گزارش ♦ سینمای ایران

نویسنده
رها خسروی

تنها سوال بی جواب اما اکنون این است ؟ آنها که هر از گاهی سری به ابن بابویه، ظهیر الدوله، بهشت زهرا، سعدیه و حافظیه، مشهد ‏اردهال(مکان دفن سپهری)، کرج(محل دفن شاملو) طوس (محل دفن اخوان) و… میزنند اگر روزی بخواند یادی از پدر فیلم ناطق ‏ایرانی کنند باید سراغ کجا را بگیرند؟

sepanta1.jpg

شاید تنها گذشت زمان لازم بودتا خانواده عبدالحسین سپنتا بتوانند این تابلو را د رمقابل آرامگاه سابق او کنند که حالا زمینی مسطح و ‏آماد ه ساختو ساز است. این جمله را در معرض نگاه عموم بگذارند: “بازسازی ارامگاه پدر فیلم ناطق ایرانی”‏

نزدیک به سه سال قبل وقتی اخبار وعکسهای مربوط به تخریب ارامگاه عبدالحسین سپنتا رسانه ای شد و موج اعتراضات از گوشه و ‏کنار برخاست، ساسان سپنتا دکترای ادبیات و آواشناسی و استاد دانشگاه اصفهان اعلام کرد که خانواده تصمیم بر ساماندهی مقبره ‏دارند وی علت تغییر محل سنگ قبر و علت تخریب آلاچیق مقبره سازنده فیلم دختر لر، نخستین فیلم ناطق ایرانی را نوسازی و تعمیر ‏ارامگاه است.‏

او گفت: “اینجا ملک شخصی و آرامگاه خانوادگی ما بود که پدر را ۳۷ سال قبل در آن دفن کردیم. همان زمان ما یک آلاچیق بر روی آن ‏ساختیم. دور محل رانیز نرده کشی کردیم. اما چندسال قبل متوجه شدیم اوضاع آنجا نابسامان است، پاتوق معتادان و محل پارکینگ ‏اتومبیل شده. سقف آلاچیق هم ریزش کرده است.به همین دلیل از شهرداری مجوز ساخت دیوار گرفتیم و عوارض نوسازی هم پرداخت ‏کردیم. از شهرداری هم به علت گذشت بیش از ۳۰سال از زمان دفن اجازه شرعی گرفتیم و قبرها را به چند متر آن طرف تر منتقل ‏کردیم تا آلاچیق را تعمیر و نوسازی کنیم. اما به محض دیوار کشی، مدیریت مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد اعتراض کرد که این ‏مکان جزو مجموعه تخت فولاد است و اطراف آن کاربری فضای سبز پیدا دارد.” ‏

sepanta2.jpg

یک مقام در سازمان میراث فرهنگی درهمان زمان گفت: “تاکنون کی و کجا برای تعمیر و بازسازی مقبره و آرامگاه، نبش قبر کرده اند ‏و محل سنگ قبر را تغییر داده اند. این قضیه در کدامیک از شیوه های مرمت آثار و ابنیه تاریخی صورت گرفته که این دومین بار ‏باشد.اگرچه خود ارامگاه و سنگ قبر ارزش تاریخی ندارد، اما مکان وجهه ملی دارد و میراث فرهنگی هم با نوسازی آن مخالفت کرده ‏است. سپنتا جزو مفاخر کشور است و تخریب و تغییر محل سنگ قبر او خلاف است. خانواده وی قبلاً برای انجام ساخت و ساز در محل ‏از ما درخواست مجوز کرده بودند، اما ما مخالفت کرده بودیم.“‏

‏ ‏

‏ ارامگاه تا یک سال قبل به همان حالت نیمه مخروبه رها شد وسنگ قبر به گوشه ای متروکه در ابعاد سه در شش متر در کنار چند ‏سنگ قبر دیگر قرار داشت، تا اینکه مدیر وقت مجموعه فرهنگی مذهبی تحت فولاد سال گذشته اعلام کرد: “بارها با با وارث و ‏فرزندان مرحوم سپنتا تماس گرفته شده است، تا در صورتی که مایل به تحویل آرامگاه با هدف احیا و مرمت آن هستند، این کار انجام ‏شود; ولی هنوز هیچ پاسخی مبنی بر موافقت آنها اعلام نشده است. با توجه به این‌که از سال 1363، دفن اموات در تخت فولاد اصفهان ‏ممنوع اعلام و دادن مالکیت تمام تکیه‌های تخت فولاد به شهرداری مطرح شده است، لذا برای جابه‌جایی قبر مرحوم سپنتا می‌بایست این ‏کار با مجوز مدیریت تخت فولاد انجام می‌گرفت؛ اما این اقدام انجام نشد و ما منتظریم تا فرزند وی پس از توافق با ما، مکان دفن پدر ‏سینمای ایران را به فضایی سبز و با مقبره‌ای در شان او تبدیل کند.” ‏

رضا مرادی غیاث ابادی تاریخ نگار واکنش های ناشی از تخریب مقبره را نادرست و ناشی از بی اطلاعی معترضان دانست وگفت: ‏‏”در هیچکدام از آن نوشتارها و گزارشها به این نکته مهم پرداخته نشد که عرصه و اعیانی بنای آرامگاه زنده‌یاد سپنتا، نه از آن همگان، ‏که ملکی خصوصی بوده است. همچنین نمی دانند که تنظیم‌‌کنندگان آن اعتراض‌نامه‌ها، آیا از این نکته آگاهی نداشته‌اند و یا با علم به این ‏واقعیت، عامداً آنرا پنهان کرده بودند. در هر دو صورت، این کوتاهی سزاوار سرزنش است. در حالت نخست، به این دلیل که بدون ‏تحقیق و آگاهی کامل، به حقوق دیگران معترض شده‌اند و در حالت دوم، به این دلیل که آشکارا واقعیت‌ها را تحریف کرده‌اند.در ‏مقررات همه کشورها و از جمله ایران، بنا به یک قاعده طبیعی و انسانی، هنگامی حق اعتراض همگانی نسبت به تخریب یک بنا وجود ‏دارد که آن بنا متعلق به همگان و بدون مالک خصوصی باشد؛ حتی اگر در فهرست آثار ملی ثبت نشده باشد. دوستداران هر بنای ‏یادمانی که مالک خصوصی دارد، برای نگاهداشت و حفاظت از آن، ابتدا وظیفه دارند از طریق نهادهای مردمی یا مراجع رسمی ‏‏(دولت یا شهرداری‌ها) آنرا با جلب رضایت مالک، تملک کنند و آنگاه به هر ترتیبی که قوانین هر کشوری اجازه می‌دهد، از آن ‏نگهداری و استفاده کنند. در تمام خانه‌ها و آرامگاه های بزرگانی که در سراسر دنیا به موزه و پایگاهی فرهنگی برای همگان تبدیل ‏شده‌اند، همین شیوه به کار بسته شده و هرگز مالک بنا را مجبور و وادار نکرده‌اند که بخاطر آنان از حقوق قانونی خود چشم‌پوشی ‏کند.بنای آرامگاه زنده‌یاد عبدالحسین سپنتا، توسط فرزندان و وراث او، و به هر دلیل یا مصلحتی که خود تشخیص داده‌اند، ویران شده ‏است.” ‏

تنها سوال بی جواب اما اکنون این است ؟ آنها که هر از گاهی سری به ابن بابویه، ظهیر الدوله، بهشت زهرا، سعدیه و حافظیه، مشهد ‏اردهال( مکان دفن سپهری)، کرج( محل دفن شاملو) طوس ( محل دفن اخوان) و… میزنند اگر روزی بخواند یادی از پدر فیلم ناطق ‏ایرانی کنند باید سراغ کجا را بگیرند؟

sepanta3.jpg

عبدالحسین سپنتا در 1286 شمسی در تهران دیده بر جهان گشود. تحت سرپرستی مادر و دائی خود ﺁموزش و پرورش یافت. در دوران ‏جوانی، همراه مشروطه خواهان، مخالف کودتای رضا خانی و سخت پای بند مبارزه ضد استعماری بود. می دانست جوانی را اگر در ‏جوش و خروش بنای ﺁینده ای ﺁزاد تر نگذارد، زندگی را ناکرده از دست داده است. ‏


دستی توانا در روزنامه نگاری داشت و ادیبی تیز بین و شاعری توانا بود. فیلم برداری با صدا را او ﺁغاز کرد. فیلم “دختر لر” که و ‏ساخت، همچنان در خاطره ها است.. ‏


از مجموعه کارهایش، می توان از 1 – اشک سپنتا، 2 – اخلاق در ایران باستان، 3 – نوﺁموز مزدیسنا در دو جلد، 4 – پرتوی از فلسفه ‏ایران باستان، 5 – زرتشت که بود و چه کرد ؟، 6– مجموعه اشعار ملی عارف قزوینی، 7 – منتخبات اشعار میرزا عبدالوهاب گلشن ‏ایران پور، 8 – در باره سخنوران دوران پهلوی، 9 – ایران و اهمیت ﺁن در ترقی و تمدن بشر، 10 – سروده های دهقان سامانی و… ‏یاد کرد. ‏