و فکر می کنند اگر این مسلمان های موجود را یک جوری از سرخودشان بازکنند، در عوض از میان مسیحیان و یهودیان، مسلمانان جدید انتخاب کنند، دردسرش کمتر است. بدبختی این است که مسلمانانی مثل ایرانیان و عرب های سعودی و مصر و لبنان و عراق و غیره دارند همه وعده هایی را که در بهشت به آنها داده شده (شامل همه کمک های مالی و جنسی) در همین دنیا دارند انجام می دهند که وقتی می روند جهنم دور هم باشند، بد نگذرد. همه حقه بازی ها و پدرسوختگی ها را هم یاد گرفتند و از هر صدتاشان دو تا هم مسلمان درست و حسابی در نمی آید. در همین راستا هفته قبل اعلام شد که دعای کمیل به زبان ارمنی در ارمنستان منتشر شد. امروز هم اعلام شد که عربستان سعودی قصد دارد بزودی یک قرآن به زبان عبری منتشر کند. آگاهان در همین رابطه شدیدا هشدار داده و گفتند: در میان مسلمانان هیچ موجودی خطرناک تر از کسی که تازه ایمان آورده و تجربه زندگی در میان مسلمین ندارد، نیست. اگر یک دفعه یکی گفت من قاراپط چدیدالاسلام یا موشه عبدالباسط هستم، فورا فرار کنید که ممکن است موج انفجارش شما را هم بگیرد.

امروز، بازی سرنوشت

بازی های دیروز تقریبا همان طوری پیش رفت که گمان زده می شد. دیروز عراق بر ویتنام پیروز شد تا در مقابل برنده بازی ایران و کره جنوبی که امروز برگزار می شود، قرار بگیرد. در عوض عربستان سعودی هم با ازبکستان مسابقه می دهد. ژاپن هم استرالیا را با پنالتی باز هم حذف کرد. این استرالیایی ها هم از وقتی وارد قاره آسیا شدند شانس ندارند.

هری پاتر و قدیسان مرگ

دیروز رفتیم دیدن «هری پاتر و محفل ققنوس» خیلی باحال بود. فکر کنم بیست بار دیگر ببینمش. فکر نمی کنم هرگز رمان و سینما اینقدر به هم نزدیک شده باشند. از طرف دیگر « هری پاتر و قدیسان مرگ» هم وارد بازار شد و مثل توپ صدا کرد. منتظرم ترجمه اش زودتر بشود و برسد و نخوانم. فعلا اصلا دلم نمی خواهد بدانم که آخرش چه اتفاقی می افتد، برای خودم سهمیه بندی می کنم، روزی پنجاه صفحه بیشتر نمی خوانم. البته این هم از آن قول هایی است که احتمالا زیرش می زنم. اعلام شد که تا دیروز 325 میلیون جلد از مجموعه هری پاتر در دنیا به فروش رفته است و این کتاب ها به 64 زبان از جمله فارسی ترجمه شده. و یک پیام به خانم رولینگ دارم که اگر هری پاتر آخرش مرده باشد، من هم یک رمان می نویسم و خانم رولینگ را می کشم.

دوم دام را بخوانید

دو سه مطلب جدید از جمله مصاحبه با اسمشو نبر را تا فردا در دوم دام می گذارم. چند مطلب تازه هم در این یکی دو روز بردم بالا و البته بالاتر و بالاترین. اگر وقت کردید حتما سربزنید.

www.doomdam.com