”یک سمفونی ناکوک” عنوان نمایشی است از آتیلا پسیانی که این روزها درتالار مولوی تهران برروی صحنه است. این نمایش که محتوایی اعتراض گونه به وضعیت اجرای تئاتر درایران دارد، حاصل تمرینات گروه تئاتر ”بازی” است. آتیلا پسیانی، کارگردان این نمایش که مدت ها حاضر به گفت و گو با اصحاب رسانه ها نبود، سرانجام درجلسه مطبوعاتی نمایش خود به سوالات خبرنگار روز هم پاسخ داد…
گفت و گو با آتیلا پسیانی
تئاتراسباب بازی است
عموماً تئاتر یک هنر سمبولیک است. شما دراجرای نمایش “یک سمفونی ناکوک”چه مقدار به سمت وسوی نشانه و نمادپردازی حرکت می کنید؟
در تمرینات چیزی که توجه مرا به خود جلب می کرد این بود که این نمایش هم می تواند سرشار از نشانه باشد اما درعین این حال هیچ نماد و نشانه ای هم درآن وجودنداشته باشد. من تلاش کردم با ترکیب رنگ ها وآهنگ ها ذائقه تماشاگرم را تحریک و وادار به همراهی کنم. متاسفانه مرزهای بین سمبل و نشانه در کشور ما شناخته شده نیست. نمایش من پر از نشانه است ولی از سمبل در آن هیچ چیزی پیدا نمی کنید.
در طول نمایش ”یک سمفونی ناکوک” دائماً به وضعیت اجرای نمایش در ایران اعتراض می کنید. آیا این مسائل برای خود شما به عنوان یک تئاتری به همین شدت وجود دارد؟
من در زندگی خودم اصلاً آدم معترضی نیستم و نباید که از طنزی در یک نمایش به عنوان اعتراض برداشت کرد. همه اینهایی را که شما درنمایش من می بینید فقط یک شوخی است که من با خودم و نمایش هایم همیشه انجام می دهم.
این بار بر خلاف نمایش های پیشین تان از بازیگران دانشجو استفاده کرده اید. آیا دراین مورد تعمدی داشتید؟
به اعتقاد من در ایران فقط دانشجویان در معرض حاشیه پردازی نیستند و حتی گاهی آنها خالی از این مسائل می شوند. گاهی اوقات دانشجویان کنار می ایستند و فقط نظاره می کنند و از حاشیه هایی که بزرگان گرفتار آنها هستند درس می گیرند. کج سلیقگی درمیان بزرگان هم اتفاق می افتد و اتفاقاً شاهد ناله های آنها هم هستیم.
اغلب نمایش هایی که به صحنه می برید دارای موضوعات خاص هستند و این باعث شده که تماشاگران خاص خود را در کنار عموم مردم داشته باشید. لطفاً درمورد شیوه کاری خود بیشتر توضیح دهید.
ببینید تئاتر برای من درست مثل یک اسباب بازی است که من با آن می توانم بازی کنم، زندگی کنم و حرف بزنم. من یک اصل اساسی را در کنار کارهایم مد نظر دارم و آن اینکه در تولیدات تئاتر باید لذت برد. اصل مهم در یک هنر دوست داشتن یا نداشتن است. تماشاگرانی که به دیدن کارهایم می آیند به سلایق احترام می گذارند، هم بازی من می شوند و ما با هم بازی می کنیم. بدون اینکه مانعی در میان ما باشد. من هم به عنوان کارگردان تلاش می کنم تا حد امکان، البته با توجه به رویدادهای نمایش با ترکیب رنگ، موسیقی، حرکت و…باعث خوشحالی و تحریک ذائقه آنها شوم.
آیا دراجرای نمایش های خود به مشکلاتی که در “یک سمفونی ناکوک” به آن اشاره کردید، برمی خورید؟
مشکلات برای همه وجود دارد. همین الان به همه شما بگویم که من ارزان ترین کارگردان تئاترایران هستم و برای اجرای اغلب کارهایم با چنگ و دندان با مشکلات جنگیده ام.
به نظر می آید تئاتر تجربی برای شما یک دغدغه است و اکثر نمایش هایتان را بر اساس استانداردهای این شکل از تئاتر کار می کنید.
بله. علاقه خاصی به این نوع تئاتر دارم. تئاتری که در کشورمان به رسمیت شناخته شده، ولی متاسفانه با مخالفت و مشکلات زیادی از طرف خود هنرمندان دست به گریبان است. 40 سال است که با این شکل کار کردن آشنایی دارم و به اندازه همین سال ها تاختن به آن را از هر گروه و جناحی می شناسم. خب طبیعت این نوع از کار که فرهیخته است و تماشاگران خود را درخود دخیل می کند و باعث تفکرآنها می شود جسارت است و مخالفت توسط صاحبان تئاتر رسمی با این دست از کارها هم بی دلیل نیست.
در ”یک سمفونی ناکوک”دچار فلسفه بافی های پیچیده با محتوای آن چنانی نشده اید و به نظر ساده ترین شکل را برای انتقال مفاهیم انتخاب کرده اید.
بله. من می گویم هرچه تئاتر ساده و بی آلایش باشد تاثیر بیشتری بر تماشاگر گذاشته و شبیه تئاتر می شود. نمایش من حاصل دو عنصر رویا و جادو است و اگر این دو نباشند کارهای من عقیم می ماند. با نمایش هایی که تحلیل وفلسفه درآن پیشرو است مشکل دارم و هضم آنها برایم کمی سخت است. نمایش های غربی از این دست کارهایی هستند که می گویم.
متاسفانه شکل تولیدات برخی از گروه ها، برخورد مسئولین با هنرمندان و مسائل و مشکلات عدیده ای که این روزها به شدت وارد جامعه تئاتری شده بسیاری ازذهنیت ها را به سمت اینکه تئاتر مرده و یا درحال مرگ است سوق می دهد. نظر شما دراین مورد چیست؟
ببینید این روزها عمده مشکلاتی که بر سر تئاتر این کشور وجود دارد این است که نسل ما به درستی تجربیات خود را به جوانان انتقال نداده است. البته با توجه به شور و هیجانی که درمیان جوانان و خود تئاتر موجود است و علیرغم فشارهای مکرری که بین جوانان موجود است آنها با تلاش و امید به آینده کار خود را انجام می دهند و اتفاقاً کارهای خوبی هم تولید می کنند. برای پویایی و شکل گیری درست تئاتر باید این اتفاقات بیفتد. به دلیل اینکه تئاتر یک مساله دینامیک است و به همین راحتی حرکت آن متوقف نمی شود. تئاتر همواره درحال تولید پادزهر خود است و کسانی که فکر می کنند تئاتر مرده اشتباه می کنند.
چرا کمتر از دیگر کارگردانان تئاتر، با مطبوعات ارتباط برقرار می کنید؟
ببینید متاسفانه برخی از افراد در مطبوعات هستند که زبان فارسی را هم به سختی صحبت می کنند. من 9 سال است که هیچ ارتباطی با اصحاب مطبوعات نداشتم و این فقط به دلیل علاقه من به آنهاست. درپایان هم اعلام می کنم: در صورتی که دوستان مطبوعاتی برداشت های شخصی از حرف های مرا داشته باشند، حتماً برخورد مطبوعاتی می کنم.