دو هفته ای از آتش بس اسرائیل و حماس با میانجیگری دولت مصر و حمایت غرب و اتحادیه عرب می گذرد. برد- برد فقط ناشی از اعلام پیروزی از سوی طرفین نزاع و کار های روانی و سیاسی آنها نیست. بلکه بررسی سیر تحولات و پیامد های مختلف بحران خونین و دردناک غزه نشان می دهد که هر دو طرف تا حدی به اهداف مورد نظر دست پیدا کرده و منافعی را کسب کرده اند.
البته برای اینکه آتش بس تبدیل به صلحی پایدار شود و به مانند توافق های قبلی حالت شکننده پیدا نکند، راه طولانی وجود دارد. مذاکرات کنونی برای تدوین راهکار های اجرائی جهت تحقق توافقات به بن بست برخورده است. اسماعیل هنیه رهبر حماس بار دیگر تاکید کرد که تحت هیچ شرایطی گروه متبوعش خلع سلاح را نمی پذیرد. اسرائیل نیز باز کردن گذر گاه های مرزی را منوط به زمین گذاشتن سلاح و یا رضایت حماس به سلاح های موجود و عدم تهیه و تولید جنگ افزار های جدید کرده است.
اما صرفنظر از این اینکه مذاکرات صلح به کجا می انجامد، بعید است که در کوتاه مدت شعله های جنگ دوباره برافروخته شود و دو طرف ترجیح می دهند در مقطع فعلی به راهکار های سیاسی توسل جویند. وعده هایی چون باز شدن گذر گاه های مرزی در عزه و رفع محاصره و افزایش دسترسی به آب برای ماهیگیری صرفا وعده های مبهم و نسیه ای هستند و چگونگی تحقق آنها معلوم نیست.
بر این اساس ارزیابی تبعات مختلف جنگ ۵۰ روزه حماس و اسرائیل در غزه می تواند فرجام آن را روشن سازد. اگر بر مبنای تعداد تلفات انسانی به ماجرا نگاه کنیم. تفاوت عمیقی وجود دارد. از فلسطینی ها در حدود ۲۱۵۰ نفر جان باختند که حداقل ۱۵۰۰ نفر از آنها غیر نظامی بودند. اما تعداد کشته شدگان اسرائیلی از مرز ۷۰ نفر نگذشت و تعداد غیر نظامی ها نیز سه نفر بود که یکی از آنها کارگر تایلندی بود.
مقایسه عددی حکم به پیروزی اسرائیل می دهد بخصوص که ارتش اسرائیل چندین نفر از فرماندهان ارشد حماس و یا خانواده های آنان را کشت. اما بررسی عمیق تر آشکار می سازد که با توجه به ایدئولوژی شهادت طلبانه حماس و هویت آن، تعداد زیاد کشته شدگان ماشین جنگی آنان را فربه تر ساخته و جایگاه آنان را در بین ساکنان غزه و مردم فلسطین ارتقاء داده است. آنها به مظلوم نمائی و جنایت های دولت اسرائیل نیاز دارند تا دیدگاه های خود را ترویج داده و ضرورت تداوم مقابله خشونت آمیز و مسلحانه با اسرائیل را نتیجه بگیرند.
نتایج نظر سنجی مرکز فلسطینی سیاست گذاری و نظر سنجی این تصور را تایید کرد. نظر سنجی یاد شده که توسط خلیل شکیکی محقق اجتماعی سرشناس فلسطینی انجام شد و ۲۷۰ نفر در آن شرکت کرده بودند، نشان می دهد که محبوبیت حماس و رهبران آن بعد از جنگ روزه به نحو چشمگیری در کرانه باختری و غزه افزایش یافته است. نتایج نظر سنجی کاملا موید حمایت اکثریت فلسطینی ها از رویکرد حماس است. درصد افرادی که در نظر سنجی شرکت کردند گفته اند در صورت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به اسماعیل هنیه رهبر حماس رای خواهند داد. در حالی که این رقم برای محمود عباس در حد ۳۲ درصد است. در ۸ سال گذشته سابقه نداشته است که فلسطینی ها رهبر حماس را بر فتح ترجیح دهند. برای اینکه معلوم شود تاثیر جنگ اخیر چقدر بوده است، کافی است تا نتیجه نظر سنجی مشابه یک ماه قبل از درگیری نظامی در غزه مورد توجه قرار گیرد. در آن زمان ۴۱درصد از رهبری هنیه و ۵۳ درصد از تداوم زعامت عباس حمایت می کردند.
طبق این نظر سنجی ۷۱ درصد از پاسخ دهندگان از تسلیح کرانه باختری پشتیبانی کرده اند. ۷۹ درصد حماس را برنده جنگ دانسته و ۸۶ درصد شروع دوباره پرتاب موشک به داخل خاک اسرائیل را درست دانسته اند. البته نتایج نظر سنجی هیچگاه معادل خود واقعیت نیست و درصدی از خطا در آن راه دارد و همچنین ممکن است در چند ماه آینده وبخصوص اگر تغییری در وضعیت ساکنان غزه بوجود نیاید، دیدگاه ها تغییر پیدا نماید.
