بازی بازی، با خاک انگلیس هم بازی؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

البته بسیار روشن است که گاهی اوقات خیارهایی وجود دارند که اندازه لوبیا کوچولو هستند، مثلا خیار باسمنج که برای خیار شور استفاده می شود، یا اندازه یک باتوم گنده اند، مثلا خیارهایی که در اکثر کشورهای اروپایی مصرف می شوند، یا خیارهایی وجود دارند که قطرشان خیلی کم است ولی طول شان زیاد است و ممکن است خیلی پیچیده باشند، مثلا خیار چنبر، یا خیارهایی که خیلی کلفت و کوتاه هستند و تخم های زیادی دارند که با شرمندگی به آنها خیار تخمی می گویند، در مورد خیلی میوه های دیگر یا سبزیجات هم همین تفاوت ها برحسب اینکه آن میوه یا سبزیجات، مثلا خیار خودجوش باشد و خودش مثل خیار عمل آمده باشد، یا مثل خیار درختی سازماندهی شده باشد، و مهندسی شده باشد، و بطور ژنتیکی در ایجاد آن دخالت شده باشد، فرق می کنند. دانشجو هم مثل خیار می ماند، یک حالت طبیعی دارد، یک حالت غیر طبیعی، ممکن است دانشجویی باشد که نه دانشگاه برود، نه درس بخواند، نه اصولا دیپلم گرفته باشد، ولی خیلی دانشجوتر از دانشجویی باشد که دکترایش را گرفته و در زندان است.

در ایران این چیزها نسبی است. باید قبول کنیم. مثلا در واقعه دیروز یعنی اشغال سفارت انگلیس، یا بقول دانشجویان باسواط عظیظ اشقالگر صفارط اینگلیش، دانشجویان زیادی بودند که ممکن است به نظر شما دانشجو نباشند، خب نباشند، اصلا به شما چه ربطی دارد؟ مگر وقتی نماینده مجلس یا رئیس جمهور انتخاب می کنند، کسی نظر شما را به خیار هم حساب می کند، حالا هر نوع خیار. اصلا شما کی هستید که انتظار دارید نظرتان محلی از اعراب خلیج فارس باشد؟ چیزی که مهم است این است که صدا و سیما، خبرگزاری فارس، خودشان، مامان شان، شوهرشان، بچه شان، فرمانده شان، نوه شان و فامیل های دیگرشان آنها را دانشجو حساب می کنند.

به نظر من این افراد ممکن است عقل درست و درمانی نداشته باشند و کاری کنند که عملا جنگ بین ایران و جهان رخ بدهد، کما اینکه در عرض پنج ساعت کاری کردند که سفارت انگلیس، آلمان، نروژ، هلند و سوئد سفرای شان را از ایران فرا خواندند و فرانسه و ایتالیا و روسیه و آمریکا شدیدا این اقدام را محکوم کردند و شورای امنیت سازمان ملل هم آن را محکوم کرد. درست، قبول، من اصلا شکی ندارم که این اقدام احمقانه بود، مگر قرار است هر کاری که یک دانشجو می کند عاقلانه باشد؟ این افراد می توانند هم کار احمقانه بکنند، هم دانشجو باشند. مشکل این است که ما فکر می کنیم اگر کسی دانشجو باشد حتما باید شعور هم داشته باشد. ممکن است مثلا تا ده سال قبل یا بیست سال قبل یا در اکثر کشورهای دنیا این طور بوده باشد، ولی مگر وضع ایران مثل بقیه جاهای دنیاست؟ مگر در ایران رئیس جمهور مثل لات ها حرف نمی زند و رئیس مجلس به او نمی گوید لات بازی درنیاور، مگر در بقیه جاهای دنیا هیچ رئیس جمهوری از این حرف ها می زند و از این کارها می کند؟ مگر یک شخصیت مذهبی مثل مداح در جاهای دیگر دنیا علنا فحش ناموسی به رئیس جمهور می دهد؟ در کجای دنیا قاضی متهم را گاز می گیرد. قاضی است، گازی که نیست! چرا ما انتظار داریم در ایران همه چیز مثل بقیه دنیا باشد؟ وقتی رئیس جمهور کار لاتها را می کند، لابد دانشجوها هم می توانند عربده بکشند و از دیوار بالا بروند و سنگ پرت کنند و یقه جر بدهند. بالاخره باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید.

