تاملی بر مطالبات شخصیت ها و گروه های مختلف از دولت آقای حسن روحانی نشان می دهد که بیشتر آنها مستقیم یا غیرمستقیم به سیاست و اقتصاد کشور مربوط می شوند. البته جای تعجب نیست در ساختاری که طبق مطالعات صورت گرفته، بیش از ۹۰ درصد آن دولتی است و حکومت تا خصوصی ترین مناسبات انسانها نیز دخالت می کند، بیشتر مطالبات مردمان اش نیز به تغییر در عرصه های سیاسی و اقتصادی ربط پیدا کند.
با اینهمه، اگر آقای روحانی آنگونه که خود گفته اند، براستی دنبال ایجاد تغییر در شرایط کنونی کشور هستند، یکی از مهمترین عرصه هایی که در دوران آقای احمدی نژاد حقیقتا شرایط اسفباری را تجربه کرد، عرصه فرهنگ کشورمان است.
فارغ از بحث های نومینالیستی در باب چهارچوب مفهوم فرهنگ و اطلاق پذیری آن بر جنبه های مختلف رابطه انسانها، مرادمان از فرهنگ همان سینما، ادبیات، تئاتر، هنر و شرایط هنرمندان است.
نیازی به گفتن نیست که هنرمندان اغلب باوجود پرهیزشان از سیاست ورزی اما غیرمستقیم چه تاثیر شگرفی بر عرصه سیاست می گذارند و نظام های استبدادی تا چه اندازه به فعالیت های هنرمندان حساس اند. هم از این رو، امران و عاملان قتل های زنجیره ای تنها به حذف سیاسیون بسنده نکردند بلکه از یک سو، شکافتن سینه داریوش و پروانه فروهر را طراحی کردند و همزمان، با فشار و تهدید بر کانون نویسندگان و قتل نازنینانی چون پوینده و مختاری، کمر به نابودی اهالی فرهنگ و هنر بستند؛ اتوبوس نویسندگان را به دره پرتاب کردند و بسیاری موارد دیگر.
این البته تنها محدود به حکومت بسته جمهوری اسلامی نیست؛ نگاه کنید به سالها تلاش استالین و “هنریخ یاگودا”، رییس سازمان امنیت شوروی (ان.کا.و.د) برای اینکه ماکسیم گورگی، نویسنده سرشناس، کتابی در رثای استالین تالیف کند. استالین با تشکیل “کمیته دولتی سینما” به ریاست “باریس شومیاتسکی” شخصا “هالیود شوروی” را کنترل می کرد و چند فیلم “گریگوری الکساندرف” مشخصا زیر نظر استالین ساخته شد.
اکنون که مردم صبور ایران، براساس “توهم” یا “واقعیت” به ایجاد تغییر در شرایط اسفبار کنونی در دولت آقای روحانی امید بسته اند، به نظرم عرصه فرهنگ کشورمان یکی از مهمترین زمینه هایی که حقیقتا نیازمند تغییر و اعاده حیثیت از انواع تهمت ها و توهین هایی است که طی سال های اخیر صبورانه تحمل کرده است.
در این میان، دولت آقای روحانی، فارغ از اینکه چه کسی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کند، می تواند دو اقدام موثر و اساسی انجام دهد؛ یکی “به رسمیت شناختن استقلال هنرمندان و نهادهای صنفی” اهالی فرهنگ و هنر از دولت و نهادهای حکومتی است و دیگری، “نهادینه ساختن” این ویژگی است.
برکسی پوشیده نیست که نهادهای صنفی هنرمندان (همچون سایر نهادهای صنفی) و همچنین تولیدات هنری آنان (شامل کتاب، فیلم، موسیقی، تئاتر و…) به دلیل “ضرورت اخذ مجوز از دولت و وزارت ارشاد” و مهمتر از همه، نظارت نهادهای امنیتی بر فعالیت های صنفی هنرمندان چه شرایط دشواری را طی سال های اخیر از سر گذرانده اند.
کتاب هایی که حتی از تجدیدچاپ آنها جلوگیری شد؛ ناشران خوشنامی که لغو امتیاز شدند؛ بی عدالتی در اکران فیلم ها و سانسور فیلمنامه ها و همچنین بی توجهی به ساختمان قدیمی و آسیب دیده تئاتر شهر در تهران تنها گوشه ای کوچک از مشکلاتی است که “رسانه ای” شده اند.
اگر امروز از بالا تا پایین مقامات جمهوری اسلامی، از “هوشمندی” و “درایت” مردم ایران در حضور در انتخابات سخن ها می گویند، به تبع آن باید بپذیرند که گروه ها و اصناف مختلف مردم و از جمله صنف هنرمندان خودشان می توانند این هوشمندی و توانمندی را برای پیگیری مسائل صنفی و تولیدات شان متناسب با جامعه ایرانی، بکار گیرند.
این همه، البته به معنای تائید همه اقدامات احتمالی صنف هنرمندان نیست و به گمانم خود هنرمندان هم چنین ادعایی مبنی بر “معصومیت صنفی” ندارند، بلکه اولین اقدام در جهت جلوگیری از استفاده ابزاری از هنر و تولیدات هنری به قصد بازتولید ایدئولوژی و هژمونی دولت محسوب می شود.
از سوی دیگر، انتظار می رود که آقای روحانی، این استقلال صنف هنرمندان را از طریق قانونی “نهادینه” سازد. چرا؟
حاکمیت جمهوری اسلامی، گاه همچون امسال دریچه های خود را به سوی احتمال اندک تغییراتی باز می کند و گاه نیز همچون سال ۸۸، از هیچ سرکوب و خشونتی برای تحمیل اراده اش صرف نظر نمی کند. بی پرده سخن بگوئیم، مشخص نیست که آقای روحانی چهار سال بعد در پاستور باشند و یا در حصر خانگی؛ از این رو، چه بهتر که در این فرصت “شاید محدود”، هر تغییر احتمالی و از جمله استقلال نهاد هنرمندان از دولت، به شکل قانونی نهادینه شود.
اگرچه در جمهوری اسلامی هیچ تضمینی بر اجرای قانون هم وجود ندارد اما به هرحال، نهادینه شدن تغییرات مطلوبی همچون “استقلال صنفی هنرمندان از دولت” و برداشته شدن موانعی همچون “اخذ مجوز از ارشاد و نهادهای دولتی” و به تبع آن “لغو سانسور”، راه بسیاری از سوء استفاده های دولتی و رانت های حکومتی را مسدود می کند.
دبیر دفتر سیاسی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران