گفت وگو♦ تئاتر ایران

نویسنده
رضا بهاری

‏‏”یک سمفونی ناکوک” عنوان نمایشی است از آتیلا پسیانی که این روزها درتالار مولوی تهران برروی صحنه ‏است. این نمایش که محتوایی اعتراض گونه به وضعیت اجرای تئاتر درایران دارد، حاصل تمرینات گروه تئاتر ‏‏”بازی” است. آتیلا پسیانی، کارگردان این نمایش که مدت ها حاضر به گفت و گو با اصحاب رسانه ها نبود، ‏سرانجام درجلسه مطبوعاتی نمایش خود به سوالات خبرنگار روز هم پاسخ داد…‏

pesiani1.jpg

گفت و گو با آتیلا پسیانی

‎ ‎تئاتراسباب بازی است‏‎ ‎

‎ ‎عموماً تئاتر یک هنر سمبولیک است. شما دراجرای نمایش “یک سمفونی ناکوک”چه مقدار به سمت ‏وسوی نشانه و نمادپردازی حرکت می کنید؟‎ ‎

در تمرینات چیزی که توجه مرا به خود جلب می کرد این بود که این نمایش هم می تواند سرشار از نشانه باشد اما ‏درعین این حال هیچ نماد و نشانه ای هم درآن وجودنداشته باشد. من تلاش کردم با ترکیب رنگ ها وآهنگ ها ذائقه ‏تماشاگرم را تحریک و وادار به همراهی کنم. متاسفانه مرزهای بین سمبل و نشانه در کشور ما شناخته شده نیست. ‏نمایش من پر از نشانه است ولی از سمبل در آن هیچ چیزی پیدا نمی کنید.‏

‎ ‎در‎ ‎طول نمایش‎ ‎‏”یک سمفونی ناکوک” دائماً به وضعیت اجرای نمایش در ایران اعتراض می کنید. آیا ‏این مسائل برای خود شما به عنوان یک تئاتری به همین شدت وجود دارد؟‎ ‎

من در زندگی خودم اصلاً آدم معترضی نیستم و نباید که از طنزی در یک نمایش به عنوان اعتراض برداشت کرد. ‏همه اینهایی را که شما درنمایش من می بینید فقط یک شوخی است که من با خودم و نمایش هایم همیشه انجام می ‏دهم.‏

pesiani2.jpg

‎ ‎این بار بر خلاف نمایش های پیشین تان از بازیگران دانشجو استفاده کرده اید. آیا دراین مورد تعمدی ‏داشتید؟‎ ‎

به اعتقاد من در ایران فقط دانشجویان در معرض حاشیه پردازی نیستند و حتی گاهی آنها خالی از این مسائل می ‏شوند. گاهی اوقات دانشجویان کنار می ایستند و فقط نظاره می کنند و از حاشیه هایی که بزرگان گرفتار آنها هستند ‏درس می گیرند. کج سلیقگی درمیان بزرگان هم اتفاق می افتد و اتفاقاً شاهد ناله های آنها هم هستیم.‏

‎ ‎اغلب نمایش هایی که به صحنه می برید دارای موضوعات خاص هستند و این باعث شده که ‏تماشاگران خاص خود را در کنار عموم مردم داشته باشید. لطفاً درمورد شیوه کاری خود بیشتر توضیح دهید.‏‎ ‎‎ ‎

ببینید تئاتر برای من درست مثل یک اسباب بازی است که من با آن می توانم بازی کنم، زندگی کنم و حرف بزنم. ‏من یک اصل اساسی را در کنار کارهایم مد نظر دارم و آن اینکه در تولیدات تئاتر باید لذت برد. اصل مهم در یک ‏هنر دوست داشتن یا نداشتن است. تماشاگرانی که به دیدن کارهایم می آیند به سلایق احترام می گذارند، هم بازی ‏من می شوند و ما با هم بازی می کنیم. بدون اینکه مانعی در میان ما باشد. من هم به عنوان کارگردان تلاش می ‏کنم تا حد امکان، البته با توجه به رویدادهای نمایش با ترکیب رنگ، موسیقی، حرکت و…باعث خوشحالی و ‏تحریک ذائقه آنها شوم.‏

