منصور کریمی
تندیس آزادی بیان دیروز طی مراسمی به منصور اسانلو،رئیس سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و زندانی سیاسی اهدا شد.این تندیس که برای اولین بار اهدا می شود به مادر اسانلو به نمایندگی از فرزندش تعلق گرفت.پاسداشت روز آزادی بیان با 10 روز تاخیر طی مراسمی در منزل هاشم آغاجری برگزار شد.در این مراسم که به همت دفتر تحکیم وحدت برگزار شده بود،تعدادی از فعالان سیاسی،فرهنگی،اجتماعی حضور داشتند.
در آغاز این مراسم،هاشم آغاجری میزبان و کسی که صدور حکم اعدام وی در 18 آبانماه 1381 از سوی دادگاه همدان بهانه ای شد تا این روز از سوی دفتر تحکیم وحدت به عنوان روز آزادی بیان نام گذاری شود، طی سخنانی گفت: ”امروز دانشجویان از حداقل امکانات برخوردارند و علی القاعده این مراسم نیز باید در دانشگاه برگزار می شد اما به علت نداشتن امکان در اینجا گرد آمده اند. با این حساب نام گذاری 18 آبان به عنوان روز آزادی بیان همچون نامگذاری روز کارگر در 1 ماه مه نوعی نامگذاری پارادوکسیکال است”.
وی ادامه داد:“18 آبان و 1 مه حداقل در شکل و فرم روز سرکوب بود.اما تحلیلی دیگر این نامگذاری نوعی اراده معطوف به آزادی کوشندگان راه آزادی را نشان می دهد.از این رو دانشجویان امروز علاوه بر خود، در راستای استیفای حقوق دیگران هم مبارزه می کنند”.
آغاجری ادامه داد:“بسیاری گمان می کردند که پس از 18 تیر دیگرهیچ صدایی از دانشگاه بر نخواهد خواست.اما 18 آبان تمام ارزیابی های ارباب قدرت را به هم ریخت”.
این استاد دانشگاه ادامه داد:” ما در ایران همیشه شاهد جنگ قلم و شمشیر بودیم و هنوز یادمان نرفته که در این آستانه آذر شهیدانی همچون پوینده،مختاری،داریوش و پروانه فروهر چطور بر اساس همین جنگ از میان ما رفتند”.
در ادامه این مراسم مهدی عربشاهی دبیر دفتر تحکیم وحدت طی توضیحی به اقدامات انجام شده برای برگزاری این نشست اشاره کرد و از جمله گفت:“به دلیل مسائل امنیتی ما مجبور شدیم بدون سر و صدا و تنها از طریق کارت دعوت اقدام به دعوت از میهمانان برگزیده کنیم و امکان نداشتیم طی فراخوان از همه دعوت کنیم.چون امکان داشت جلوی برگزاری این برنامه گرفته شود”.
سپس دکتر داوود هرمیداس باوند،سخنگوی جبهه ملی ایران طی سخنانی ضمن گرامیداشت این روز و تقدیر از کسانی که این روز را به عنوان روز ازادی بیان نامگذاری گرده اند گفت:“دوستان ما اعلام کردند که امکان دیگری برای برگزاری این مراسم نداشتند.این حرف بسیار مهمی است.امروز باید روشنفکران ما از خود بپرسند چه شد که اکنون حتی مکانی برای برگزاری مراسم خود ندارند.چرا که به نظر من هر تجمعی می تواند به بازتعریف دوباره ای مواضع و افکار ما منجر شود”.
وی ادامه داد:“ما باید آنچه هست و واقعیت دارد را ببینیم و حقیقت را نادیده نگیریم.واقعیت این است که داشته های ما در همین حد است و همچنین از آزادی نیز محرومیم.اما با این حساب چه باید کرد؟”
این استاد دانشگاه ادامه داد:“ما باید به راهکارهای کاربردی و عملی فکر کنیم.ما چند ماه دیگر با یک انتخابات روبرو هستیم.اما به نظر من قبل از اینکه فردایی دیگر دوباره جمع شویم و در مورد احمدی نژاد های دیگر بحث کنیم بایدببینیم چه کرده ایم و چه دستاوردهایی داشته ایم”.
هرمیداس باوند افزود:“ما امروز باید با همکاری جوامع مدنی مختلف و با توجه به فضای بین المللی فعالیت دوراندیشانه تری داشته باشیم.از این رو باید متشکل و همبسته شویم.چرا که باید بتوانیم از فضاهای کوچکی که ایجاد می شود استفاده کنیم”.
