سوریه؛ پاشنه آشیل ایران

نویسنده

» از نگاه نیویورک تایمز

افریم هالوی

بحث های این روزهای آمریکا و اسرائیل این است که آیا باید برای جلوگیری از دسترسی ایران به بمب هسته ای به این کشور حمله کرد یا نه؛ کمتر به این نکته توجه می شود که وقایع سوریه ممکن است به سقوط استراتژیک دولت ایران بیانجامد. حضور ایران در سوریه به ملاهای تهران اجازه می دهد تا سیاست های خشونت آمیز منطقه ای خود را دنبال کنند. باید به این حضور پایان داد.

خروج ایران از سوریه دست ایران را از نمایندگان خود، حزب الله در لبنان و حماس در غزه، کوتاه می کند و ممکن است به رژیم تهران آنقدر فشار وارد کند که مجبور به تغییر سیاست هسته ای خود شود. این کار به مراتب ایمن تر و نتیجه بخش تر از هرگونه اقدام نظامی است.

با تزلزل رژیم بشار اسد، سوریه اکنون به پاشنه آشیل ایران بدل شده است. ایران منابع زیادی را مصروف سوریه کرده است. سپاه پاسداران در آنجا حضور دارد و سلاح و مشاوران ایرانی در سراسر سوریه وجود دارد. یک گروه از نیروهای حزب الله با حمایت ایران از لبنان به سوریه رفته اند تا اسد را در کشتار مردم یاری دهند. ایران قصد دارد این حضور را، فارغ از سرنوشت بشار اسد، حفظ کند و این کاری است که اسرائیل و آمریکا باید از آن جلوگیری کنند.

متاسفانه رهبران اسرائیل از فرصت هایی که در سوریه ایجاد شده است چندان خوشنود نیستند. هفته گذشته سخنگوی اطلاعات ارتش اسرائیل گفت 200000 موشک مستقر در غزه، لبنان و سوریه می تواند به مراکز جمعیتی اسرائیل شلیک شود. این احتمال هم وجود دارد که سلاح های پیشرفته تر سوریه هم به دست گروه های تروریست بیافتد. حضور ایران در دمشق در تحقق این تهدید ها حیاتی است.

در مرحله کنونی راه بازگشتی وجود ندارد؛ اسد باید کنار برود. برای اسرائیل مساله اصلی این نیست که آیا او کنار می رود یا نه، بلکه آن است که آیا حضور ایران در سوریه بعد از او ادامه خواهد داشت یا نه. راندن ایران از سوریه برای امنیت اسرائیل حیاتی است. اگر آقای اسد رفتنی باشد، تسلط ایران بر سوریه هم باید برود. هر چیز دیگری غیر از این، برکناری اسد را بی معنی می سازد.

ولی اسرائیل نباید در سرعت بخشیدن به این خروج تنها بماند. هر راه حل قابل قبولی در سوریه باید با همکاری آمریکا، روسیه و کشورهای عربی حاصل شود. آمریکا باید مشوق های کافی به روسیه بدهد تا این کشور دست از حمایت اسد بردارد. به نظر می رسد با لغو حمایت روسیه برکناری اسد مقدور باشد. نیرویی از سوی اتحادیه عرب باید ثبات را در سوریه حفظ کند تا جانشینی برای دولت اسد قدرت را در دست بگیرد.

درگیری های حاضر در سوریه فرصتی استثنایی برای رهایی دنیا و جامعه بین المللی از تهدید ایران است. پایان حضور ایران در سوریه تهدید کمتری برای تجارت و امنیت بین المللی دارد تا تحریم ها و جنگ.

روسیه و چین که هفته پیش قطعنامه سازمان ملل را برای کناره گیری اسد وتو کردند، باید بدانند که سقوط اسد برای آنان نیز مفید است. دخالت های ایران بالاخره دامن مناطق مسلمان نشین روسیه و چین را هم خواهد گرفت. یک ایران هسته ای تهدید بالقوه ای برای روسیه محسوب می شود.

اگر واشنگتن روسیه را مانند مورد لیبی کنار نگذارد، همگرایی میان منافع آمریکا و روسیه در ایران و سوریه می تواند زمینه برکناری اسد را فراهم آورد.

با چنین رویدادی توازن قوا در منطقه به کلی تغییر می کند. حمایت ایران از تروریسم کاهش خواهد یافت؛ حزب الله راه خود به ایران از طریق سوریه را از دست می دهد؛ حماس در غزه هم بدون سلاح های ایران باید آینده دیگری را برای خود رقم بزند؛ و بالاخره مردم ایران هم ممکن است مجددا علیه رژیم به پا خیزند.

آنهایی که این سناریو را گزافه گویی می پندارند باید به گزینه مقابل آن فکر کنند: دولت بعد از اسد در سوریه اگر هنوز به ایران نزدیک باشد، گویی دست خود را بر ماشه موشک های دوربرد و کلاهک های شیمیایی سوریه قرار می دهد و دست به همان تهدید های خواهد زد. این خود نسخه ای برای جنگ است، چرا که اسرائیل در برابر چنین وضعیتی چاره دیگری جز مقابله به مثل ندارد.

خوشبختانه آقای اسد و متحدان وی ناخواسته شرایطی را ایجاد کرده اند که بتوان به کمک آن تهدید ایران را خنثی کرد. اگر دنیا از این فرصت استفاده نکند و نفوذ ایران در سوریه ادامه یابد، دنیا با انتخاب میان گزینه حمله نظامی یا تحریم های باز هم بیشتر روبرو خواهد شد، که در هر حال قیمت های نفت را به شدت بالا می برد و اقتصاد جهانی را دچار عدم تعدل باز هم بیشتر می کند. آمریکا و روسیه نباید خواهان چنین چیزی باشند.

شرایط سوریه در واقع راه سومی ایجاد کرده است؛ نباید آن را نادیده گرفت.

منبع: نیویورک تایمز - 8 فوریه 2012