از خاتمی می ترسند

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امید معماریان

علی مزروعی نماینده مجلس ششم درگفت وگو با روز به دلایل حمله اخیر محافظه کاران به سید محمد خاتمی به دلیل اظهارات اخیر وی و از جمله این که: “ منظور آیت الله خمینی از صدور انقلاب این نبوده است که ما اسلحه بگیریم و در دیگر کشورها انفجار ایجاد کنیم”، پرداخته است. به گفته این فعال سیاسی، نگرانی جناح راست از حضور مجدد خاتمی درانتخابات آتی ریاست جمهوری، علاوه برانتخابات هشداردهنده مجلس هشتم، آنها را به تشدید روند تخریب وی تشویق کرده است. این گفت وگو را می خوانید.

mazroee702.jpg

تشدید فشارهای جناح محافظه کار بر آقآی خاتمی بعد ازسخنان ایشان در خصوص نسخه صحیح صدورانقلاب و پرهیز از دخالت در کشورهای دیگر با چه انگیزه ای صورت می گیرد؟

به نظر من این اتفاق جدیدی نیست. به هرحال دوستان اقتدارگرای ما حتی بعد از دوم خرداد و مشاهده رای بالایی که مردم به آقای خاتمی دادند بازهم می گفتند دولت ایشان بیش ازشش ماه دوام نمی آورد و تمام توانشان را درآن زمان به کاربردند که نگذارند ایشان اقدامات موفقیت آمیزی انجام بدهد. آن دوران گذشت و آقایان برخر مراد سوارشدند. منتها فکر می کنم نتایج انتخابات مجلس هشتم یک هشدارباش بسیار سنگینی به آنها داده و آنها متوجه شدند که پایگاه سست وضعیفی درجامعه دارند و با توجه به اینکه انتخابات آتی ریاست جمهوری درپیش است بسیار وحشت کرده اند. چراکه احتمال می دهند یکی از نامزدهای انتخابات آقای خاتمی باشد. بنابراین توپخانه شان را آتش کرده اند و طبیعی است که منتظر هستند آقای خاتمی جمله ای بگویند تا به ایشان حمله کنند. این ناشی از وضعیت بسیاردشواری است که الان با آن مواجه هستند؛ مخصوصا چون با توجه به ناکارآمدی ای که مجلس ودولت ازخود نشان داده اند، برمحبوبیت آقای خاتمی روز به روز درجامعه افزوده می شود. درحال حاضر، چون نگاه اکثریت جامعه به آقای خاتمی به مثابه یک منجی شده و انتظار دارند که آقای خاتمی آنها را از این وضعیت نجات بدهد، اینها هم به این موضع گیری ها افتاده اند وتلاش خواهند کرد که جریان تخریب را به نهایت خودش برسانند.

آیا نسخه ای که آقای خاتمی از “صدورانقلاب” ارائه کرده اند، طعنه به کسانی است که نسخه ای که ازصدور انقلاب ارائه می کنند همان نسخه دخالت درکشورهای دیگر وموضوعات دیگری است که ایشان مطرح کرده اند؟

چارچوب فکری آقای خاتمی مشخص وهمان سیاست تنش زدایی با کشورهای قدرتمند است. جدای ازآن آقای خاتمی بحثی پایه ای را مطرح کردند که صدور انقلاب به معنی مداخله درامور کشورهای دیگرنیست، بلکه به این معنی است که ما بتوانیم الگوی موفقی ارائه کنیم که خود به خود دیگر کشورها به خصوص کشورهای مسلمان به آن توجه خواهند کرد و این می شود صدور انقلاب. نگاه آقای خاتمی نگاه درستی است که برگرفته ازنگاه انقلاب و امام است ومعلوم نیست که چرا اقایان چرا برآشفته شدند و این جریان تخریب را به راه انداخته اند.

همزمانی اظهارات آقای خاتمی با حضورهیات عراقی در ایران به منظوربررسی دخالت هایی که به تهران در ناامنی های عراق نسبت داده می شود تصادفی است؟

ببینید، اظهارات آقای خاتمی یک هفته پیش از ورود این هیات در دیدار با یک انجمن اسلامی دانشگاهی مطرح شده بود. دیروز هم آقای خاتمی دیدگاهشان را به صورت شفاف دراین زمینه گفتند. مهم این است که ایشان تکیه کردند بر اصل عدم مداخله واصلا نگفتند ایران درجاهای دیگرمداخله می کند یانه. اما این دوستان بدون اینکه در صحبت های آقای خاتمی دقیق بشوند و وجه اثباتی ماجرا رابگیرند، انگار که ترسیده باشند یک دفعه به میدان آمده اند و بهانه گیری می کنند و جریان تخریب را شروع کرده اند. نگاه آقای خاتمی مصداقی نبوده و بحث اینکه مداخله انجام می شود یا نه را در نظر نداشته است. بحث شان این بوده که اصل صدور انقلاب چیست وچه کارهایی باید بشود وچه کارهایی نباید بشود. این به مفهموم آن است که تکیه ایشان بیشتر بر الگو سازی در داخل وتوجه به عزت واحترام مردم بوده است.