وی در پایان تاکید کرد:” نباید ناامید شویم.حقیقت این است که فضای دیالکتیکی داخل همواره تحت تاثیر فشارهای مکانیکی خارجی است”.
محمد ملکی استاد دانشگاه و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب سخنران بعدی این نشست بود که در باره روز پاسداشت آزادی بیان گفت:“ما با عقیده افراد کاری نداریم.هر کس برای آزادی مبارزه می کند مورد احترام است”.
وی سپس با دیدگاهی تاریخی به دانشگاه و جنبش دانشجویی اشاره کرد و گفت:“از زمانی که دانشگاه تاسیس شد اولین دستگیری های آزادیخواهان هم آغاز شد که همان بازداشت 53 بود.این روند به 16 آذر و سپس به سالهای 58 و 59 رسید که سعی کردند گلستان دانشگاه را کرگدن وار شخم بزنند”.
محمد ملکی ادامه داد:“اما به نظر می رسد چه حکومت شاه باشد و چه حکومت شیخ،هیچکدام قائل به سرسبز بودن این گلستان نیستند.اما اکنون سوال را از خودمان نیز باید بپرسیم.به راستی ما برای پاسداری از دانشگاه چه کردیم.ما بزرگترها باید قبول کنیم که کوتاهی کردیم.به راستی چرا ما اعتراض نکردیم”.
در ادامه این مراسم ودر شرایطی که سخنان محمد ملکی که همواره و در تمام جمع ها چنان با حرارت سخن می گوید که همه را تحت تاثیر قرار میدهد،احمد زید آبادی روزنامه نگار و دبیرکل سازمان ادوار تحکیم وحدت به بیان نظراتش پرداخت و گفت:“یقینا حکم اعدام برای آغاجری و همچنین حسن یوسفی اشکوری که امروز مهاجرت کرده لکه ننگی است اما عدم اجرای هر دوی این احکام نشان دهنده آن است که حکومت هم اگر واکنش جامعه را ببیند قادر به انجام هر کاری نیست”.
وی در ادامه با اشاره به شرایط ایران گفت:“به اعتقاد من شرایط کشور عوض خواهد شد.از این رو ناراحتی من بیشتر به دلیل مسائل دیگری است.از جمله اینکه ناشکیبایی که در حکومت وجود دارد به جامعه هم منتقل می شود و این مساله بسیار نگران کننده است.به نظر من روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در این باب فکری بکنند”.
وی سپس با انتقاد از اخلاق سیاسی فعالان سیاسی ایران گفت:“ما که از جمله نیروهای دموکراسی خواه هستیم اگر انتقادی از ما می شود ناراحت می شویم.نمیدانم.شاید به خاطر شخصیت تاریخی ما باشد.به نظر من در این زمینه باید صحبت کنیم؛ چرا که گمان می کنم حل این مساله تمرینی حداقلی از دموکراسی است”.
حبیب الله پیمان سخنران بعدی این مراسم بود که با اشاره به سخنان دیگران گفت:“مشکل اساسی ما در بعد استراتژیک و عقلانی است.همچنین ما با فقر تجربی مواجه هستیم،از این رو مشکلات متعددی در راه آزادیخواهی ما ایجاد می شود”.
وی افزود:“ما باید تعریف درستی از آزادی ارائه دهیم.تعریف رسمی از آزادی خودش نوعی گرفتاری است.به نظر من آزادی یعنی آگاهی وجدان عمومی جامعه و تصمیم گیری و بیان خواسته ها بر اساس همین وجدان”.
پیمان همچنین گفت:” بسیاری از افراد در جامعه در واقع آزادیخواه هستند اما موانعی در زمینه فرهنگی و یا مذهبی دارند از این رو حدی از آزادی برای تعریف آزادی بین افراد مختلف نیز باید قائل شد”.
سپس بابک احمدی استاد فلسفه سیاسی دانشگاه به بیان نظراتش پرداخت.وی در ارتباط با حکم آغاجری گفت:“در زمانی که وی در زندان بود بسیاری از دانشجویان تلاشهایی کردند.اما خیلی از روشنفکران هم بودند که می گفتند هاشمی را آزاد می کنند چون از خودشان است از این رو هیچ تلاشی نمی کردند.به نظر من این مساله ناشی از یک بحران اخلاقی است که جامعه ما را فرا گرفته.از این جهت من باید صراحتا بگویم که بد جایی گیر کرده ایم”.
