نگاهی به فیلم “دوران عاشقی”
علیرضا رئیسیان پس از سکوتی شش ساله، دوران عاشقی را ساخته است. فیلمی که از همان روزهای نخست اکران، ستایشگران و منتقدانی جدی داشته است. آثار پیشین رئیسیان حول محور کاراکترهای محدود و زندگیهای درونیشان میگذشت. از زمانی که او فیلم موفق ایستگاه متروک را ساخت، نگاه حاکم بر آن فیلم بر تمامی آثار رئیسیان سایه انداخت و از او فیلمسازی ساخت که کمگو و گزیدهکار است و بیش از هرچیز به این موضوع اهمیت میدهد که در درون شخصیتهایش چه اتفاقاتی میافتد. اتفاقاتی که به گفتهی وولف، بزرگترین اتفاقات زندگی است.
دوران عاشقی اما سویهای دیگراز فیلمسازی رئیسیان را نشان میدهد؛ او به طور جدی به بحرانهای اجتماعی روز ایران پرداخته است و مسائلی را که در روابط عاطفی خواه ناخواه اتفاق میافتد دستمایهی فیلم تازهاش کرده است. بیتا تمدن (با بازی لیلا حاتمی) وکیل پروندههای خانوادگی، ناخواسته وارد پروندهای میشود که به خود او و خانوادهاش اتباط دارد و البته ورود او به این پرونده پیچیده، تصادفی نیست و نقشهای است که یکی از طرفهای شکست خورده، هم از سر انتقامجویی و هم به منظور حل مشکل خود برای او پیریزی کرده است. بیتا تمدن نمایندهی زنی از طبقهی بالای جامعه است که میکوشد به اتفاقات محیط پیراموناش واکنشی اخلاقمدارانه بروز دهد. شاید شهرت تمدن یا حتی نام بیتا نیز رد پایی از همین خصیصهی اخلاقی داشته باشد. با این حال او زنی است که ناگزیر در شبکهای به همپیچیده از دروغها گرفتار میآید. دروغ به عنوان یک اصل غیر قابل انکار در روابط شهروندان ایرانی و مناسبات خانوادگی، یکی از محوریترین مفاهیم این فیلم است. همهی شخصیتهای فیلم ناگزیر به هم دروغ میگویند. روابط و مناسبات آنها از آنجا که نمیتواند بر پایهی حقیقت بنا شود، شانه در سالوس میخواباند و برای آنکه ظاهر متمدن و شیک همهچیز حفظ شود، لباسی از حقیقت به همهچیز پوشانده میشود.
نکتهای که در دوران عاشقی مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، هم قدرت فیلمنامه در القای «دروغ نیمهعریان» به عنوان یکی از مظاهر عجیب و غریب زندگی شهرنشینی در سالهای اخیر است و هم توانایی بازیگران سرشناس فیلم در نمایش این حالت غیر عادی و بسیار ظریف عاطفی.
رئیسیان تعلیق را به صورت کلاسیک به کار نمیبرد. او اطلاعات کافی را به شخصیتهای فیلم میدهد و کمابیش این اطلاعات را از مخاطب نیز دریغ نمیکند. بیینده در جریان اتفاقاتی که افتاده است قرار میگیرد. او میداند که همه دروغ میگویند و نیز میداند که آنها نیز میدانند که هم خودشان و هم افراد دور و برشان دروغ میگویند، اما همهی این دروغها زیر ابر وخیمی از سوء تفاهم، ملاحظات محافظهکارانه و از همه مهمتر، وازدگی و انفعالی غیر عادی و نابخشودنی پنهان شده است و وقتی هم که احتمال بارش میرود تا همه چیز آشکار شود و هم نقاب از صورت بردارند، اندک بارشی اتفاق میافتد آن قدر که بوی عجیب خیانت را بلند کند! این بو در تمام طول فیلم شنیده میشود و حتی لغزشهای بازیگران آماتور در نقشهای فرعی نیز نمیتواند مانع از شنیدهشدن این بو بشود.
علیرضا رئیسیان برخاستن بوی خیانت را به تصادف که الههی بیچون و چرای فیلمهای وطنی است وانمیگذارد. او نقش کنشگرانه و فعال انسان را در شکلگیری اتفاقات ریز و درشت فیلم ارج مینهد و همهچیز را نتیجهی اتفاقاتی میداند که بزرگترین اتفاقات زندگی بر زمین است اما چون در درون روی میدهند، ما همیشه آنها را کماهمیت میدانیم و در پستوهایمان پنهانشان میکنیم. این جوهرهی ذاتی سینمای رئیسیان که از او فیلمسازی اهل تفکر میسازد، در دوران عاشقی با قدت بسیار زیادی نمود پیدا کرده است.
بازی درخشان لیلا حاتمی و بازی قابل قبول شهاب حسینی در هماهنگی با موسیقی فوقالعادهی فیلم، فضایی به یادماندنی و قصهای جذاب ساخته است، با این همه فیلم منتقدان جدی هم دارد.
کارگردان:علیرضا رئیسیان
نویسنده:رویا محقق، مهسا محب علی
بازیگران: لیلا حاتمی، شهاب حسینی، فرهاد اصلانی، مینا وحید، پرویز پورحسینی، بیتا فرهی، لیلی فرهادپور، سوگل قلاتیان، نسیم ادبی، سعید داخ، عاطفه للهی، داریوش فائزی، شهرام جمشیدی، فرزان نجفی، حمیدرضا حیات، حسین کوهستانی، عرشیا خلج