مریم کاشانی
در حالیکه علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرده که “هنوز از قطعیت سفر رئیس جمهور کشورمان به نیویورک برای حضور در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد خبری ندارم و باید صبر کنیم ببینیم چه می شود”، به نوشته نشریه آفتاب “یک دیپلمات برجسته سابق وزارت خارجه تصمیم محمود احمدی نژاد برای حضور در جلسه تصمیم گیری شورای امنیت برای تحریم ایران را تصمیمی شخصی و موجب بازتابهای بسیار منفی بین المللی و باعث گره افکنی در پرونده هستهای ایران دانست.”
این “تصمیم ناگهانی” که علی لاریجانی، مسئول پرونده هسته ای ایران هم نمی تواند “درباره آن قضاوت” کند “چون هنوز اصل و فرع و نیز سازوکار عملی آن مشخص نیست” از دید سعید رجایی خراسانی، به “علاقه” محمود احمدی نژاد به “اظهار نظردر مسائل مختلف” تعبیر شده، که بهتر است انجام نشود: “اگر احمدینژاد قصد انجام یک اقدام سنجیده برای دفاع از حقوق ایران را دارد، بهتر است در تهران بماند و آخرین نقطه نظرات ایران را با کمک کارشناسان متخصص به دفتر نمایندگی کشور در سازمان ملل ابلاغ کند یا اینکه طی نامهای این مواضع را برای دبیرکل سازمان ملل تشریح” کند.
این سفیر سابق ایران در سازمان ملل متحد، با تاکید بر اینکه “نماینده ایران در جلسات شورای امنیت سازمان ملل هر کسی است که از طرف ایران در این جلسه شرکت میکند چه رئیس جمهور باشد و چه یک کارشناس جوان” همان سخنی را تکرار می کند که آن دیپلمات عالیرتبه به نشریه آفتاب گفته است “اندک آشنایی با حوزه بین الملل و دیپلماسی کافی است تا برای استفاده از حق هستهای به راههای دیگری جز این راه بیندیشیم.”
چرا که “این اقدام اگر به دلیل دفاع از حقوق هستهای ایران اتخاذ شده است باید گفت که نظام بین الملل، هر کشور را به عنوان مجموعهای از سیاستهای واحد در نظر میگیرد و روی افراد حسابی باز نمیکند تا بتوان با استفاده از تکنیکهای اقناعی جامعه جهانی را درباره یک تصمیم متقاعد کرد. آقای احمدی نژاد یا آقای لاریجانی و یا نماینده ایران در سازمان ملل و یا نماینده ایران در سازمان انرژی اتمی در نگاه جهانیان یکی هستند. چرا که همگی بیانگر و نماینده سیاستهایی هستند که در تهران [مرکز] اتخاذ میشود”.
اما آقای احمدی نژاد، لابد به گفته علی لاریجانی “برای این تصمیم خود دلیلی داشته است” که سخنگوی دولتش، آن را”قالب شکنی” خوانده و در وصفش گفته است: “همیشه یک ابتکار که بعضی عرفها را تغییر میدهد میتواند منشا آثار جدیدی در کل روابط بینالملل باشد. آنهایی که عادت کردهاند یک مسیر معین و تعریفشده را حرکت کنند قدرت خلاقیت و ابتکار برای تغییر را از دست میدهند. احمدینژاد در خیلی از عرصهها مبتکر و تحولگراست و همین مساله منشا تاثیرات و تحولات و آثار مثبت به نفع کشور بوده است. او همیشه اقتدار ملت و کیان نظام و عظمت ملی ما را حفظ کرده است.”
سخنی که محمود محمدی، رئیس کمیته روابط خارجی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با آن موافق نیست. او با تاکید بر اینکه “حضور احمدینژاد در شورای امنیت متناسب با جایگاه و شان روسای جمهور نیست” می گوید: “شرایط کنونی جهان به گونهای است که سران کشورها در هر نقطهای از کشورشان اعلام مواضع کنند به گوش جهانیان خواهد رسید، بخصوص اینکه رئیس جمهوری کشورمان از هر نقطهای از ایران هر موضعی در خصوص پرونده هستهای اتخاذ کند، به سرعت در دنیا منعکس میشود.”