وی ادامه داد:“قبل از انقلاب حکومت جابر بود.اما آن حکومت رفت اما آیا ما آزادی را بدست آوردیم؟خیر.چرا که مخوف ترین دهه تاریخ معاصر ایران دهه 60 بود”.
وی در ادامه با اشاره به انتخابات گفت:” من می دانم که خاتمی کم کاری کرد،اما کارهایی هم کردوبه هر حال روزگار دیگری بود که آمده بود.همه هم در این روزگار جدید هزینه دادند.اما اکنون باید برای این وضعیت و بحران اخلاقی فکری کنیم”.
محمد شریف،وکیل دادگستری که وکیل بسیاری از دانشجویان بود در ادامه مراسم به صحبت پرداخت و گفت:“ما وکلا هم امروز در شرایطی هستیم که از استناد به بدیهی ترین قوانین و موازین تصویب شده جمهوری اسلامی هم خودداری می کنیم تا چشمان نگران پدر و مادری را نگران تر نکرده باشیم.نمی دانم اسم این سانسور است و یا خودسانسوری”.
وی ادامه داد:“خودداری از بدیهی ترین قوانین به این دلیل است که سیاست دفاعی از موکلان را به شکلی تنظیم کنیم که پاسخی برای آن چشمان نگران داشته باشیم”.
وی در ادامه شعر،چون چراغ لاله می سوزم در چشمان شما/ای جوانان وطن جان من و جان شما را به زندانیانی همچون روناک صفارزاده،آشنا عبدالله حسینی(تبعه سوریه که در ایران هیچ کسی ندارد)،هانا عبدی و..تقدیم کرد.
مادر منصور اسانلو نیز سخنانی در مورد وضعیت فرزندش گفت.منصور اسانلو که از تابستان سال گذشته به این سو را در زندان سپری کرده اکنون در زندان رجایی شهر به سر میبرد و به علت سر ما به درد کلیه مبتلا شده است.
به گفته مادرش او را در چندین نوبت طبق برنامه نزد چشم پزشک نبرده اند و همچنین قلب او نیز در شرایط نامساعدی قرار دارد.اسانلو از مرخصی محروم است.
به گفته وی دو هفته قبل که خانواده اسانلو برای پیگیری کار وی به دادگاه مراجعه کرده بودند قاضی حداد،معاون امنیت دادگاه انقلاب تهران گفته است:“شما چه می خواهید؟9 گروه دیگر باید در مورد پسر شما نظر بدهند.اما این را بدانید او بعد از اتمام این 5 سال دوباره باید 5 سال دیگر هم نزد ما بماند.مطمئن باشید نه او را بیرون می فرستم و نه منتقل می کنم.همین هست که هست”.
ادامه این مراسم اختصاس به اهدای لوح های تقدیر داشت که به خاطر ایستادگی و مبارزه در راه آزادی بیان به دکتر حسین بشیریه،استاد دانشگاه تهران که از دانشگاه اخراج و مجبور به مهاجرت شد، تقدیم شد.این لوح را دکتر یوسف مولایی به نمایندگی از بشیریه گرفت.
جعفر پناهی،فیلمساز و کارگردان فیلم هایی همچون بادکنک سفید دیگر دریافت کننده لوح تقدیر بود که طی سخنانی گفت:“امید وارم همچنان بتوانم روی حرف خودم بیایستم وحتی یک فریم از عقایدم را کم نکنم”.
عبدالرضا تاجیک،روزنامه نگار دیگر دریافت کننده لوح تقدیر بود.وی نیزبابت کارهایی که نتوانسته انجام دهد از دانشجویان عذز خواهی کرد.احمد قصابان،احسان منصوری و مجید توکلی سه دانشجوی زندانی امیر کبیری دیگر دریافت کنندگان لوح تقدیر بودند.کیوان صمیمی و محمد صدیق کبودوند نیز این لوح را دریافت کردند.
در بخشی از متن این لوح تقدیر آمده است:“باز هم از آزادی خواهم گفت. اگر هزاران بار به بندمان کشند و به تیغمان کشند….به یاد آزادی..آنگاه آزادی سرود می خواند…کوچک…کوچکتر از آواز یک پرنده”.