‎ ‎آیا دراجرای نمایش های خود به مشکلاتی که در “یک سمفونی ناکوک” به آن اشاره کردید، برمی ‏خورید؟‎ ‎

مشکلات برای همه وجود دارد. همین الان به همه شما بگویم که من ارزان ترین کارگردان تئاترایران هستم و ‏برای اجرای اغلب کارهایم با چنگ و دندان با مشکلات جنگیده ام.‏

‎ ‎به نظر می آید تئاتر تجربی برای شما یک دغدغه است و اکثر نمایش هایتان را بر اساس استانداردهای ‏این شکل از تئاتر کار می کنید.‏‎ ‎

بله. علاقه خاصی به این نوع تئاتر دارم. تئاتری که در کشورمان به رسمیت شناخته شده، ولی متاسفانه با مخالفت ‏و مشکلات زیادی از طرف خود هنرمندان دست به گریبان است. 40 سال است که با این شکل کار کردن آشنایی ‏دارم و به اندازه همین سال ها تاختن به آن را از هر گروه و جناحی می شناسم. خب طبیعت این نوع از کار که ‏فرهیخته است و تماشاگران خود را درخود دخیل می کند و باعث تفکرآنها می شود جسارت است و مخالفت توسط ‏صاحبان تئاتر رسمی با این دست از کارها هم بی دلیل نیست.‏

pesiani3.jpg

‎ ‎در‎ ‎‏”یک سمفونی ناکوک”دچار فلسفه بافی های پیچیده با محتوای آن چنانی نشده اید و به نظر ساده ‏ترین شکل را برای انتقال مفاهیم انتخاب کرده اید.‏‎ ‎

بله. من می گویم هرچه تئاتر ساده و بی آلایش باشد تاثیر بیشتری بر تماشاگر گذاشته و شبیه تئاتر می شود. نمایش ‏من حاصل دو عنصر رویا و جادو است و اگر این دو نباشند کارهای من عقیم می ماند. با نمایش هایی که تحلیل ‏وفلسفه درآن پیشرو است مشکل دارم و هضم آنها برایم کمی سخت است. نمایش های غربی از این دست کارهایی ‏هستند که می گویم.‏

‎ ‎متاسفانه شکل تولیدات برخی از گروه ها، برخورد مسئولین با هنرمندان و مسائل و مشکلات عدیده ای ‏که این روزها به شدت وارد جامعه تئاتری شده بسیاری ازذهنیت ها را به سمت اینکه تئاتر مرده و یا درحال مرگ ‏است سوق می دهد. نظر شما دراین مورد چیست؟‎ ‎

ببینید این روزها عمده مشکلاتی که بر سر تئاتر این کشور وجود دارد این است که نسل ما به درستی تجربیات ‏خود را به جوانان انتقال نداده است. البته با توجه به شور و هیجانی که درمیان جوانان و خود تئاتر موجود است و ‏علیرغم فشارهای مکرری که بین جوانان موجود است آنها با تلاش و امید به آینده کار خود را انجام می دهند و ‏اتفاقاً کارهای خوبی هم تولید می کنند. برای پویایی و شکل گیری درست تئاتر باید این اتفاقات بیفتد. به دلیل اینکه ‏تئاتر یک مساله دینامیک است و به همین راحتی حرکت آن متوقف نمی شود. تئاتر همواره درحال تولید پادزهر ‏خود است و کسانی که فکر می کنند تئاتر مرده اشتباه می کنند.‏

‎ ‎چرا کمتر از دیگر کارگردانان تئاتر، با مطبوعات ارتباط برقرار می کنید؟‎ ‎

ببینید متاسفانه برخی از افراد در مطبوعات هستند که زبان فارسی را هم به سختی صحبت می کنند. من 9 سال ‏است که هیچ ارتباطی با اصحاب مطبوعات نداشتم و این فقط به دلیل علاقه من به آنهاست. درپایان هم اعلام می ‏کنم: در صورتی که دوستان مطبوعاتی برداشت های شخصی از حرف های مرا داشته باشند، حتماً برخورد ‏مطبوعاتی می کنم.‏