به نظر شما اظهارات آقای خاتمی تا چه اندازه انتقاد از سیاست خارجی دولت آقای محمود احمدی نژاد است؟ با توجه به اینکه نسخه ای که آقای خاتمی از “صدورانقلاب” مطرح می کنند، با نسخه آقای احمدی نژاد و همفکرانشان تفاوت جدی دارد.

قطعا آقای خاتمی با آنچه به عنوان سیاست خارجی تهاجمی ازسوی دولت آقای احمدی نژاد مطرح شده موافق نیستند و این خیلی روشن است. این سیاست جز فشارو تحریم نتیجه دیگری برای کشور به ارمغان نیاورده است. بنابراین روشن است که آقای خاتمی با این سیاست موافق نیست. البته درصحبت های اخیرشان به صورت مشخص نقد خود را متوجه این سیاست نکرده اند، اما ازچارچوب کلی فکری آقای خاتمی واصلاح طلب ها می توان این موضوع را فهمید که با این سیاست ها موافق نیستند.

آیا احتمال گسترده شدن حملات محافظه کاران به آقای خاتمی طی ماه های آینده وجود دارد؟

بدون شک. آنها بسیار از ورود مجدد آقای خاتمی درعرصه سیاست و نامزد شدن برای انتخابات نگران هستند و وحشت دارند. طبیعی است که همه نیرو و توانشان را به کار گیرند که آقای خاتمی را تخریب کنند و با تبلیغات پرشدت بکوشند که و جهه ایشان را درجامعه خراب کنند. اما با توجه به تجربه پیش وپس از دوم خرداد، این تبلغیات مخرب نه تنها ازمحبوبیت آقای خاتمی کم نخواهد کرد، بلکه برآن خواهد افزود.

به نظر شما نسخه ای که آقای خاتمی ازصدور انقلاب مطرح می کنند ونسخه دولت فعلی کدام درمیان مردم ونخبگان ازاقبال بیشتری برخورداراست؟

ببینید، الان که آقای احمدی نژاد و حاکمیت دنبال صدورانقلاب نیستند وازاین واژه هم استفاده نکرده اند. آنها یک برنامه هسته ای دارند و این برنامه تهاجمی را هم براساس آن تعریف کرده اند و این را یک دفاع می دانند با آن تعابیری که به کار می برند، که حق خودشان می دانند که به این دانش دست پیدا کنند و فکر می کنند با این سیاست تهاجی می توانند به اهداف خود برسند و بنابراین بحث صدور انقلاب مطرح نیست. به نظرم آقای خاتمی یک بحث ایجابی را مطرح کردند، که به جای اینکه نگاهمان به خارج باشد و اینجا و آنجا برویم و برای خودمان گروه هایی را پیدا کنیم دردرجه اول باید کشورخودمان را آباد کنیم و بگوییم چگونه اسلامی می تواند یک الگوی حکومتی موفق از خودش داشته باشند. آن موقع اصلا نیازی نیست که به جای دیگر برویم وتبلیغ بکنیم. آن موقع خود به خود دنبال ما می آیند به خصوص مسلمانان که به دنبال یک الگوی حکومتی مطلوب می گردند.

اما اگرایران درعراق دخالت نمی کند و این بخشی ازسیاست خارجی دولت نیست چرا باید بخش هایی از جناح راست نگران بشود ازاین موضوع؟

چون آنها دنبال بهانه هستند. قبل از این ماجراهم درایام انتخابات شدیدا شاهد این توپخانه بوده ایم. بعضی از مطبوعات راست وقتی اصلاح طلب ها را متهم می کردند که مرعوب هستند و آمریکایی ها از آنها حمایت می کنند، آنجا اسم آقای خاتمی را هم می آوردند. بنابراین تخریب ایشان از نظر ما یک خط مداومی است که توسط آنها دنبال می شوند چون از اصلاح طلب ها وآقای خاتمی نگران هستند. این موضوع اخیرا تندتر شده آن هم به دلیل اینکه جناح اقتدارگرا درایران پایگاه بسیار سست و ضعیفی پیداکرده است.

براساس چه تحلیلی شما معتقدهستید که پایگاه محافظه کاران درکشورسست وضعیف شده است؟

به دلیل مشارکت کم مردم درانتخابات ومشارکت زیرسی درصدی وحتی بیست درصدی مردم درشهرهای بزرگ. دیگراینکه درجاهایی که اصلاح طلب ها یک رقابت نسبی با محافظه کاران داشته اند پیروزشده اند. حتی درجاهایی که بین اصولگرایان رقابت بوده است، اصول گرایانی رای آورده اند که منتقد دولت هستند. همه اینها نشان می دهد که مردم وقایع را تعقیب می کنند وآنجا که امکان تاثیرگذاری دارند رای می دهند وآنجا که ندارند درانتخابات شرکت نمی کنند.