ضمن آنکه “حضور رئیس جمهور آن کشور در شورای امنیت در این شرایط از موضع ضعف خواهد بود و اگر چنین روشهای غیر معمولی، معمول شود، من این روشها را تاثیرگذار در سرنوشت آن کشور نمیدانم.”[محمدی]
و تازه “من واقعاً نمیدانم رئیسجمهور چه چیزهایی میتواند بگوید که گفتن آن از عهده نماینده دایم ایران در سازمان ملل یا حداکثر وزیر خارجه ایران بر نمیآید؟! از این رو، این تصمیم آقای احمدینژاد یا ناشی از بیاعتمادی مطلق به دیپلماتهای جمهوری اسلامی است یا ناشی از رفتاری تبلیغاتی برای اثبات این شعار که در این کشور فقط و فقط احمدینژاد است که میتواند حقوق هستهای ایران را تضمین کند.”[آفتاب]
به ویژه آنکه “آنچه مهم است حضور در شورای امنیت نیست، بلکه اتخاذ و اعلام یک مواضع صریح و روش در جهت منافع و امنیت ملی ماست.”[محمدی]
مواضعی که موجب “گسسته شدن اجماع در شورای امنیت باشد تا اگر قطعنامهای هم علیه ما صادر شد همانند قطعنامه 1737 اجماعی نباشد.”[کاظم جلالی ـ مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس] و در عین حال “بدعتی ناگوار و موجب بروز وقایع ناگوار تر برای ایران”[صادق زیبا کلام] نباشد.
آن هم در شرایطی که “رئیسجمهور قبلاً تاکید کرده بودند قطعنامه شورای امنیت یک تکه کاغذ است و هیچ اهمیتی ندارد”. و سئوال این جاست که “اگر قطعنامههای شورای امنیت یک تکه کاغذ است چه ضرورتی به سفر عالیترین مقام اجرایی ایران به نیویورک وجود دارد و اگر کاغذپاره نیست، پس مواضع قبلی را چگونه میتوان توجیه کرد؟”
به هر حال، با این سفر که هنوز نه به دار است و نه به بار: “فعلا که پاسخی ندادهاند و اظهارنظری نشده است” [سخنگوی دولت]، گوانگیا وانگ، سفیر چین در سازمان ملل چنین برخورد کرده است: “هر عضوی حق دارد به شورای امنیت بیاید… بامزه خواهد بود اگر او بیاید، بخصوص در رابطه با تصویب این قطعنامه.”
جمله ای که در ترجمه “کیهانی” اش بدین صورت درآمده است: “این حضور و سخنرانی به ویژه در رابطه با تصویب دومین قطعنامه ضدایرانی جالب خواهد بود.”
به هر حال به نوشته محمد علی ابطحی، مشاور رئیس جمهور سابق “حتما در شرایط فعلی که شورای امنیت قصد تصویب قطعنامه دوم علیه ایران رادارد و با تصویب هر قطعنامه ای وضعیت ملت از نظر اقتصادی تیره و تار میشود باید از هر امکانی برای جلوگیری از قطعنامه های سریالی استفاده کرد. حداقل انتظار از سفر آقای احمدی نژاد این است که جلو تصویب قطعنامه جدید علیه ایران را بگیرد. اگر چنین شود سفر موفقی خواهد بود.”
اما “جالب” یا “بامزه” این است که یکی از مراجعان سایت آقای ابطحی، این نظر را جدی نگرفته است: “جناب اقای ابطحی حتما مزاح میفرمایند! مطمئن اید که میخواهد جلو آن را بگیرد ؟ که اگر چنین باشد چرا از اول قدم به دعوت از ان گشود؟! بگذارید بپذیریم که می خواهد! ایا او اگر همه جوانبش را هم هاله نور بگیرد باز هم قادر خواهد بود مسافرانش را از کابوس این تصادم وحشتناک که در انتظار آنان است برهاند؟”