یا مثلا اینکه از این هزار دانشجو که بیست پلاکارد نوشته اند، محض رضای خدا حتی یکی اش یک جمله انگلیسی را درست ننوشته اند، این دلیل می شود که دانشجو نباشند؟ بنده خداها هزار تا کار دارند، باید به کارشان هم برسند. عکس شان را نگاه کنید، یکی خانم چهل ساله است، آن خانم دانشجو پنجاه سال دارد، لابد باید جهاز عروس و دامادش را هم آماده کند، از نوه صاحاب مرده اش هم نگه داری کند که دخترش برود زن مردم را کتک بزند برگردد، شام شوهر گردن کلفتش را هم آماده کند. این زن بدبخت کی می رسد انگلیسی بخواند؟ آن هم زبانی که از آن متنفر است، باز عربی بود یک غلط بیشتر نداشت، معلوم است که هفت کلمه انگلیسی را با پنج غلط می نویسد. آن یکی فرمانده سپاه قدس است، خوب دانشجو هم هست، یا قبلا بوده، یا دلش می خواسته باشد، الاعمال بالنیات! دلیل نمی شود که گیر سه پیچ بدهیم که یارو سواط ندارد، پس دانشجو نیست. خیلی از این بیچاره ها بسیجی هستند، صبح تا شب باید بروند راهپیمایی، باید بروند اردو، باید مانوور بدهند، خوب نمی رسند سر کلاس انگلیسی بیایند. یکی دیگر از حمله کنندگان همین آقای قدیانی رئیس بسیج دانشجویی است. این مادرمرده باید به هزار تا کار برسد، شده پنجاه سالش، خوب مگر حافظه آدم، آن هم بسیجی، مگر چقدر جا دارد که انگلند را با انگلیش تشخیص بدهد؟ خوب، اشتباه می کند. تازه، مگر رئیس جمهور مملکت در این هفت سال یک جمله انگلیسی درست و کامل توانسته بگوید که دانشجوی مادرمرده بتواند بگوید. اگر مدرک می خواهید، هر کدام شان 96 تا دکترا از آکسفورد و کمبریج می آورند، ولی مگر برای حمله به سفارت حتما باید امتحان تافل یا آیلتز بدهند، هر کسی قبول شد، حق داشته باشد حمله کند. به نظر من اصلا زبان انگلیسی ملاک خوبی نیست، آن هم در این موارد حساس و در این برهه حساس زمانی، به آنها بگو بنویسند ساندیس، همه شان قشنگ می نویسند Sun This بدون هیچ غلطی، ولی انصافا همینکه پنج تا غلط در جمله مرگ بر انگلیس دارند، خودش نشان می دهد حداقل الفبای انگلیسی را بلدند، وگرنه مثل وزیر نفت می نوشتند دان ویتز اینگیلیشز.

از طرف دیگر، هی گیر دادید که اینها خودجوش نبود. یعنی چی خودجوش نبود؟ شما از کجا می دانید؟ درجه گذاشتید و تب شان را اندازه گرفتید که می گوئید خودجوش نبود؟ یا آنها را فرستادید آزمایش اعصاب و روان؟ بیخودی بهانه نیاورید دیگر. قربان دهانش بروم یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی گفته که “ ما این کار را قبول نداریم، منتهی عواطف که تحریک می شود، قابل کنترل نیست.” حرف حساب یعنی همین! مثلا فکر کنید یک خانمی در کاشمر دارد توی ماشین رد می شود، ماشینش هم رنگش قهوه ای است، گیریم روسری هم دارد. خوب مردی وقتی آن دور و بر باشد، رنگ قهوه ای را می بیند، یک چادر مشکی هم می بیند، عواطف اش تحریک می شود و یک دفعه هفت نفری به او تجاوز می کنند، قابل کنترل که نیست. یا مثلا خانمی را مامور نیروی انتظامی با چادر و مانتو و روسری گرفته و انداخته توی زندان همدان، مامور نیروی انتظامی وقتی می داند یک زن در یک اتاق است، احساساتش تحریک می شود، به او تجاوز می کند و بعد هم او را می کشد، خوب خیلی احساساتی شده، چکار کند این بدبخت؟ گیریم زن هم داشته، نمی تواند که هر روز زنش را با خودش ببرد همه جا هر زنی می بیند، فورا به زنش تجاوز کند. مجبور می شود تحت تاثیر عواطفش به دیگران تجاوز کند.

