واشنگتن در صورت به رسمیت شناختن قدرت و مدرنیته در ایران و در نظر گرفتن این کشور به عنوان متحد خود می تواند تا حد زیادی به خواسته هایش جامه عمل بپوشاند. اینها توصیه های رابرت بائر، یک مقام سابق در سازمان سیای امریکاست.
بئر در کتاب جدیدش به نام “شیطانی که می شناسیم: معامله با ابرقدرت جدیدی به نام ایران”، که در فرانسه با عنوان “ایران، ترقی بی وقفه” ترجمه شده، به بحث در مورد نقش و موقعیت ایران در منطقه پرداخته است. در این مقاله بخش هایی از این کتاب آورده شده .
سال ۲۰۰۵ در خطبه های نماز جمعه دانشگاه تهران شرکت داشتم. به ما کابین کوچکی درست در کنار آیت الله [امامی] کاشانی داده بودند که برای مطبوعات تعبیه شده بود. نیمی از صحن دانشگاه پر بود و خطبه های کاشانی طولانی و پرغضب، گویی از پشت تریبونی در سال های ۱۹۷۹ و در بحبوحه انقلاب سخن می گوید. در خیابان تظاهراتی در حال شکل گیری بود و تظاهرکنندگان پیکره ای از پرزیدنت بوش با دندان هایی که از آنها خون می چکید درست کرده بودند. روی پیاده رو نیز پلاکاردی با شعار “مرگ بر امریکا” نصب شده بود.
من تصمیم گرفتم کمی در میان تظاهرکنندگان پرسه بزنم. زن سالخورده ای که مشت های خود را گره کرده بود و فریاد می زد نظرم را جلب کرد؛ گویی کاملاً مصمم تصمیم خود را گرفته تا امریکا را از بین ببرد. به سوی او رفتم و از او پرسیدم: “منظورتان همه امریکایی هاست؟” با نگاهی متعجب از من پرسید: “شما اهل کجایید؟” به او گفتم امریکایی هستم، سپس چشمکی زد و به سمت من آمد: “چطور می توانم ویزای امریکا بگیرم؟”
ایران سرزمینی بسیار متفاوت است. متأسفانه درحال حاضر که بهترین زمان ممکن است، ایالات متحده نمی خواهد این تفاوت ها را ببیند و نمی تواند عظمت این کشور را درک کند: کشوری با مردمی بسیار صمیمی که نا امیدانه می کوشند تا خود را به مرزهای مدرنیته نزدیک سازند. احزاب مذهبی ایران تنها ۱۰ درصد از رأی مردم را به دست می آورند و این درحالی است که در کشوری مانند ترکیه، به عنوان یکی از کشورهای سازمان ناتو و متحد امریکا، این میزان بیش از ۱۰ درصد است.
امریکایی ها رییس جمهور ایران و آیت الله ها را به عنوان باقیمانده یک دوران تاریک می شناسند، درحالی که آنها در حقیقت نیروی محرکه ای هستند که می تواند به مدرن سازی کشور بینجامد. مردم ایران فیلم های ما را تماشا می کنند، کتاب های ما را می خوانند و به موسیقی ما گوش می دهند. آنها در استفاده از اینترنت و فن آوری های جدید شانه به شانه ما حرکت می کنند. امروز زبان فارسی سومین زبانی است که در فضای اینترنت به کار می رود و از این حیث بعد از زبان های انگلیسی و چینی قرار می گیرد. رییس جمهور احمدی نژاد خود نیز وبلاگ دارد. از بعضی لحاظ، ایران هم تراز با شاخص های مدرن سازی امریکا حرکت می کند و از نظر عراقی ها، اهمیت تهران بسیار بیشتر از واشنگتن است.
ایران همچنان خود را به عنوان قدرتی بدون پیشینه فساد مالی مطرح می کند، درحالی که ایالات متحده همواره وجهه خود را با فسادهای مختلف مالی در عراق خدشه دار کرده. ایالات متحده هنوز قادر نیست مشکل تأمین برق بغداد را حل کند. اکنون با نگاهی به کابل پایتخت افغانستان تفاوت بسیار فاحشی را می بینیم. سفارت امریکا و بریتانیا با دیوارهای ضدانفجاری، سیم خاردار و موانع بتونی محصور شده اند، درحالی که دیوار سفارت ایران به مانند دیگر ساختمان ها تنها یک دیوار معمولی دارد و گاهی خانواده هایی را می توان دید که روی فضای چمن جلوی سفارت مشغول پیک نیک اند. اگر هم نگهبان های ایرانی وجود داشته باشند، در ملاء عام نمی توان آنها را یافت.
امریکایی ها هر چقدر هم تلاش کنند خود را به عنوان مدافع دموکراسی نشان دهند، ولی پیام ضد استعماری ایران نظر بسیاری از مردم خلیج فارس را به سوی خود جلب کرده است.
عقیده ما
هیلاری کلینتون در بهار امسال زمانی که به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری امریکا درحال رقابت بود با اشاره به فرضیه حمله تهران به اسراییل گفت: “ما به ایران حمله خواهیم کرد.” او که از این پس مسؤولیت امور خارجه رییس جمهور اوباما را برعهده خواهد داشت، باید قبل از شروع آتش هسته ای کتاب رابرت بائر را بخواند.
این مقام سابق سازمان سیا، مسؤول امور خاورمیانه، از سال ۱۹۸۳ یعنی از زمانی که حزب الله سفارت امریکا در بیروت را منفجر کرده، به طور مرتب به کشور آیت الله ها سفر کرده. فعالیت از نزدیک و در محل، به مدت سه دهه، که طی آن شاهد تحولات ایران بوده است. او می گوید: “این کشور دیگر یک کشور ناقض قوانین بین المللی نیست، بلکه یک قدرت منطقه ای جاه طلب است که حتی از عقاید امپریالیستی نیز پیروی می کند.”
پیام چیست؟ خروج از باتلاق عراق بدون کمک پارس ها غیرممکن خواهد بود.
منبع: نوول ابزرواتور، ۱۰ دسامبر
مترجم: علی جواهری