تجمع هایی که نیرو های حماس بعد از آتش بس ها در غزه و کرانه باختری برگزار کردند در مقایسه با گذشته از استقبال کمتری برخوردار شد. همچنین حماس متهم است که به دلیل خطا در هدف گزاری حملات موشکی باعث شده است تا برخی از نواحی غزه را منفجر کرده و شماری از ساکنان خودی را به خطا کشته است. همچنین اعدام صحرائی برخی از فلسطینی ها به اتهام جاسوسی دیگر تخلف منتسب به حماس است. این مسائل در کنار استفاده از سپر انسانی برای پرتاب موشک، تبدیل مدارس وابسته به سازمان ملل به انبار سلاح، و همچنین هدف قرار دادن مناطق مسکونی و شهروندان غیر نظامی اسرائیل، حماس را در جایگاه نقض کننده موازین انسانی و ارتکاب جنایت جنگی قرار داده است.
اما اعمال منفی حماس اصلا قابل قیاس با جنایت ها و رفتار بی رحمانه و شنیع ارتش اسرائیل نیست. عبور نظامیان اسرائیل از کنوانسیون ژنو، قوانین بین المللی و اخلاق جنگ باعث شکست بزرگی برای این کشور شد.
مجموعه این مسائل سبب گشت تا حماس احساس برد کند و موقعیت آن در بین مردم فلسطین و افکار عمومی دنیا و کشور های اسلامی بهبود یابد.
اما برد اصلی اسرائیل در بهره برداری از ماجراجویی حماس و زدن ضربات جدی به ساختار نظامی و زیر ساخت های غزه است. اسرائیل توانست حداقل نیمی از تونل های حماس را تخریب سازد. حداقل در حدود شصت درصد محموله موشکی حماس از بین رفت و توانایی نظامی آن به نحو ملموسی کاهش یافت.
با توجه به تیرگی روابط دولت جدید مصر با حماس و ناامن شدن عراق امکان انتقال سریع موشک به غزه خیلی دشوار است. کارگاههای تولید موشک نیز از بین رفتهاند. بنابراین بازگشت حماس به قدرت تسلیحاتی قبل از بحران زمان زیادی را میطلبد و بسرعت قابل بازسازی نیست.
اکنون اسرائیل فضا را مساعد ارزیابی می کند تا مسئله خلع سلاح در غزه در ازاء باز شدن مرز های زمینی و آبی غزه را جدی تر از قبل دنبال نماید.
در این میان به لحاظ نظامی اگر چه نیروی دفاعی اسرائیل توانست اکثر موشک های پرتاب شده را توسط گنبد آهنین مهار نماید، اما برخی از موشک های حماس توانستند در شهر های بزرگ اسرائیل بنشینند. همچنین حملات زمینی ارتش اسرائیل نتوانست حماس را به تسلیم وا دارد. برخی از گردان های عزالدین قسام توانستند وارد خاک اسرائیل شوند. این مسائل بی سابقه بودند.
دولت نتانیاهو تحت انتقاد محافل دست راست افراطی اسرائیل قرار گرفت که چرا با حماس قرارداد آتش بس امضا کرد. وحملاتش را با هدف شکست کامل حماس ادامه نداد. او در توجیه گفت: “می توانست جنگ را ادامه بدهد اما باید توان نظامی و دفاعی را برای تهدید های دیگر منطقه ای چون داعش حفظ می کرده است.”
اما به لحاظ اقتصادی غزه متحمل آسیب ها و لطمات سنگینی شد. جنگ اخیر برای غزه ۶ میلیارد دلار خسارت به بار آورد. ۱۷ هزار واحد مسکونی تخریب شده اند. بازسازی کامل ساختمان ها و همچنین واحد هایی که از بحران سال ۲۰۱۲ هنوز تعمیر نشده اند به چیزی در حدود بیست سال نیاز دارد.
اسرائیل در حدود ۲.۵ میلیارد دلار برای اسرائیل هزینه داشت که شامل مخارج نظامی، کاهش درآمد توریسم، تعطیلی واحد های تولیدی و تجاری در نزدیکی غزه و… بودند. در کل به لحاظ اقتصادی فلسطینی ها بیشتر ضرر کردند که قرار است جامعه جهانی برای بازسازی غزه تامین منابع مالی بنماید. البته اگر از غزه رفع محاصره بشود وفعالیت های تولیدی و عمرانی در آن به جریان بیفتد امکان جبران هزینه ها در میان مدت وجود دارد.
در کل با رویکردی که حماس و دولت اسرائیل دارند، جنگ اخیر به نفع هر دوی آنها تمام شد و با اتکاء به پیامد های آن می توانند مواضع خود را توجیه و حفظ نمایند. فرجام گفتگو های صلح کماکان در پرده ابهام قرار دارد و دو طرف از نتایح جنگ برای ضرورت روابط خصمانه بهره برداری می نمایند.