خوب، درست است که وقتی پلیس یک دختر بیگناه مثل ندا را جلوی دوربین می کشد، عواطف مادرش نباید تحریک بشود و مردم هم اگر عواطف شان تحریک بشود، پلیس در عرض ده ثانیه صد نفر را می اندازد زندان، و شش ماه زندانی می کند، خوب در آن موارد کسی حق ندارد احساسش تحریک شود، و اگر بشود پلیس از شب قبلش می داند عواطف آنها تحریک می شود، زودتر همه خیابانها را می بندند و عواطف مردم را دستگیر می کنند، ولی اگر کسی وسط خیابان کسی را بخاطر تحریک عواطفش بکشد، سه ساعت طول می کشد پلیس برسد، یا اگر تجاوز دسته جمعی بشود، دو روز طول می کشد تا پلیس برسد، اما در مورد انگلیس ممکن است خود پلیس هم عواطفش تحریک شود، کمااینکه نمایندگان مجلس هم عواطف شان تحریک شده بود. خود رهبر معظم انقلاب که همه می دانند چقدر دیر عواطف اش تحریک می شود، ایشان زودتر از همه سر انگلیس عواطفش تحریک شد. خب طبیعی است که وقتی مردم عواطف شان تحریک شد حمله می کنند به سفارتخانه، اینکه چرا سی سال بود مردم ایران به سفارتخانه ها کم حمله می کردند، جای تقدیر دارد. ولی وقتی یک حرکت خودجوش باشد، کاری اش نمی شود کرد.

مثلا همین قضیه انگلیس، بطور خودجوش رهبر کشور گفت انگلیس دشمن اصلی ماست. بعد بطور خودجوش مجلس قانون علیه انگلیس تصویب کرد، قبلا هم بسیج گفته بود که بطور خودجوش ممکن است بسیج دانشجویی حمله کند. حتی همین خبرگزاری فارس، دو روز قبل از اینکه بطور خودجوش دانشجویان به سفارت حمله کنند، بطور خودجوش نوشته بود که هیچ فرقی میان لانه جاسوسی آمریکا که 32 سال قبل اشغال شد و لانه جاسوسی انگلیس وجود ندارد. خوب، طبیعی است که همه اینها دست به دست هم می دهد و بسیج دانشجویی جوش می آورد و با اتوبوس هایی که از دو روز قبل بطور خودجوش آماده شده است، می روند داخل سفارت. بعد هم تلویزیون بطور خودجوش از آنها حمایت می کند و نمایندگان مجلس هم جوش می آورند و آنها هم خودجوش می شوند. واقعا آدم نمی فهمد چرا خارجی ها رفتار خودجوش بسیج دانشجویی را نمی فهمند؟ این برادر حسین ابراهیمی نماینده مردم بیرجند گل گفته که: “ تعجب ما این بود که اتفاقی دیروز افتاد، دیشب شورای امنیت بیانیه ای علیه ایران صادر کرد. دلیل بر این است که کینه ای که انگلیسی ها از ایران دارند به این سادگی از بین رفتنی نیست.” این جمله را باید با آبلیمو روی کاغذ نوشت که تا وقتی آن را آتش نزدی کسی نتواند آنرا بخواند. یعنی چه که وقتی سفارت انگلیس اشغال می شود، پنج ساعت بعد فورا شورای امنیت که پانزده عضو دارد همه اعضایش هم انگلندیش هستند، فورا علیه ایران قطعنامه می دهند. از بسیج دانشجویی یاد بگیرند که بعد از 58 سال که از کودتای 28 مرداد می گذرد، تازه جوش می آورند و چون آمریکا در ایران کودتا کرده، به سفارت انگلیس حمله می کنند. شورای امنیت هم باید تازه 26 سال دیگر حمله 32 سال قبل دانشجویان به آمریکا را محکوم کند، نه اینکه جیک ثانیه همین الآن محکوم کنند. به نظرم آنها نباید اینقدر عجله می کردند.

من که هر چه فکر می کنم نمی فهمم این جهانیان چرا این همه ناراحت شدند، چیزی که نشده. درست است که سفارت هر کشوری مثل خاک آن کشور است، ولی جهانیان باید بدانند که بسیجیان ما گاهی دل به کار نمی دهند و خاکبازی می کنند. به نظر من انگلیس و آمریکا و اسرائیل و اروپا و اکثر کشورهای اسلامی و آفریقا و خیلی کشورهای آمریکای لاتین باید رفتارشان را درست کنند تا برادران بسیج و سپاه قدس بطور خودجوش مجبور نباشند به سفارتخانه های آنها حمله کنند. ممکن است فردا سر همین ماجرا جنگ هم راه بیافتد و همه این کشورها به خاک ایران حمله کنند، ولی مسوولیتش با ما نیست، با خودشان است. می خواستند 200 سال قبل کاری نکنند که امروز ما بطور خودجوش حمله کنیم. حرف بدی می زنم؟